English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 133 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ear U خوشه زائده
ears U خوشه زائده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
run off U زائده
uncus U زائده
apophysis U زائده
run-offs U زائده
run-off U زائده
excrescent U زائده
tabs U زائده
tab U زائده
anlage U زائده
measurement of air pressure U زائده
processes U زائده
process U زائده
dowel U زائده
appendixes U زائده کوچک
coronoid process U زائده منقاری
glands U زبانه زائده
gland U زبانه زائده
styloid process U زائده سهمی
uncinus U زائده قلابی
trimming U قطع زائده ها
appendix U زائده کوچک
trimmings U قطع زائده ها
palpus U زائده بند بندی
odontoid U وابسته به زائده دندانی
mouthpart U زائده نزدیک دهان
mastoditis U اماس زائده پستانی
lobulate U دارای زائده کوچک
cirrate U دارای زائده و ضمیمه
trimming cutter U قطع کننده زائده ها
winglet U زائده بال مانند
sanse serif U حروف بدون زائده
thistledwon U زائده پر مانند خار
winging U بال مانند زائده حبابی
wing U بال مانند زائده حبابی
adnexa U قسمتهای متصل بهم زائده
appendectomy U برداشتن زائده اپاندیس یا اویزه
transverse process U زائده جانبی ستون فقرات
metopon U قسمت جلوی زائده جلومغز
trimming blade U تیغه قطع کننده زائده ها
pterygoid process U زائده نازله عظم وتدی
pterygoid process U زائده نازله استخوان شب پرهای
trimming tool U ابزار ویژه قطع کردن زائده ها
pentadactylate U دارای پنج زائده شبیه پنجه
papilla U زائده بافتی ریشه پرو موی سر و بدن و امثال ان
ligule U زائده کوچکی که بین برگ وغلاف قرار دارد
virgo U خوشه
bunching U خوشه
gregarious U خوشه خوشه
clump U خوشه
clumped U خوشه
virginis U خوشه
raceme U خوشه
rar U خوشه
clumps U خوشه
grouped <adj.> U خوشه ای
clumping U خوشه
clusters U خوشه
cluster bombs U خوشه
cluster bomb U خوشه
bunches U خوشه
beard U خوشه
bunched U خوشه
cluster U خوشه
beards U خوشه
bunch U خوشه
oval faced chaser punch U قلم خوشه
glomerule U خوشه دسته
racemose U بشکل خوشه
open cluster U خوشه باز
vintager U خوشه چین
super cluster U ابر خوشه
staller cluster U خوشه ستارهای
mealie U خوشه ذرت
tuffet U کلاله خوشه
mine mooring U خوشه مین
racemiform U خوشه مانند
globular cluster U خوشه کروی
icker U خوشه ذرت
clumpy U خوشه دار
eared U خوشه دار
earing U خوشه بندی
gleaning U خوشه چینی
galactic cluster U خوشه کهکشانی
gleaner U خوشه چین
epididymis U زائده طویل و باریک عقب بیضه که شامل مجاری خروجی منی است
spadix U خوشه گریبانه دار
cluster bomb U خوشه مین خوشهای
open star cluster U خوشه باز ستارهای
spicular U مانند خوشه کوچک
cluster bombs U خوشه مین خوشهای
gleans U خوشه چینی کردن
glean U خوشه چینی کردن
botryoidal U شبیه خوشه انگور
gleaned U خوشه چینی کردن
cluster U خوشه مین خوشهای
gleanings U خوشه چینی کردن
globular cluster U خوشه ستارهای کروی
clusters U خوشه مین خوشهای
grain ear U خوشه دانه [گیاه شناسی]
tucket U خوشه نرسیده ذرت هندی
grain head U خوشه دانه [گیاه شناسی]
eared U خوشه کرده سنبله دار
ear U خوشه دار یاگوشدار کردن
botryoidal U دارای شکل خوشه انگور
spica U الفا- خوشه سماک اعزل
ears U خوشه دار یاگوشدار کردن
alpha virginis U سماک اعزال الفا- خوشه
married failure U عمل نکردن خوشه اتصال مین
sori U خوشههای گرده گیاهی خوشه هاگی
foxtail U یکجورعلف که درسران خوشه هایی ماننددم روباه دارد
ears U هرالتی شبیه گوش یا مثل دسته کوزه خوشه
glomerule U خوشه متراکم ازمویرگهای کوچک و بافتهای حیوانی و غیره
ear U هرالتی شبیه گوش یا مثل دسته کوزه خوشه
grape shot U گلولههای بهم چسبیده چون خوشه انگورکه یکباردرتوپ گذارند
lobation U قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
cluster bomb U کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bombs U کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
clusters U کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster U کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
wing U پره زائده پره دار
winging U پره زائده پره دار
ear U خوشه [بخشی از ساقه گیاه غلاتی] [گیاه شناسی]
bunch U دسته کردن خوشه کردن
cluster U جمع کردن خوشه کردن
clusters U جمع کردن خوشه کردن
bunches U دسته کردن خوشه کردن
bunching U دسته کردن خوشه کردن
bunched U دسته کردن خوشه کردن
cluster bomb U جمع کردن خوشه کردن
cluster bombs U جمع کردن خوشه کردن
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com