English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
high U دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highest U دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highs U دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
specification U درجه بالای دقت یا مشخصات زیاد
spec U مشخصات بالا
high U وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
highs U وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
highest U وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
money to burn <idiom> U بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
upgrading U از درجه بالا
upgrade U از درجه بالا
upgraded U از درجه بالا
upgrades U از درجه بالا
to hold somebody in great respect U کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
high grade steel U فولاد درجه بالا
high temperature alloy U الیاژ درجه حرارت بالا
screw up U زیاد بالا بردن اجاره
sky U زیاد بالا بردن توپ هوایی زدن
skies U زیاد بالا بردن توپ هوایی زدن
inflate U پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
inflating U پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
inflates U پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
high fidelity U ایجاد صدا با عالی ترین درجه وشباهت زیاد به اصل ومبداء ان
overmoke U زیاد دود داشتن
hard spun U [نخ با تاب زیاد با زاویه ای معادل سی تا چهل و پنج درجه نسبت به محور عمودی]
abounding U زیاد بودن وفور داشتن
to have a thing at heart U بچیزی زیاد دلبستگی داشتن
speculates U انتظار سودو زیاد داشتن
speculated U انتظار سودو زیاد داشتن
speculating U انتظار سودو زیاد داشتن
speculate U انتظار سودو زیاد داشتن
abounded U زیاد بودن وفور داشتن
abounds U زیاد بودن وفور داشتن
set store on (by) <idiom> U خواستارنگهداری ،ارزش زیاد داشتن
stand (someone) in good stead <idiom> U سود زیاد برای شخص داشتن
up to one's ears in work <idiom> U کارهای زیاد برای انجام داشتن
to have one's work cut out [for one] <idiom> U کار خیلی زیاد و سخت داشتن
pick and choose U در سوا کردن چیزی دقت ووسواس زیاد داشتن
overstock U زیاد ذخیره کردن موجودی بیش از حدلزوم داشتن
to strain at anything U در زیر فشارچیزی تقلاکردن زیاد در چیزی باریک شدن یاوسواس داشتن
brevet U درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
promotes U ترفیع دادن درجه دادن
promoted U ترفیع دادن درجه دادن
promoting U ترفیع دادن درجه دادن
promote U ترفیع دادن درجه دادن
graduates U درجه دادن
graduate U درجه دادن
graduating U درجه دادن
berates U تخفیف درجه دادن
berated U تخفیف درجه دادن
doctoring U درجه دکتری دادن به
berate U تخفیف درجه دادن
berating U تخفیف درجه دادن
doctors U درجه دکتری دادن به
doctor U درجه دکتری دادن به
doctored U درجه دکتری دادن به
lifting U بالا دادن
lift U بالا دادن
lifted U بالا دادن
lifts U بالا دادن
to upgrade somebody U به کسی در شغلی درجه دادن
to promote somebody U به کسی در شغلی درجه دادن
pump handle U زیاد تکان دادن
luxuriate U اب وتاب زیاد دادن
overrates U زیاد اهمیت دادن به
slashed U تخفیف زیاد دادن
luxuriated U اب وتاب زیاد دادن
luxuriates U اب وتاب زیاد دادن
luxuriating U اب وتاب زیاد دادن
slash U تخفیف زیاد دادن
overrated U زیاد اهمیت دادن به
over expose U زیاد روشنایی دادن
overrate U زیاد اهمیت دادن به
slaughters U تخفیف زیاد دادن
slashes U تخفیف زیاد دادن
overcolour U زیاد لعاب دادن
overcolour U زیاد اب وروغن دادن
wiredraw U زیاد طول دادن
slaughter U تخفیف زیاد دادن
slaughtered U تخفیف زیاد دادن
to put it on U زیاد لعابش دادن
overrating U زیاد اهمیت دادن به
elvate U بالا دادن لوله
ranked U درجه دادن دسته بندی کردن
rank U درجه دادن دسته بندی کردن
ranks U درجه دادن دسته بندی کردن
to space out U زیاد فاصله دادن گشادترکردن
rouse out U بالا دادن زنجیر لنگر
enlarges U توسعه دادن زیاد بحث کردن
anneal U حرارت زیاد دادن و بعد سردکردن
slash U تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
slashed U تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
enlarged U توسعه دادن زیاد بحث کردن
enlarging U توسعه دادن زیاد بحث کردن
enlarge U توسعه دادن زیاد بحث کردن
overbear U مغلوب کردن زیاد میوه دادن
slashes U تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
overset U زینت دادن زیاد بار کردن
wipe out U شکست دادن حریف با امتیاز زیاد
windage U پیچ خوردگی حرکت دادن دستگاه درجه درسمت
fuse U آب شدن فیوز با عبور دادن جریان زیاد از آن
fused U آب شدن فیوز با عبور دادن جریان زیاد از آن
maximised U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximises U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximize U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximized U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximising U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizing U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizes U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
supination U قرار دادن کف دست رو به بالا تاق باز خوابی
religionize U دینداری زیاد نشان دادن مذهبی یا مذهب دار کردن
renders U تسلیم داشتن دادن
rendered U تسلیم داشتن دادن
render U تسلیم داشتن دادن
fall out U رخ دادن مشاجره داشتن
legg press U تمرین تقویت عضلههای پا بافشار دادن وزنه به بالا با پاخوابیده به پشت
hang on U ادامه دادن دوام داشتن
maintrain U ادامه دادن عقیده داشتن
lead U سوق دادن بران داشتن
leads U سوق دادن بران داشتن
informs U اطلاع دادن مستحضر داشتن
reserving U نگه داشتن اختصاص دادن
reserves U نگه داشتن اختصاص دادن
reserve U نگه داشتن اختصاص دادن
inform U اطلاع دادن مستحضر داشتن
informing U اطلاع دادن مستحضر داشتن
v ring U تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
beam attack U تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
leads U هدایت نمودن سوق دادن وادار کردن ریاست داشتن بر
lead U هدایت نمودن سوق دادن وادار کردن ریاست داشتن بر
elevation indicator U صفحه مدرج درجه طبلک درجه
shoulder patch U درجه روی بازوی درجه داران
to hold any one to ransom U کسیرا در توقیف نگاه داشتن تااینکه با دادن فدیه اورا ازادکنند
prepossess U تحت تاثیرعقیده یامسلکی قرار دادن قبلا تبعیض فکری داشتن
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
elvate U بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
I didnt get much sleep. U زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
sighting bar U ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third class U درجه سوم بلیط درجه 3
third-class U درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation U درجه ارتفاع درجه بلندی
scroll U حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scrolls U حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
sighting leaf U ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
reckon U حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckoned U حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckons U حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
spinwriter U چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
vary U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies U تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
characteristic U مشخصات
specs U مشخصات
identity U مشخصات
characteristics U مشخصات
definition U مشخصات
definitions U مشخصات
specification U مشخصات
identities U مشخصات
characteristically U مشخصات
paticular U مشخصات
specifications U مشخصات
particulars U مشخصات
longed U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
remarking U افهار داشتن افهار نظریه دادن
remarked U افهار داشتن افهار نظریه دادن
remark U افهار داشتن افهار نظریه دادن
remarks U افهار داشتن افهار نظریه دادن
filespec U مشخصات فایل
impedance characteristic U مشخصات امپدانس
contract specification U مشخصات قرارداد
rating plate U پلاک مشخصات
technical specifications U مشخصات فنی
rating plate U صفحه مشخصات
bale mark U مشخصات عدل
job specification U مشخصات شغلی
specification U دفترچه مشخصات
to keep up U از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down U زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
particulars U جزئیات خصوصیات مشخصات
ammunition data card U کارت مشخصات مهمات
target description U شرح مشخصات هدف
string U برچسب مشخصات یک رشته
papers U ورقه مشخصات کشتی
papering U ورقه مشخصات کشتی
characteristics U مشخصات ومختصات وسایل
paper U ورقه مشخصات کشتی
security U مشخصات کاربران مجاز
general specification U مشخصات عمومی قرارداد
particular specification U مشخصات ویژه در قرارداد
format U حدود و مشخصات فرش
papered U ورقه مشخصات کشتی
ems U مشخصات حافظه گسترشی
cataloged U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
cataloging U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogs U فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com