English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hit the dirt <idiom> U خیزرفتن به زمین ،درجایی مخفی شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bounding U با خیزرفتن
underground U مخفی شبکه مخفی جنگ غیر منظم
where U درجایی که
stay put <idiom> U درجایی ماندن
To put up at a place . U درجایی منزل کردن
leave behind <idiom> U جاگذاشتن چیزی درجایی
sit on <idiom> U عضو بدن درجایی
bide U درجایی باقی ماندن
to keep an appointment U سروقت معین درجایی حاضرشدن
His name is never mentioned anywhere . U اسمی ازاو درجایی برده نمی شود
to wear out one; U از زیاد ماندن درجایی مزاحم صاحب خانه شدن
fly speck U گه یاکثافت مگس که بشکل خال یانقطهای درجایی گذاشته شود
out of place <idiom> U درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
furtive U مخفی
slinkier U مخفی
hidden U مخفی
hid U مخفی
undercover U مخفی
slinkiest U مخفی
hush hush U مخفی
clandestine U مخفی
hush-hush U مخفی
secrets U مخفی
secret U مخفی
slinky U مخفی
perdu or due U مخفی
closeted U مخفی
closeting U مخفی
concealed U مخفی
closet U مخفی
closets U مخفی
covert U مخفی
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
by ballot U با رای مخفی
hidden U مخفی شده
occult U مخفی کردن
under- U مخفی درزیر
conceal U مخفی کردن
hickok belt U مخفی کردن زه
obscurer U مخفی کردن
conceals U مخفی کردن
mole U مامور مخفی
codes U کدهای مخفی
obscure U مخفی کردن
obscured U مخفی کردن
covert operations U عملیات مخفی
stows U مخفی کردن
secret agent U مامور مخفی
hidey-hole U مخفی گاه
defector in place U مامور مخفی
secret agents U مامور مخفی
stow U مخفی کردن
secret ballot U رای مخفی
submergence U مخفی سازی
stowing U مخفی کردن
hid U مخفی شده
stowed U مخفی کردن
stowaways U مسافر مخفی
hidy-hole U مخفی گاه
submers U مخفی کردن
stowaway U مسافر مخفی
under U مخفی درزیر
obscures U مخفی کردن
submerging U مخفی کردن
emissaries U مامور مخفی
coverings U مخفی در بر گرفتن
emissary U مامور مخفی
cover U مخفی در بر گرفتن
clandestinely U بطور مخفی
blinds U مخفی گاه
hugger mugger U مخفی کردن
bugs U میکروفن مخفی
bugging U میکروفن مخفی
submerges U مخفی کردن
submerged U مخفی کردن
submerge U مخفی کردن
blind U مخفی گاه
blinded U مخفی گاه
covers U مخفی در بر گرفتن
bug U میکروفن مخفی
hideaway U مخفی گاه
hidden codes U رمزهای مخفی
plainclothesman U پلیس مخفی
hidden file U فایل مخفی
hideaways U مخفی گاه
obscuring U مخفی کردن
obscurest U مخفی کردن
skeleton in one's closet <idiom> U رازهای مخفی
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
hides U مخفی نگاه داشتن
ballot U رای مخفی دادن
hide U مخفی نگاه داشتن
fig leaves U لاپوش مخفی کننده
fig leaf U لاپوش مخفی کننده
camouflages U مخفی کردن پوشاندن
balloted U رای مخفی دادن
bugged U مجهز به میکروفن مخفی
ballots U رای مخفی دادن
camouflaging U مخفی کردن پوشاندن
falsi crimen U مخفی کردن حقیقت
camouflaged U مخفی کردن پوشاندن
camouflage U مخفی کردن پوشاندن
covered approach U پیشروی پوشیده معابر مخفی
conclearer of stolen goods U مخفی کننده اموال مسروقه
hush U ارامش دادن مخفی نگاهداشتن
huddle U مخفی کردن درهم ریختگی
huddled U مخفی کردن درهم ریختگی
huddles U مخفی کردن درهم ریختگی
blind U مخفی گاه [جامعه شناسی]
huddling U مخفی کردن درهم ریختگی
cover U مخفی گاه [جامعه شناسی]
perdu U مخفی سرباز جان فشان
gestapo U گشتاپو سازمان پلیس مخفی
spial U عمل مخفی انجام دادن
perdue U مخفی سرباز جان فشان
blind U پوشش مخفی [جامعه شناسی]
cover U پوشش مخفی [جامعه شناسی]
hickok belt U مخفی شدن پنهان کردن
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
disclose U یات چیزی که باید مخفی می ماند
espial U جاسوسی عمل مخفی انجام دادن
disclosing U یات چیزی که باید مخفی می ماند
ambushing U مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushes U مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushed U مخفی گاه سربازان برای حمله
covered position U محوطه تحت پوشش موضع مخفی
ballot U رای مخفی مجموع اراء نوشته
balloted U رای مخفی مجموع اراء نوشته
ambush U مخفی گاه سربازان برای حمله
discloses U یات چیزی که باید مخفی می ماند
ballots U رای مخفی مجموع اراء نوشته
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
rear takedown with outside leg tackle U گارد مخفی که حریف با میانکوب ضربه میشود
apparatus U شعبه زیرزمینی و مخفی فعال دستگاه وسیله
He has been exposed as a traitor. U هویت مخفی او [مرد] بعنوان خائن افشا شد.
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
screened U ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screen U ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screens U ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
acid house party نوعی مهمانی که به صورت مخفی برگزار میشود و در آن موسیقی
secret ballot U ورقه رای مخفی دارای اسامی چاپی کاندیداها
screening, screenings U ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
culls U مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
culling U مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
culled U مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
cull U مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation. U پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
burned U کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است
backstreet U فعالیتهای غیر رسمی و مخفی و اغلب غیر قانونی
conventicle U انجمن مخفی وغیر قانونی انجمن مذهبی
secret police U سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com