Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
high
U
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highest
U
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highs
U
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
specification
U
درجه بالای دقت یا مشخصات زیاد
spec
U
مشخصات بالا
high
U
وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
highs
U
وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
highest
U
وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
money to burn
<idiom>
U
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
upgrading
U
از درجه بالا
upgrade
U
از درجه بالا
upgraded
U
از درجه بالا
upgrades
U
از درجه بالا
to hold somebody in great respect
U
کسی را زیاد محترم داشتن
[احترام زیاد گذاشتن به کسی]
high grade steel
U
فولاد درجه بالا
high temperature alloy
U
الیاژ درجه حرارت بالا
screw up
U
زیاد بالا بردن اجاره
sky
U
زیاد بالا بردن توپ هوایی زدن
skies
U
زیاد بالا بردن توپ هوایی زدن
inflate
U
پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
inflating
U
پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
inflates
U
پراز گاز کردن زیاد بالا بردن مغرورکردن
high fidelity
U
ایجاد صدا با عالی ترین درجه وشباهت زیاد به اصل ومبداء ان
overmoke
U
زیاد دود داشتن
hard spun
U
[نخ با تاب زیاد با زاویه ای معادل سی تا چهل و پنج درجه نسبت به محور عمودی]
abounding
U
زیاد بودن وفور داشتن
to have a thing at heart
U
بچیزی زیاد دلبستگی داشتن
speculates
U
انتظار سودو زیاد داشتن
speculated
U
انتظار سودو زیاد داشتن
speculating
U
انتظار سودو زیاد داشتن
speculate
U
انتظار سودو زیاد داشتن
abounded
U
زیاد بودن وفور داشتن
abounds
U
زیاد بودن وفور داشتن
set store on (by)
<idiom>
U
خواستارنگهداری ،ارزش زیاد داشتن
stand (someone) in good stead
<idiom>
U
سود زیاد برای شخص داشتن
up to one's ears in work
<idiom>
U
کارهای زیاد برای انجام داشتن
to have one's work cut out
[for one]
<idiom>
U
کار خیلی زیاد و سخت داشتن
pick and choose
U
در سوا کردن چیزی دقت ووسواس زیاد داشتن
overstock
U
زیاد ذخیره کردن موجودی بیش از حدلزوم داشتن
to strain at anything
U
در زیر فشارچیزی تقلاکردن زیاد در چیزی باریک شدن یاوسواس داشتن
brevet
U
درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
promotes
U
ترفیع دادن درجه دادن
promoted
U
ترفیع دادن درجه دادن
promoting
U
ترفیع دادن درجه دادن
promote
U
ترفیع دادن درجه دادن
graduates
U
درجه دادن
graduate
U
درجه دادن
graduating
U
درجه دادن
berates
U
تخفیف درجه دادن
berated
U
تخفیف درجه دادن
doctoring
U
درجه دکتری دادن به
berate
U
تخفیف درجه دادن
berating
U
تخفیف درجه دادن
doctors
U
درجه دکتری دادن به
doctor
U
درجه دکتری دادن به
doctored
U
درجه دکتری دادن به
lifting
U
بالا دادن
lift
U
بالا دادن
lifted
U
بالا دادن
lifts
U
بالا دادن
to upgrade somebody
U
به کسی در شغلی درجه دادن
to promote somebody
U
به کسی در شغلی درجه دادن
pump handle
U
زیاد تکان دادن
luxuriate
U
اب وتاب زیاد دادن
overrates
U
زیاد اهمیت دادن به
slashed
U
تخفیف زیاد دادن
luxuriated
U
اب وتاب زیاد دادن
luxuriates
U
اب وتاب زیاد دادن
luxuriating
U
اب وتاب زیاد دادن
slash
U
تخفیف زیاد دادن
overrated
U
زیاد اهمیت دادن به
over expose
U
زیاد روشنایی دادن
overrate
U
زیاد اهمیت دادن به
slaughters
U
تخفیف زیاد دادن
slashes
U
تخفیف زیاد دادن
overcolour
U
زیاد لعاب دادن
overcolour
U
زیاد اب وروغن دادن
wiredraw
U
زیاد طول دادن
slaughter
U
تخفیف زیاد دادن
slaughtered
U
تخفیف زیاد دادن
to put it on
U
زیاد لعابش دادن
overrating
U
زیاد اهمیت دادن به
elvate
U
بالا دادن لوله
ranked
U
درجه دادن دسته بندی کردن
rank
U
درجه دادن دسته بندی کردن
ranks
U
درجه دادن دسته بندی کردن
to space out
U
زیاد فاصله دادن گشادترکردن
rouse out
U
بالا دادن زنجیر لنگر
enlarges
U
توسعه دادن زیاد بحث کردن
anneal
U
حرارت زیاد دادن و بعد سردکردن
slash
U
تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
slashed
U
تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
enlarged
U
توسعه دادن زیاد بحث کردن
enlarging
U
توسعه دادن زیاد بحث کردن
enlarge
U
توسعه دادن زیاد بحث کردن
overbear
U
مغلوب کردن زیاد میوه دادن
slashes
U
تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
overset
U
زینت دادن زیاد بار کردن
wipe out
U
شکست دادن حریف با امتیاز زیاد
windage
U
پیچ خوردگی حرکت دادن دستگاه درجه درسمت
fuse
U
آب شدن فیوز با عبور دادن جریان زیاد از آن
fused
U
آب شدن فیوز با عبور دادن جریان زیاد از آن
maximised
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximises
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximize
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximized
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximising
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizing
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizes
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
supination
U
قرار دادن کف دست رو به بالا تاق باز خوابی
religionize
U
دینداری زیاد نشان دادن مذهبی یا مذهب دار کردن
renders
U
تسلیم داشتن دادن
rendered
U
تسلیم داشتن دادن
render
U
تسلیم داشتن دادن
fall out
U
رخ دادن مشاجره داشتن
legg press
U
تمرین تقویت عضلههای پا بافشار دادن وزنه به بالا با پاخوابیده به پشت
hang on
U
ادامه دادن دوام داشتن
maintrain
U
ادامه دادن عقیده داشتن
lead
U
سوق دادن بران داشتن
leads
U
سوق دادن بران داشتن
informs
U
اطلاع دادن مستحضر داشتن
reserving
U
نگه داشتن اختصاص دادن
reserves
U
نگه داشتن اختصاص دادن
reserve
U
نگه داشتن اختصاص دادن
inform
U
اطلاع دادن مستحضر داشتن
informing
U
اطلاع دادن مستحضر داشتن
v ring
U
تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
beam attack
U
تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
load call
U
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
leads
U
هدایت نمودن سوق دادن وادار کردن ریاست داشتن بر
lead
U
هدایت نمودن سوق دادن وادار کردن ریاست داشتن بر
elevation indicator
U
صفحه مدرج درجه طبلک درجه
shoulder patch
U
درجه روی بازوی درجه داران
to hold any one to ransom
U
کسیرا در توقیف نگاه داشتن تااینکه با دادن فدیه اورا ازادکنند
prepossess
U
تحت تاثیرعقیده یامسلکی قرار دادن قبلا تبعیض فکری داشتن
compression ignition
U
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
elvate
U
بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
I didnt get much sleep.
U
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
sighting bar
U
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third class
U
درجه سوم بلیط درجه 3
third-class
U
درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation
U
درجه ارتفاع درجه بلندی
scroll
U
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scrolls
U
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
sighting leaf
U
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
overbuild
U
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
reckon
U
حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckoned
U
حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckons
U
حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
spinwriter
U
چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
vary
U
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies
U
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vertically
U
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
characteristic
U
مشخصات
specs
U
مشخصات
identity
U
مشخصات
characteristics
U
مشخصات
definition
U
مشخصات
definitions
U
مشخصات
specification
U
مشخصات
identities
U
مشخصات
characteristically
U
مشخصات
paticular
U
مشخصات
specifications
U
مشخصات
particulars
U
مشخصات
longed
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
remarking
U
افهار داشتن افهار نظریه دادن
remarked
U
افهار داشتن افهار نظریه دادن
remark
U
افهار داشتن افهار نظریه دادن
remarks
U
افهار داشتن افهار نظریه دادن
filespec
U
مشخصات فایل
impedance characteristic
U
مشخصات امپدانس
contract specification
U
مشخصات قرارداد
rating plate
U
پلاک مشخصات
technical specifications
U
مشخصات فنی
rating plate
U
صفحه مشخصات
bale mark
U
مشخصات عدل
job specification
U
مشخصات شغلی
specification
U
دفترچه مشخصات
to keep up
U
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down
U
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
particulars
U
جزئیات خصوصیات مشخصات
ammunition data card
U
کارت مشخصات مهمات
target description
U
شرح مشخصات هدف
string
U
برچسب مشخصات یک رشته
papers
U
ورقه مشخصات کشتی
papering
U
ورقه مشخصات کشتی
characteristics
U
مشخصات ومختصات وسایل
paper
U
ورقه مشخصات کشتی
security
U
مشخصات کاربران مجاز
general specification
U
مشخصات عمومی قرارداد
particular specification
U
مشخصات ویژه در قرارداد
format
U
حدود و مشخصات فرش
papered
U
ورقه مشخصات کشتی
ems
U
مشخصات حافظه گسترشی
cataloged
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
cataloging
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogs
U
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com