English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1024 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
homocercal U دارای دم قرینه متقارن الذنب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
homolographic U دارای قرینه
holohedral U دارای بلورهای متقارن
anisometric U دارای قسمتهای غیر متقارن
isocline U دارای شیب متقارن ومساوی
radiosymmetrical U دارای اضلاع یا شعاعهای متقارن
polar U دارای قطب مغناطیسی یا الکتریکی متقارن
Family prayer rug U فرش محرابی صف گونه [اینگونه بافت ها دارای چندین محراب قرینه بوده و بیشتر بصورت گلیم بافته می شود.]
presumption hominis U قرینه ضعیفه که به فرض وجود ان طرف مجبور به ابراز ادله معارض نیست چون این قرینه به تنهایی ولو با نبودن دلیل معارض قدرت اثباتی ندارد
reciprocal border U حاشیه قرینه [گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
dissymmetrical U بی قرینه
symmetrically U با قرینه
indication U قرینه
proprotionable U با قرینه
circumstantial evidence U قرینه
symmetry U قرینه
asummetric U بی قرینه
pendant to each other U قرینه هم
proportions U قرینه
proportion U قرینه
conpanion U قرینه
lop sided U بی قرینه
asymmetrical U بی قرینه
simultaneous U متقارن
isochronous U متقارن
palindrome U متقارن
isochronal U متقارن
symmetrical U متقارن
concurrent U متقارن
homolographic U متقارن
symmetrization U متقارن
symmetric U متقارن
palindromes U متقارن
parallel U همگام قرینه
paralleled U همگام قرینه
presumption juris et de jure U قرینه قویه
presumption juris tantum U قرینه کافیه
double U تصویر قرینه
reflection response U پاسخ قرینه
paralleling U همگام قرینه
symmetry U قرینه تناسب
presumptions U فن قوی قرینه
skew polygon U چندضلعی بی قرینه
asymmetric U نامتقارن بی قرینه
symmetrical exchange U تعویض قرینه
indirect evidence U قرینه و اماره
presumption U فن قوی قرینه
mirror images U تصویر قرینه
mirror image U تصویر قرینه
parallels U همگام قرینه
parallelling U همگام قرینه
parallelled U همگام قرینه
zygomorphic U متقارن الطرفین
bilateral U متقارن الطرفین
times U متقارن ساختن
polarises U متقارن کردن
timed U متقارن ساختن
time U متقارن ساختن
polarising U متقارن کردن
polarize U متقارن کردن
turkish knot U گره متقارن
polarizing U متقارن کردن
polarised U متقارن کردن
symmetry top U فرفرهای متقارن
symmetry vibration U ارتعاش متقارن
axially symmetric U متقارن محوری
axisymmetric U متقارن محوری
symmetrical distribution U توزیع متقارن
equilateral U ازدوطرف متقارن
symmetric matrix U ماتریس متقارن
symmetric list U لیست متقارن
summetrical defence U دفاع متقارن
symmetry substance U ماده متقارن
symmetry stretching U کشش متقارن
polarizes U متقارن کردن
centrosymmetric U متقارن مرکزی
asymmetrical U غیر متقارن
symmetrical system U جریان متقارن
symmetric U هم اندازه متقارن
symmetrize U متقارن ساختن
syzygy U جفت متقارن
symmetrize U باهم قرینه کردن
symmetry U قرینه سازی همسنجی
context switching U راه گزینی قرینه
context sensitive help U کمک حساس به قرینه
halogeton U علف قلیاب قرینه
proportionably U بطور متناسب یا با قرینه
keratome U چاقوی قرینه شکافی
symmetry double bond U پیوند دوگانه متقارن
allocheiria U جابجایی بساوشی متقارن
allochiria U جابجایی بساوشی متقارن
balanced transmission line U سیم انتقال متقارن
symmetrical pawn structure U ساختمان پیادهای متقارن
lopsided U متمایل بیک طرف بی قرینه
match U قرینه سازی در طرح یا بافت
subcordate U بشکل قلب غیر متقارن
rhombus wing U بالی با سطح مقطع متقارن
symmetrical alternating quantity U کمیت متناوب متقارن نامتوازن
counter vailing power U تقارن دو نیروی اقتصادی نیروهای متقارن
cypher U [حروف بزرگ الفبا در طرح های متقارن]
Gulli motife U [نوعی گل و بته متقارن در فرش های ترکمن]
drop repeat U واگیره [تکرار یک نقش بصورت قرینه و در طول فرش]
keeping house U در خانه ماندن تاجرورشکسته و عدم حضورش در محل کسب خود که قرینه ورشکستگی او محسوب میشود
warping U پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
endless knots U طرح گره بدون انتها [که حالتی از پیچش نخ را بصورت متقارن و ستاره ای شکل به نگاره می بخشد.]
divan cover U [قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.]
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
propor tionably U بطور متناسب یا با قرینه چنانکه بتوان متناسب نمود
Jangle Arjuk U طرح جنگلی ارجوک [این گل در طرح فرش های افغانی بصورت قرینه بافی بکار می رود.]
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
quatrefoil U چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
rosette border U حاشیه گل و بوته [اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
proportions U متناسب کردن متقارن کردن
proportion U متناسب کردن متقارن کردن
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
lattice design U طرح شبکه ای [این طرح بصورت قرینه و تکرار کل متن فرش را در بر می گیرد و از اشکال شش وجهی، نه وجهی، مربع شکل و طاق رومی برای بدنه گل ها استفاده می کند.]
Miri design U طرح بته میری [طرح بته جقه] [این طرح که جلوه ای از درخت سرو را نشان می دهد بصورت ردیف های تکراری و قرینه کل فرش را در بر می گیرد.]
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
kikalak design U طرح قوچ [در ترکی این واژه به معنای شاخ قوچ می باشد. این طرح در فرش های ترکیه بکار رفته و بصورت قرینه در چهار طرف نقطه مرکزی بافته می شود.]
saddle bag U خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
synesthesia U احساس سوزش یادرد در یک عضو بدن در اثروجود درد در عضو دیگر بدن احساس متقارن
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
Mina-khani design U طرح میناخانی [این طرح منسوب به شخصی به همین نام و اهل تبریز است. گل های بزرگ بکار رفته بصورت قرینه و بندی کل متن را در بر گرفته و بوسیله شبکه های لوزی شکل یا الماسی شکل به یکدیگر متصل می شوند.]
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
Herati pattern U طرح هراتی [در این طرح گل ها در قالب شکل لوزی خود را نشان داده و تمامی متن فرش را در بر می گیرند. برگ ها از چهارسو به سمت خارج امتداد داده شده و با لوزی های مجاور خود متقارن می شوند.]
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
fraught with U دارای
footy U دارای پا
bilabiate U دارای دو لب
odoriferous U دارای بو
glochidiate U دارای مو
three-legged U دارای سه پا
three legged U دارای سه پا
trilinear U دارای سه خط
iodic U دارای ید
spirituous U دارای الکل
splashy U دارای ترشح
artiodactylous U دارای سم شکافته
bicentric U دارای دومرکز
geniculate U دارای زانویی
short-range U دارای برد کم
silicifoeous U دارای در کوهی
short range U دارای برد کم
arbitrative U دارای اختیارحکمیت
bichrome U دارای دو رنگ
antithetical U دارای ضد ونقیض
antithetic U دارای ضد ونقیض
staminate U دارای جرثومه نر
backed U دارای پشت
sexagenary U دارای سن 06 تا96
spiriferous U دارای عضومارپیچی
sonant U دارای اهنگ
monometallic U دارای یک فلز
monoclinal U دارای یک شیب
shelterer U دارای حفاظ
azotic U دارای ازت
monopetalous U دارای یک گلبرگ
shoaly U دارای جاهای کم اب
monatomic U دارای یک جوهرفرد
monandrous U دارای یک شوهر
social minded U دارای افکاراجتماعی
aulait U دارای شیر
artiodactyl U دارای سم شکافته
rifled U دارای خان
handy <adj.> U دارای مزیت
basined U دارای ابگیر
knock kneed U دارای زانوی کج
equivocal U دارای دومعنی
bimorphemic U دارای دوشکل
electives U دارای حق انتخاب
deficient U دارای کمبود
redundant U دارای اطناب
elective U دارای حق انتخاب
lippy U پر رو دارای لب اویزان
ledgy U دارای طاقچه
bipartite U دارای دوقسمت
binucleated U دارای دو هسته
swell butted U دارای ته گنده
mammilate U دارای پستان
magneto U دارای مغناطیس
divans U دارای دوفرفیت
lobated U دارای نرمه
longheaded U دارای سردراز
overlapping U دارای اشتراک
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com