English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
newsy U دارای اخبار زیاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cross tell U پخش اخبار به طور عرضی توزیع اخبار دریک سطح فرماندهی
surfy U دارای خیزاب زیاد
long distance U دارای مسافت زیاد
of great importance U دارای نفوذ زیاد
long dated U دارای مهلت زیاد
precieuse U دارای فرافت زیاد
elmy U دارای نارون زیاد
gleby U دارای کلوخه زیاد
iffy U دارای احتمالات زیاد
precieux U دارای فرافت زیاد
overcharged with electricity U دارای برق زیاد
long-distance U دارای مسافت زیاد
siliciferous U دارای سیلیس یا سیلیکون زیاد
imaginative U دارای قوه تصور زیاد
iffy U دارای لیت و لعل زیاد
loaded U پولدار دارای پول زیاد
superincumbent U دارای فشار زیاد فشاری
overmasted U دارای دیرکهای زیاد بلند یاسنگین
garish U دارای زرق و برق زیاد شعله ور
oversexed U دارای تمایلات جنسی زیاد شهوتران
high pressure U دارای وزن وفشار زیاد پرفشار
high octane U دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
overparted U دارای سهم زیاد یا دشوار سنگین بار
polysomic U دارای کروموسومهای بیش از بقیه زیاد کروموسوم پرکروموسوم
to piss off the wrong people <idiom> U آدمهای دارای نفوذ و قدرت زیاد را عصبانی کردن
high test U امتحان سختی را گذرانده دارای قوه فراره زیاد
eurytopic U دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
blockbuster U بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
blockbusters U بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
jet stream U جریان باد جت استریم درطبقه استراتوسفر که دارای فشار و سرعت زیاد میباشد
multimult U پیشوند بمعنی " بسیار وزیاد "و " دارای تعداد زیاد " و "متعدد " و " بیشتر " و" چند "
club propeller U ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور
dumptor U کامیونی با چرخهای لاستیکی که دارای سرعتی زیاد میباشد و بار خود را درجلو تخلیه میکند
collection activity عملیات جمع آوری اخبار سازمان جمع آوری اخبار
high frequency U دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
news U اخبار
information U اخبار
newsreader U اخبار
assertion U اخبار
communication U اخبار
traditions U اخبار
buzzers U زنگ اخبار
electric bell U زنگ اخبار
broadcasts U پخش اخبار
buzzer U زنگ اخبار
shocker U اخبار موحش
annals U اخبار سال
ruise U اخبار دروغ
shockers U اخبار موحش
broadcast U پخش اخبار
life blood U جنبش بی اخبار
information processing U تقویم اخبار
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
ponies U پرداختن خلاصه اخبار
pony U پرداختن خلاصه اخبار
push botton U دکمه زنگ اخبار
poney U پرداختن خلاصه اخبار
forebedement U اخبار قبلی پیشگویی
local U داخلی اخبار محلی
locals U داخلی اخبار محلی
evaluations U ارزیابی اخبار رسیده
essential elements of information U عناصر اصلی اخبار
bell transformer U ترانسفورماتور زنگ اخبار
action information center U مرکز اخبار تاکتیکی
bell wire U سیم زنگ اخبار
sound bow U کاسه زنگ اخبار
collection U جمع اوری اخبار
collections U جمع اوری اخبار
newsmen U خبرنگار گوینده اخبار
newsman U خبرنگار گوینده اخبار
evaluation U ارزیابی اخبار رسیده
to break news U فاش کردن اخبار
bell ringing transformer U مبدل زنگ اخبار
Nomatic rugs U قالی های عشایری و قشقایی [این فرش ها بعلت جا به جایی زیاد عشایر عموما کوچک بافته می شوند و اکثرا بصورت پشم بوده و در آن از ذهنی بافی و یا نقوش محلی استفاده می شود. فرش ها دارای استحکام ضعیف هستند.]
I didnt get much sleep. U زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
collection agency U عامل جمع اوری اخبار
newsreel U فیلم اخبار جاری روز
evaluation U ارزیابی کردن تقویم اخبار
magneto bell U زنگ اخبار جریان متناوب
newsreels U فیلم اخبار جاری روز
collection plan U طرح جمع اوری اخبار
ring U احاطه کردن زنگ اخبار
What is the latest news? U آخرین خبرها ( اخبار ) چیست ؟
monitoring U رله کردن اخبار و پیامها
evaluations U ارزیابی کردن تقویم اخبار
disseminate U توزیع اخبار فرستادن پخش کردن
collective U جمعی پخش یکجای اخبار هواشناسی
disseminating U توزیع اخبار فرستادن پخش کردن
disseminates U توزیع اخبار فرستادن پخش کردن
disseminated U توزیع اخبار فرستادن پخش کردن
synthesis U استنتاج تفسیر و تقویم اخبار در کسب اطلاعات
syntheses U استنتاج تفسیر و تقویم اخبار در کسب اطلاعات
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect U کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
interpretation U تفسیر اخبار واطلاعات رسیده تفسیر عکس ترجمه کردن
interpretations U تفسیر اخبار واطلاعات رسیده تفسیر عکس ترجمه کردن
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
track telling U ارتباط و مخابرات بین هواپیمای شناسایی و سیستم کنترل و ردگیری زمینی مبادله اخبار و اطلاعات ردگیری و تعقیب هدف
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
dissemination U انتشار اخبار انتشار اطلاعات
surcharge U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
high speed U با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
highest U زیاد
intense U زیاد
greatly U زیاد
fulsome U زیاد
over and above U زیاد
extortionary U زیاد
extortionate U زیاد
superabundant U زیاد
supererogatory U زیاد
plethoric U زیاد
many U زیاد
immoderate U زیاد
tremendously U زیاد
hugely U زیاد
generous U زیاد
mortally U زیاد
extensive U زیاد
glaring U زیاد
very U زیاد
highs U زیاد
overmuch U زیاد
high U زیاد
mickle or muckle U زیاد
muckle U زیاد
immane U زیاد
not a lettle U زیاد
widely U زیاد
overly U زیاد
plaguily U زیاد
no end of U زیاد
profusely U زیاد
numerous U زیاد
in excess U زیاد
mickle U زیاد
squeamishly U زیاد
excessive U زیاد
profoundly U زیاد
intensely U زیاد
egregiously U زیاد
populous U زیاد
effusively U زیاد
squeamishness U زیاد
in quantities U زیاد
heart break U غم زیاد
too U زیاد
widest U زیاد
to a large extent U زیاد
too much U زیاد
large adv U زیاد
heartbreak U غم زیاد
vastly U زیاد
for all the world U بی کم و زیاد
greatest U زیاد
copious U زیاد
highly U زیاد
rife U زیاد
great- U زیاد
great U زیاد
quite a few <idiom> U زیاد
thick U زیاد
much U زیاد
intensively U زیاد
wide U زیاد
late U زیاد
wider U زیاد
ranksack U زیاد
heavily U زیاد
outrageously U زیاد
thicker U زیاد
swingeing U زیاد
thickest U زیاد
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
fixations U دلبستگی زیاد
quaff U زیاد نوشیدن
heightened U زیاد کردن
fixations U عشق زیاد
multiplying U زیاد شدن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com