English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
high octane U دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
premium grade petrol U بنزین سوپر
high grade petrol U بنزین سوپر
Premium gas U بنزین سوپر
gasoline U سوخت موتورهای بنزینی بنزین موتور بنزین
precieux U دارای فرافت زیاد
newsy U دارای اخبار زیاد
gleby U دارای کلوخه زیاد
surfy U دارای خیزاب زیاد
iffy U دارای احتمالات زیاد
elmy U دارای نارون زیاد
precieuse U دارای فرافت زیاد
long dated U دارای مهلت زیاد
long-distance U دارای مسافت زیاد
overcharged with electricity U دارای برق زیاد
of great importance U دارای نفوذ زیاد
long distance U دارای مسافت زیاد
anti knock property U درجه اکتان
octane number U عدد اکتان
octan rating U درجه اکتان
superincumbent U دارای فشار زیاد فشاری
loaded U پولدار دارای پول زیاد
imaginative U دارای قوه تصور زیاد
iffy U دارای لیت و لعل زیاد
siliciferous U دارای سیلیس یا سیلیکون زیاد
asteriated U دارای اشعهء ستاره مانند
mammilary U دارای برامدگیهای پستان مانند
vulviform U دارای شکاف فرج مانند
gramineous U علف مانند دارای غلات
saw toothed U دارای دندانه اره مانند
sawtooth U دارای دندانه اره مانند
crutched U دارای تکهای که مانند چلیپاباشد
discifloral U دارای گلهای صفحه مانند
xylocarpous U دارای میوه چوب مانند
runcinate U دارای دندانههای اره مانند
garish U دارای زرق و برق زیاد شعله ور
overmasted U دارای دیرکهای زیاد بلند یاسنگین
oversexed U دارای تمایلات جنسی زیاد شهوتران
high pressure U دارای وزن وفشار زیاد پرفشار
rhizomatous U دارای ساقههای ریشه مانند زیرزمینی
bicornuate U دارای دوشاخ یا زوائد شاخ مانند
mooned U دارای نشان هلال ماه مانند
acids U سرکه مانند دارای خاصیت اسید
globy U گوی مانند دارای گلولههای ریز
globe like U گوی مانند دارای گلولههای ریز
acid U سرکه مانند دارای خاصیت اسید
overparted U دارای سهم زیاد یا دشوار سنگین بار
doughface U دارای صورتی مانند خمیر گوشت الود
high test U امتحان سختی را گذرانده دارای قوه فراره زیاد
polysomic U دارای کروموسومهای بیش از بقیه زیاد کروموسوم پرکروموسوم
to piss off the wrong people <idiom> U آدمهای دارای نفوذ و قدرت زیاد را عصبانی کردن
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
eurytopic U دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
super vga U سوپر وی جی ای
multimult U پیشوند بمعنی " بسیار وزیاد "و " دارای تعداد زیاد " و "متعدد " و " بیشتر " و" چند "
blockbuster U بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
jet stream U جریان باد جت استریم درطبقه استراتوسفر که دارای فشار و سرعت زیاد میباشد
blockbusters U بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
blower tupe supercharger U سوپر شارژر
superacid U سوپر اسید
club propeller U ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور
superheterodyne receiver U گیرنده سوپر هترودین
dumptor U کامیونی با چرخهای لاستیکی که دارای سرعتی زیاد میباشد و بار خود را درجلو تخلیه میکند
phantoms U شبح هواپیمای سوپر سونیک جنگنده رهگیر
phantom U شبح هواپیمای سوپر سونیک جنگنده رهگیر
high frequency U دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
scabby U جرب دار دارای خالهای جرب مانند
scabbier U جرب دار دارای خالهای جرب مانند
scabbiest U جرب دار دارای خالهای جرب مانند
turbosupercharger U سوپر شارژی در موتورهای پیستونی که توسط توربینی درمسیر گازهای خروجی کارمیکند
papillary U مانند برامدگی دارای برامدگی
actinoid U دارای شعاع مانند شعاع
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
Nomatic rugs U قالی های عشایری و قشقایی [این فرش ها بعلت جا به جایی زیاد عشایر عموما کوچک بافته می شوند و اکثرا بصورت پشم بوده و در آن از ذهنی بافی و یا نقوش محلی استفاده می شود. فرش ها دارای استحکام ضعیف هستند.]
I didnt get much sleep. U زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
bushbaby U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbabies U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
lamellate U لایه مانند ورقه مانند
fossiliferous U فسیل مانند سنگواره مانند
gasoline U بنزین
gasolene U بنزین
fuel U بنزین
petrol U بنزین
fuels U بنزین
fuelling U بنزین
fuelled U بنزین
fueled U بنزین
motor sprit U بنزین
benzole U بنزین
gasses U بنزین
gassed U بنزین
storm bird U بنزین
gases U بنزین
gas U بنزین
benzine U بنزین
gasoline electric U بنزین الکتریکی
gasolinic U وابسته به بنزین
phenyl U اصل بنزین
gasoline dump U باک بنزین
petrol pipe U لوله بنزین
gas stations U پمپ بنزین
petrol filter U صافی بنزین
petrol container U فرف بنزین
gas injection U تزریق بنزین
petrol can U باک بنزین
avgas U بنزین هواپیما
aviation gasoline U بنزین هواپیما
gasoline consumption U مصرف بنزین
gas pump U پمپ بنزین
gas pump U تلمبه بنزین
petrol pump U پمپ بنزین
petrol pump U تلمبه بنزین
gas recovery U بازیابی بنزین
gas storage U مخزن بنزین
petrol tank U مخزن بنزین
gas tank U پودر بنزین
gas level U سطح بنزین
gas inlet valve needle U ژیگلور بنزین
gas injection U پاشش بنزین
gasoline can U قوطی بنزین
gas station U پمپ بنزین
filling stations U پمپ بنزین
filling station U پمپ بنزین
fuel filter U صافی بنزین
fuel pump U پمپ بنزین
gasoline drum U بشکه بنزین
gasoline barrel U بشکه بنزین
gas tank U بخار بنزین
light gasolin U بنزین سبک
naphtha U بنزین سنگین
gas U بنزین گازمعده
gasses U بنزین گازمعده
gases U بنزین گازمعده
gassed U بنزین گازمعده
to hold somebody in great respect U کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
gasholder U محل نگهداری بنزین
gasoline dump U مخزن موقتی بنزین
gasholders U محل نگهداری بنزین
gasoline gels U بنزین تغلیظ شده
gas synthesis U ترکیب مصنوعی بنزین
I've run out of petrol. بنزین تمام کردم.
petrol feed pump U پمپ تغذیه بنزین
pr etrol filling station U ایستگاه پمپ بنزین
petrol U بنزین گیری کردن
petrol injection pump U پمپ تزریق بنزین
gas inlet valve needle U سوزن شیرورودی بنزین
gasoline brick U بنزین خوش سوز
unleaded petrol U بنزین بدون سرب
gas air mixture U مخلوط بنزین و هوا
storm bird U بنزین ریختن ماشین
gasoline brick U بنزین بااکتان بالا
gas form natrural gas U بنزین از گاز طبیعی
petrol gage U دستگاه اندازه گیری بنزین
gas form natrural gas U بنزین حاصله از گاز طبیعی
Where is the neareset petrol station? U نزدیکترین پمپ بنزین کجاست؟
service stations U ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
serivce station U ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
service station U ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
benzoline U بنزین خام یاپالوده نشده
gas saving U صرفه جویی در مصرف بنزین
mpg U مخفف مسافت طی شده با یک گالن بنزین
They were falling over one another to get petrol(gasoline). U برای خرید بنزین سرودست می شکستند
gas level gauge U دستگاه اندازه گیری سطح بنزین
The gas station is nearby . U پمپ بنزین درهمین نزدیکی هاست
class iii supplies U اماد طبقه 3 بنزین و موادروغنی وسوختی
The bus stopped for fuel [ to get gas] . U اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
throttling U جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttle U جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
Gasoline is volatile . U بنزین ماده فراری است ( زود می پرد )
throttles U جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttled U جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
adjustable wheel U چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
contraband of war U قاچاق اسلحه ومهمات جنگی و متفرعات ان از قبیل بنزین و لاستیک
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
napalming U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalm U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalmed U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalms U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
best economy mixture U نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
benzene U هیدروکربور معطر وبی رنگی بفرمول 6H6C که ازتقطیر قطران بدست میامد بنزین
gum U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gums U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gummed U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gumming U رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
surcharges U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharge U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com