English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 69 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
thrombus U خون منعقد شده در رگ لخته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
concluded U منعقد
in session U منعقد
concluder U منعقد کننده
holds U منعقد کردن
coagulant U منعقد کننده
caseate U منعقد شدن
conclude U منعقد کردن
concludes U منعقد کردن
hold U منعقد کردن
enter into an agreement U قراردادی را منعقد کردن
conclude a contract U منعقد کردن عقد
to hold a session U جلسه منعقد کردن
to hold a meeting U جلسه منعقد کردن
to hold an a U دیوان منعقد کردن
coagulase U مواد منعقد کننده
enter into a contract U منعقد کردن عقد
simple contract U عقد منعقد درسند عادی
to enter into an agreement U پیمان یا قراردادی منعقد کردن
take out an insurance policy U قرارداد بیمه را منعقد کردن
floccule U لخته
lobed U لخته لخته
clods U لخته
clod U لخته
coagulum U لخته
dispergation U لخته زدایی
curdling chemistry U شیمی لخته
flocculate U لخته شده
grume U لخته خون
lobulation U لخته کوچک
lobule U لخته کوچک
peptization U لخته زدایی
pig lead U لخته سرب
clogged U لخته شدن
coagulates U لخته شدن
coagulating U لخته شدن
clot U لخته خون
clog U لخته شدن
clogs U لخته شدن
clotting U لخته خون
coagulated U لخته شدن
coagulate U لخته شدن
clots U لخته خون
pig iron U اهن لخته
coagulation U لخته شدن
gory U لخته شده
rio treaty U پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
consular convention U عهد نامهای که جهت مبادله کنسول بین دو کشور منعقد میشود
coagulation U لختگی لخته شدن
bilobate U دولختی منقسم بدو لخته
the lobes of the liver U لخته ها یاگوشه ها یا تیکههای جگر
goring U خون بسته و لخته شده
gores U خون بسته و لخته شده
gored U خون بسته و لخته شده
gore U خون بسته و لخته شده
plasmin U دیاستاز عامل تجزیه لخته خون
thrombosis U تشکیل لخته خون در عروق ترمبوزیس
thromboses U تشکیل لخته خون در عروق ترمبوزیس
lobes U اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
lobe U اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
hemophilia U بیماری موروثی که دران خون دیر لخته میشودودرنتیجه اشکال در بندامدن خونریزی پدید می اید
cyanogen agent U عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
puddling U تبدیل اهن لخته به اهن ساخته یا فولاد
pig iron U اهن کوره قالگری لخته اهن
clots U دلمه شدن لخته شدن
clot U دلمه شدن لخته شدن
clotting U دلمه شدن لخته شدن
blood agent U عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
warsaw treaty U پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com