Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tartarous
U
دارای باره دندان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tartars
U
باره دندان
tartar
U
باره دندان
tooth
U
دارای دندان کردن
toothiest
U
دارای دندان مضرس
toothy
U
دارای دندان مضرس
toothier
U
دارای دندان مضرس
full mouthed
U
دارای شماره کامل دندان
gap-toothed
U
دارای فاصله بین دو دندان
snaggletoothed
U
دارای دندان گراز یا بد شکل
lagomorph
U
پستانداران جونده دارای دوردیف دندان
lagomorpha
U
پستانداران جونده دارای دوردیف دندان
pleurodont
U
دارای دندان محکم شده ازداخل ارواره
crenulate
U
دندان موشی دارای کنگرههای ریز مضرس
crenulated
U
دندان موشی دارای کنگرههای ریز مضرس
zinjanthropus
U
شبه انسان دارای ابروی کوتاه و دندان اسیاب بزرگ دوره پلیستوسن سفلی
tusks
U
دندان عاج فیل دندان گراز حیوانات
tusk
U
دندان عاج فیل دندان گراز حیوانات
enamel
U
مینای دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
dental enamel
U
مینای دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
dentine
U
عاج دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
dentin
U
عاج دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
tooth bleaching
U
سفید کردن دندان
[دندان پزشکی]
tooth whitening
U
سفید کردن دندان
[دندان پزشکی]
tooth enamel
U
مینای دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
dental pulp
U
مغز دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
pulpa
U
مغز دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
dental pulp
U
پالپ دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
pulpa
U
پالپ دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
tusker
U
گراز دارای دندان گراز
tooth pain
U
دندان درد
[دندان پزشکی]
toothaches
U
دندان درد ها
[دندان پزشکی]
toothache
{sg}
U
دندان درد
[دندان پزشکی]
odontogenic pain
U
دندان درد
[دندان پزشکی]
pain in tooth
U
دندان درد
[دندان پزشکی]
odontodynia
U
دندان درد
[دندان پزشکی]
dental pain
U
دندان درد
[دندان پزشکی]
gam
U
دندان گراز یا دندان کج دهان
odontology
U
دندان شناسی دندان پزشکی
tooth pick
U
خلال دندان دندان کاو
toothache
U
دندان درد
[دندان پزشکی]
odontalgia
U
دندان درد
[دندان پزشکی]
dentalgia
U
دندان درد
[دندان پزشکی]
dental caries
U
پوسیدگی دندان
[دندان پزشکی]
dental restoration
U
ترمیم دندان
[دندان پزشکی]
dental filling
U
ترمیم دندان
[دندان پزشکی]
dental filling
U
پرکردن دندان
[دندان پزشکی]
dental restoration
U
پرکردن دندان
[دندان پزشکی]
caries
U
پوسیدگی دندان
[دندان پزشکی]
cavities
U
پوسیدگی دندان
[دندان پزشکی]
tooth decay
U
پوسیدگی دندان
[دندان پزشکی]
dental decay
[Caries dentium]
U
پوسیدگی دندان
[دندان پزشکی]
in regard to
U
در باره
in relation to
U
در باره
one-offs
U
یک باره
ter
U
سه باره
rampire
U
باره
rampart
U
باره
lake rampart
U
اب باره
one-off
U
یک باره
one-night stand
U
برنامهی یک باره
regarded
U
بابت باره
regards
U
بابت باره
to sputter
[about]
U
تف پراندن
[در باره ]
regards
U
باره نسبت
regarded
U
باره نسبت
herein
U
در این باره
on
U
بالای در باره
regard
U
بابت باره
one-night stands
U
برنامهی یک باره
here
U
در این باره
regard
U
باره نسبت
Impressionism
U
در باره ادراک
It deals with ...
U
موضوع در باره ... است.
countermark
U
انگ دوم باره
with relation to
U
نسبت به راجع به در باره
to speak
[about]
U
صحبت کردن
[در باره]
reapparition
U
فهور دوم باره
aftercrop
U
حاصل دوم باره
you do me injustice
U
در باره من بی عدالتی می کنید
rearrngement
U
ترتیب دوم باره
re order
U
سفارش دوم باره
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
to mack i. about a person
U
در باره کسی از دیگران جویاشدن
with regard to
U
نسبت به در باره راجع به در خصوص
prejudicate
U
بی رسیدگی رای دادن در باره
what do you think of him?
U
عقیده شما در باره او چیست
what say you to a cinema?
U
در باره سینما چه عقیده دارید
conventions
U
باره مسائل حزبی ناحیهای
multipoint
U
اتصال چندین باره به یک خط یا یک کامپیوتر
convention
U
باره مسائل حزبی ناحیهای
to talk shop
U
در باره کار صحبت کردن
She did not ask about this.
U
او
[زن]
دراین باره پرسش نکرد.
disclosure
U
عمل بیان در باره چیزی
deuterogamy
U
عروسی دوم باره تجدیدفراش
i assured him of that
U
به او در این باره اطمینان دادم
he is an a. on that
U
سخن او دراین باره است
to proffer
[somebody something ]
[something to somebody]
[formal]
U
سخن گفتن در باره چیزی
disclosures
U
عمل بیان در باره چیزی
for the rest
U
اما در باره باقی مطالب
information
[on]
about somebody]
[something]
U
داده ها
[در باره کسی یا چیزی]
to theorise
[about something]
[British E]
U
نگرشگری کردن
[در باره چیزی]
to ruminate on something
U
اندیشه کردن
[در باره چیزی]
to meditate on/over something
U
اندیشه کردن
[در باره چیزی]
to contemplate about/on/over something
U
اندیشه کردن
[در باره چیزی]
to theorize
[about something]
U
نگرشگری کردن
[در باره چیزی]
to sputter
[about]
U
با خشم سخن گفتن
[در باره ]
information
[on]
about somebody]
[something]
U
آگاهی
[در باره کسی یا چیزی]
information
[on]
about somebody]
[something]
U
خبر
[در باره کسی یا چیزی]
information
[on]
about somebody]
[something]
U
معلومات
[در باره کسی یا چیزی]
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
monographist
U
نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
arguments
U
بحث در باره چیزی بدون توافق
to pry into a person affairs
U
فضولانه در باره کسی پرسش کردن
argument
U
بحث در باره چیزی بدون توافق
to do one right
U
عدالت در باره کسی بجا اوردن
vallum
U
بارو باره استحکامات خاکریز بارودارکردن
to theorize
[about something]
U
استدلال نظری کردن
[در باره چیزی]
to consult with somebody about something
U
با کسی در باره چیزی مشاوره کردن
to have a different view of
[ opinion about]
something
U
در باره موضوی عقیده دیگری داشتن
to make of something
U
در باره چیزی نظر
[عقیده]
داشتن
to proffer
[somebody something ]
[something to somebody]
[formal]
U
اظهار نظر دادن در باره چیزی
to theorise
[about something]
[British E]
U
استدلال نظری کردن
[در باره چیزی]
to sputter
[about]
U
تند ومغشوش سخن گفتن
[در باره ]
What do you make of this
[it]
?
U
نظر شما در باره این چه است؟
I don't want to say anything about that.
U
من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم.
to talk something over with somebody
U
با کسی در باره چیزی مفصل گفتگو کردن
to get an overview
[of something]
U
دید کلی
[در باره چیزی]
دست یافتن
argued
U
بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
I'll speak at length on this subject.
U
دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
Allow me to chew it over in my mind .
U
اجازه بدهید دراین باره فکر کنم
There is nothing I can do about it.
U
از دست من دراین باره کاری ساخته نیست
to read a book
U
کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
argues
U
بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
arguing
U
بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
argue
U
بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
We would appreciate it if you could provide us with some information about ...
U
ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
to talk out a bill
U
مذاکره کردن در باره لایحهای انقدرکه موکول ببعدگرد د
genetics
U
شاخهای از علم زیست شناسی که در باره انتقال وراثت
On the recent developments he had nothing to say.
U
در باره تحولات اخیر او هیچ چیزی برای گفتن نداشت.
geostrategy
U
شاخهای از فیزیک سیاسی که در باره علم لشکر کشی بحس میکند
Thinking of it still gives me a pang.
[Colloquial]
U
هنوز من را آزار می دهد
[اذیت می کند]
وقتی که در باره آن فکر می کنم.
urological
U
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
urology
U
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
urologic
U
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
What does Main Street think of this policy?
U
بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
toothless
U
بی دندان
gam
U
دندان
toothsome
U
دندان مز
curvidentate
U
کج دندان
fangless
U
بی دندان
tooth
U
دندان
dessert
U
دندان مز
desserts
U
دندان مز
edentulous
U
بی دندان
glaciology
U
علمی که در باره تجمع برف ویخ و انجماد در دورههای یخبندان بحث میکند
off print
U
چاپ دوم باره چیزی که ازمجله یا نگارشهای دیگری گرفته شده باشد
permanent income hypothesis
U
مینامد میباشد . این تئوری یکی از تئوریهای جدیددر باره مصرف است
back tooth
U
دندان آسیاب
cheek tooth
U
دندان آسیاب
crenated
U
دندان موشی
cuspid
U
دندان نیش
dental caries
U
پوسیدگی دندان
grinned
U
دندان نمایی
bicuspid
U
دندان دوپایه
cuspid
U
دندان انیاب
crenate
U
دندان موشی
grinning
U
دندان نمایی
chisel tooth
دندان پیشه
bridgework
U
پل دندان مصنوعی
grinder
U
دندان اسیاب
grin
U
دندان نمایی
teethed
U
دندان در اوردن
teethe
U
دندان در اوردن
pecks
U
دندان زدن
pecking
U
دندان زدن
pecked
U
دندان زدن
peck
U
دندان زدن
cutters
U
دندان پیش
cutter
U
دندان پیش
toothpicks
U
دندان کاو
toothpicks
U
خلال دندان
toothpick
U
دندان کاو
toothpick
U
خلال دندان
wisdom tooth
U
دندان عقل
wisdom teeth
U
دندان عقل
teething
U
دندان دراوردن
teethes
U
دندان در اوردن
crowns
U
تاج دندان
crown
U
تاج دندان
ivory
دندان فیل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com