Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
law court
U
دادگاه قضایی
law courts
U
دادگاه قضایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
prohibition
U
حکم خودداری از اقدام قضایی که دادگاه عالی به محکمه تالی میدهد
concurrent jurisdiction
U
رسیدگی قضایی همزمان به چند جرم دادگاه الحاقی یاهمزمان
Other Matches
judge advocate
U
دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
discharges
U
مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharge
U
مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
continuance
U
تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
prize courts
U
دادگاه مامور رسیدگی به مسائل مربوط به prize بدون رای این دادگاه به مال
transfer of cause
U
احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
parquet
U
محل نشستن اعضا دادگاه در دادسرامحوطه دادگاه
purging a contempt of court
U
جریمه اهانت به دادگاه غرامت توهین به دادگاه
manadamus
U
حکم دادگاه بالاتربه دادگاه پایین تر
remanet
U
احاله موضوع از یک دادگاه به دادگاه دیگر
writs
U
دستور دادگاه حکم دادگاه
writ
U
دستور دادگاه حکم دادگاه
summary court
U
دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
arrested
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrest
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrests
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
judicial
U
قضایی
jural
U
قضایی
judiciary
U
قضایی
juratory
U
قضایی
juridical
U
قضایی
jurisdiction
U
قضایی
rogatory
U
نیابت قضایی
judicial circumstantial evidence
U
اماره قضایی
judicial assistance
U
معاضدت قضایی
presumption juris tantum
U
اماره قضایی
judicature
U
قوه قضایی
judicial settlement
U
تسویه قضایی
judicial precedent
U
رویه قضایی
quasi judicial
U
شبه قضایی
legal assistance
U
مشاوره قضایی
judicature
U
حوزه قضایی
legal suit
U
تعقیب قضایی
law agent
U
نماینده قضایی
judicial immunity
U
مصونیت قضایی
judicial delegation
U
تفویض قضایی
legal
U
شرعی قضایی
judicial settlement
U
حل اختلاف قضایی
the rule of law
U
تامین قضایی
miscarriage of justice
U
اشتباه قضایی
legal aid
U
معاضدت قضایی
institution
U
تاسیس قضایی
jurisdiction
U
حوزهء قضایی
precedents
U
رویه قضایی
precedent
U
رویه قضایی
litigation
U
دعوی قضایی
miscarriages of justice
U
اشتباه قضایی
judiciary
U
قوه قضایی
district attorneys
U
بازپرس بخش قضایی
sub judice
U
بدون تصمیم قضایی
district attorney
U
بازپرس بخش قضایی
justiciar
U
مامور قضایی عالیرتبه
enforcement of judgement
U
اجرای احکام قضایی
extrajudicial
U
خارج ازصلاحیت قضایی
legal advice
U
مشورت یا نظر قضایی
adjudge
با حکم قضایی فیصل دادن
dictum
U
گفته افهار نظر قضایی
circuit
U
حوزه قضایی یک قاضی دور
dictums
U
گفته افهار نظر قضایی
Soc
U
ازادی دراخذ تصمیم قضایی
circuits
U
حوزه قضایی یک قاضی دور
legal assistance
U
کمکهای قضایی شرح علایم
proetor
U
متصدی امور قضایی وکشوری
rogatory letters
U
نامه محتوی تفویض نیابت قضایی
letters rogatory
U
نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
cadre
U
واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
cadres
U
واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
perverse verdict
U
درمورد نکات قضایی موضوع صادر شود
sokeman
U
فرد ساکن حوضه قضایی لرد یا امیر
exegesis
U
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
coroners
U
هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
judge made law
U
نظام حقوقی مبتنی بر سوابق قضایی و ارا محاکم
coroner
U
هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
exegeses
U
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
knight marshal
U
کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
congregationalism
U
استقلال هرکلیسا برای اداره کارهای قضایی وانتظامی خود
permission
U
اجازه کاربر خاص برای دستیابی به منابع اشتراکی یا قضایی از دیسک
legalism
U
اعتقاد به این که کلیه مسائل باید از طرق قضایی وحقوقی حل و فصل شود
coroners
U
مامور بررسی و تحقیق درمورد علت مرگهای ناگهانی در CL ماموری است که وفیفه اش جنبه قضایی واجرایی
coroner
U
مامور بررسی و تحقیق درمورد علت مرگهای ناگهانی در CL ماموری است که وفیفه اش جنبه قضایی واجرایی
adjudged
U
با حکم قضایی فیصل دادن فتوی دادن
adjudging
U
با حکم قضایی فیصل دادن فتوی دادن
adjudges
U
با حکم قضایی فیصل دادن فتوی دادن
international court of justice
U
دیوان دادگستری بین المللی رکن قضایی سازمان ملل متحد که وفیفه اش رسیدگی به دعاوی مطروحه دول عضو علیه یکدیگر است
disqualification
U
عدم صلاحیت فاقد صلاحیت قضایی
disqualifications
U
عدم صلاحیت فاقد صلاحیت قضایی
misdirection
U
در CL منظوراشتباه قاضی است در موردتفهیم نکات قضایی موضوع برای اعضاء هیات منصفه پیش از انکه وارد شور شوندو این میتواند باعث تجدیدمحاکمه شود
courtroom
U
دادگاه
forum
U
دادگاه
courtrooms
U
دادگاه
court of justice
U
دادگاه
court
U
دادگاه
courthouse
U
دادگاه
courthouses
U
دادگاه
tribunals
U
دادگاه
tribunal
U
دادگاه
forums
U
دادگاه
court division
U
دادگاه
court of law
U
دادگاه
courts
U
دادگاه
judgement seat
U
دادگاه
judgement hall
U
دادگاه
superior court
U
دادگاه تمیز
contempt og court
U
اهانت به دادگاه
summary court
U
دادگاه بدوی
special tribunal
U
دادگاه اختصاصی
superior court
U
دادگاه عالی
recourse action
U
رجوع به دادگاه
beadle
U
منادی دادگاه
auto da fe
U
رای دادگاه
assize court
U
دادگاه جنایی
administrative tribunal
U
دادگاه اداری
rehearing
U
تجدیدجلسه دادگاه
courts of appeal
U
دادگاه پژوهش
courts of appeal
U
دادگاه استیناف
courts of appeal
U
دادگاه استان
canonry
U
دادگاه شرع
court of appeal
U
دادگاه پژوهش
kangaroo court
U
دادگاه پوشالی
magistrates court
U
دادگاه جنحه
usher
U
دربان دادگاه
ushered
U
دربان دادگاه
ushering
U
دربان دادگاه
ushers
U
دربان دادگاه
courtroom
U
اطاق دادگاه
courtrooms
U
اطاق دادگاه
kangaroo courts
U
دادگاه مندرآوردی
court of appeal
U
دادگاه استان
disciplinary tribunal
U
دادگاه انتظامی
court of appeal
U
دادگاه استیناف
kangaroo courts
U
دادگاه غیرقانونی
kangaroo courts
U
دادگاه پوشالی
kangaroo court
U
دادگاه مندرآوردی
kangaroo court
U
دادگاه غیرقانونی
receivership
U
امانت دادگاه
circuit court
U
دادگاه منطقهای
court of petty offences
U
دادگاه لغزش
military court
U
دادگاه نظامی
court of iquiry
U
دادگاه رسیدگی
court of grievances
U
دادگاه مظالم
court of first instance
U
دادگاه بدوی
court of first instance
U
دادگاه شهرستان
court of appeals
U
دادگاه استیناف
municipal court
U
دادگاه شهرداری
court of province
U
دادگاه استان
court session
U
جلسه دادگاه
eyre
U
دادگاه سیار
jurisdiction of the court
U
صلاحیت دادگاه
kangoroo court
U
دادگاه محلی
martial court
U
دادگاه نظامی
military tribunal
U
دادگاه نظامی
district court
U
دادگاه بخش
criminal court
U
دادگاه جنایی
court material
U
دادگاه نظامی
court martiall
U
دادگاه نظامی
provost court
U
دادگاه پادگانی
prsbytery
U
دادگاه شرعی
quaestor
U
افسررئیس دادگاه
quarter sessions
U
دادگاه استینافی
queens bench division
U
دادگاه ملکه
questor
U
افسررئیس دادگاه
circuit court
U
دادگاه استیناف
president of the court
U
رئیس دادگاه
country court
U
دادگاه بخش
court martial
U
دادگاه نظامی
municipal court
U
دادگاه داخلی
peace court
U
دادگاه بخش
per curium
U
به وسیله دادگاه
petty session
U
دادگاه سیار
police court
U
دادگاه خلاف
police power
U
دادگاه پلیس
judicial confession
U
اقرار در دادگاه
juvenile courts
U
دادگاه اطفال
writ
U
قرار دادگاه
writ
U
حکم دادگاه
police forces
U
دادگاه پلیس
police force
U
دادگاه پلیس
rotas
U
دادگاه کاتولیکی
rota
U
دادگاه کاتولیکی
bars
U
وکالت دادگاه
warning
U
اخطاریه دادگاه
bar
U
وکالت دادگاه
tribunal
U
دادگاه محکمه
tribunals
U
دادگاه محکمه
forum
U
دادگاه محکمه
forums
U
دادگاه محکمه
writs
U
حکم دادگاه
citing
U
به دادگاه خواندن
evoke
U
به دادگاه بالاتربردن
evokes
U
به دادگاه بالاتربردن
evoking
U
به دادگاه بالاتربردن
juvenile courts
U
دادگاه نوجوانان
juvenile court
U
دادگاه اطفال
juvenile court
U
دادگاه نوجوانان
diwan
U
دادگاه اسلامی
divan
U
دادگاه اسلامی
cite
U
به دادگاه خواندن
cited
U
به دادگاه خواندن
cites
U
به دادگاه خواندن
writs
U
قرار دادگاه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com