English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
glary U دارای تشعشع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
fluorescent U لامپ مهتابی دارای تشعشع
candescent U دارای تشعشع یاگرمای شدید
radio active U دارای تشعشع اتمی
Other Matches
fallout contours U خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
emission control U کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
survey meter U دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
radiational U تشعشع
emissions U تشعشع
flashes U تشعشع
flashed U تشعشع
flash U تشعشع
radiation U تشعشع
total radiation U تشعشع کل
emission U تشعشع
antiradiation U ضد تشعشع
luminance U تشعشع
prompt radiation U تشعشع کامل
emit U تشعشع کردن
radiancy U تابندگی تشعشع
radiacmeter U تشعشع سنج
radiation loss U تلف تشعشع
thermal radiation U تشعشع حرارتی
radiation pressure U فشار تشعشع
radiation U تشعشع اتمی
space radiation U تشعشع رادیویی
x irradiation U تشعشع رونتگن
scattered radiation U تشعشع پراکنده
nuclear radiation U تشعشع هستهای
aura U تشعشع نورانی
refulgence U جلال تشعشع
radioscopy U تشعشع سنجی
radiometer U تشعشع سنج
radiation source U منبع تشعشع
auras U تشعشع نورانی
neutron radiation U تشعشع نوترونی
emits U تشعشع کردن
corpuscular radiation U تشعشع ذرهای
intensity of radiation U شدت تشعشع
induced radiation U تشعشع القایی
radiantly U تشعشع بطورمنشعب
emitter U تشعشع کننده
fluorescent radiation U تشعشع فلورسنت
dosimeter U تشعشع سنج
radiators U تشعشع کننده
electronic radiation U تشعشع الکترونی
emitted U تشعشع کردن
emitting U تشعشع کردن
radiator U تشعشع کننده
radiance U تابندگی تشعشع
cosmic rays U تشعشع کاسمیک
ray U روشنایی تشعشع
ray U تشعشع داشتن
fluorescence U تشعشع ماهتابی
radiant U تشعشع کننده حرارتی
ultra violet radiation U تشعشع ماوراء بنفش
directive radiation U تشعشع جهت دار
background count U عکس العمل تشعشع
magnetic dipole radiation U تشعشع دوقطبی مغناطیسی
x radiation U تشعشع اشعه مجهول
broadside aerial U تشعشع کننده عرضی
radiation intensity U شدت تشعشع اتمی
radiological survey U تجسس تشعشع اتمی
broad beam headlamp U نور افکن با تشعشع عرضی
glare U تابش خیره کننده تشعشع
glared U تابش خیره کننده تشعشع
glares U تابش خیره کننده تشعشع
emissivity U قابلیت تشعشع یا ارسال اشعه
isodose rate U خط نقاط هم دوز تشعشع اتمی
roentgen U واحد سنجش تشعشع اتمی
radiological U رادیولوژیکی مربوط به تشعشع هستهای
solar flare U تشعشع ناگهانی نیروی خورشید
luminous flux U جریان تشعشع در طول موج مریی
radiological survey U بررسی میزان وجود تشعشع اتمی
phosphorism U مسمومیت در اثر فسفر تشعشع فسفری
emission U تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
emissions U تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
rem U مقدار واحد از تشعشع یونیزه کننده
roentgen U واحد بین المللی تشعشع اشعه مجهول
terrain return U انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
radioactivity U قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
langley U واحد تشعشع خورشید مساوی یک گرم کالری در هرسانتیمتر مربع از سطح غیرمتشعشع
lumen U واحد تشعشع برابر مقدارنوری که از یک شمع معمولی بین المللی ساطع میگردد
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
minometer U دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
galactic noise U تشعشع رادیویی کهکشان صوت پراکنی از جانب کهکشان
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
radiation scattering U انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
bilabiate U دارای دو لب
three legged U دارای سه پا
odoriferous U دارای بو
footy U دارای پا
glochidiate U دارای مو
trilinear U دارای سه خط
fraught with U دارای
three-legged U دارای سه پا
iodic U دارای ید
cuspidal U دارای برامدگی
cretaceous U دارای گچ فراوان
crepitant U دارای صدای خش خش
dipteran U دارای دو بال
copperbottomed U دارای ته مسی
functional <adj.> U دارای مزیت
proper <adj.> U دارای مزیت
convenient <adj.> U دارای مزیت
appropriate [for an occasion] <adj.> U دارای مزیت
cloven foot U دارای پا یا سم شکافته
cirrous U دارای اویز
dartrous U دارای تبخال
dyslogistic U دارای خاطرات بد
purposeful <adj.> U دارای مزیت
dolose U دارای قصدجرم
practical <adj.> U دارای مزیت
dipolar U دارای دو قطب
purpose-built <adj.> U دارای مزیت
dipetalous U دارای دوگلبرگ
double tongued U دارای دوقول
dimply U دارای فرورفتگی
dimorphic U دارای دو شکل
dichotomous U دارای دو بخش
diandrous U دارای دوپرچم
declinatory U دارای تمایل
practicable <adj.> U دارای مزیت
foliolate U دارای برگچه
splashing U دارای ترشح
fibrinous U دارای مودلیفی
ill neighboured U دارای همسایه بد
ill neighboured U دارای محیط بد
in defect U دارای کاستی
in flower U دارای شکوفه
in force U دارای اعتبار
in power U دارای اختیارات
utile [archaic] [useful] <adj.> U دارای مزیت
useful <adj.> U دارای مزیت
inflorescent U دارای گل اذین
innervate U دارای پی کردن
insectile U دارای حشره
instinct with force U دارای زور
serviceable <adj.> U دارای مزیت
intercommunicate U دارای مراوده
humous U دارای موادالی
homolographic U دارای قرینه
hexameter U دارای شش وزن
entitative U دارای وجودخارجی
far reaching U دارای اثرزیاد
febile U دارای حالت تب
feldspathic U دارای فلدسپار
floaty U دارای اب نشین کم
valuable <adj.> U دارای مزیت
indued with charm U دارای فریبندگی
nitrous U دارای شوره
geniculate U دارای زانویی
glanduliferous U دارای غد دکوچک
utilitarian [useful] <adj.> U دارای مزیت
haired U دارای موی ...
hearted U دارای قلب ...
heterogamous U دارای مادگی ها
handy <adj.> U دارای مزیت
invested with power U دارای اختیار
prurient U دارای فکرشهوانی
administrable <adj.> U دارای مزیت
bodily U دارای بدن
assistant <adj.> U دارای مزیت
overlapping U دارای اشتراک
hook-nosed U دارای بینی کج
hook nosed U دارای بینی کج
electives U دارای حق انتخاب
elective U دارای حق انتخاب
divan U دارای دوفرفیت
divans U دارای دوفرفیت
bifocal U دارای دو کانون
privileged U دارای امتیاز
hectic U دارای تب لازم
behinds U دارای پس افت
behind U دارای پس افت
ambivalence U دارای دو جنبه
isometrics U دارای یک میزان
isometric U دارای یک میزان
bifocals U دارای دو کانون
twofold U دارای دو چیز
splashes U دارای ترشح
stilted U دارای چوب پا
energetic U دارای انرژی
portentous U دارای فال بد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com