Total search result: 116 (7 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
I can manage, thank you. U |
خودم از پسش برمی آیم، متشکرم. |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
I can manage that. <idiom> U |
خودم از پسش برمی آیم. |
 |
 |
thank tou for that book U |
متشکرم |
 |
 |
Thank you! U |
متشکرم! |
 |
 |
Ta, love! [British] U |
متشکرم! |
 |
 |
Thanks! U |
متشکرم! |
 |
 |
Cheers! [British] U |
متشکرم! |
 |
 |
Nothing more, thanks. |
خیلی متشکرم. |
 |
 |
thank you very much U |
خیلی متشکرم |
 |
 |
Thanks a mI'llion. U |
یک دنیا متشکرم |
 |
 |
thank you U |
سپاس گزارم متشکرم |
 |
 |
Nothing more, thanks. |
کافی است، خیلی متشکرم. |
 |
 |
We enjoyed it, thank you. |
از آن لذت بردیم. خیلی متشکرم. |
 |
 |
Thank you, this is for you. |
متشکرم. این هم انعام شماست. |
 |
 |
Thank you for the confirmation of your request! U |
از تایید درخواستتان خیلی متشکرم. |
 |
 |
own U |
خودم |
 |
 |
owned U |
خودم |
 |
 |
owning U |
خودم |
 |
 |
owns U |
خودم |
 |
 |
myself U |
من خودم |
 |
 |
number one U |
خودم |
 |
 |
myself U |
خودم |
 |
 |
it follows that..... U |
چنین برمی اید که .... |
 |
 |
myself U |
شخص خودم |
 |
 |
with my proper eyes U |
با چشم خودم |
 |
 |
on my own account U |
بحساب خودم |
 |
 |
pon my life U |
بجان خودم |
 |
 |
onmy own responsibility U |
به مسئولیت خودم |
 |
 |
on my own account U |
بابت خودم |
 |
 |
for my parts U |
از سهم خودم |
 |
 |
for my part U |
از سهم خودم |
 |
 |
siree U |
اقای خودم |
 |
 |
it piques curiosity U |
حس کنجکاوی شخص را برمی انگیزد |
 |
 |
function subprogram U |
ریزبرنامهای که مقدارمنفردی را برمی گرداند |
 |
 |
I can manage that. <idiom> U |
من از پس این کار برمی آیم. |
 |
 |
With my own capital . U |
با سرمایه شخصی خودم |
 |
 |
sirree U |
اقاجان اقای خودم |
 |
 |
owns U |
شخصی مال خودم |
 |
 |
it is my own U |
مال خودم است |
 |
 |
i may thank myself U |
گناه از خودم است |
 |
 |
I cant help it. It is beyond my control. U |
دست خودم نیست |
 |
 |
imyself saw it U |
من خودم انرا دیدم |
 |
 |
i saw it my self U |
من خودم انرا دیدم |
 |
 |
own U |
شخصی مال خودم |
 |
 |
owning U |
شخصی مال خودم |
 |
 |
owned U |
شخصی مال خودم |
 |
 |
I shall be back this day month . U |
درست یک ماه دیگه برمی گردم |
 |
 |
mercury delay line U |
تولید می شد و به عنوان ورودی برمی گشت |
 |
 |
I could pass for a Greek . U |
می توانم خودم رایونانی جابزنم |
 |
 |
What a mes I made of my life . U |
دیدی چه بروز خودم آوردم |
 |
 |
I saw it for myself . I was an eye –witness U |
خودم شاهد قضیه بودم |
 |
 |
on your own U |
خودم تنهایی [کاری را کردن] |
 |
 |
I wI'll get there somehow. U |
یکجوری خودم را آنجا می رسانم |
 |
 |
That is my line ( field ) . U |
خودم این کاره هستم |
 |
 |
in p of my statement U |
برای اثبات گفته خودم |
 |
 |
I have entangled myself with the banks . U |
خودم را گرفتار بانک ها کردم |
 |
 |
pickup message U |
پیامی که هواپیما با کابل اززمین برمی دارد |
 |
 |
delaying U |
دوباه تولید میشود و به ورودی برمی گردد |
 |
 |
register U |
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد. |
 |
 |
registering U |
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد. |
 |
 |
registers U |
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد. |
 |
 |
delays U |
دوباه تولید میشود و به ورودی برمی گردد |
 |
 |
delay U |
دوباه تولید میشود و به ورودی برمی گردد |
 |
 |
I know best where my interests lie. U |
صلاح کارم را خودم بهتر می دانم |
 |
 |
I should bring you round to my way of thinking . U |
باید تو راهم با خودم همفکر کنم |
 |
 |
I sat down with no fuss or bother . U |
برای خودم قشنگ گرفتم نشستم |
 |
 |
I weighed myself today . U |
امروز خودم را کشیدم ( وزن کردم ) |
 |
 |
I stayed in concealment until the danger passed. U |
خودم را پنهان کردم با خطر گذشت |
 |
 |
I'd like to have a place of my own [to call my own] . U |
من منزل خودم را می خواهم داشته باشم. |
 |
 |
out and in U |
گویی که با پیچش بطرف شیارمی رود و برمی گردد |
 |
 |
No one sent me, I am here on my own account. U |
هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم. |
 |
 |
I wI'll do that all by myself. U |
من خودم بتنهایی آنرا انجام خواهم داد |
 |
 |
I wI'll do it on my own responsibility . U |
به مسئولیت خودم این کاررا خواهم کرد |
 |
 |
de scrambler U |
وسیلهای که یک پیام نامناسب را به حالت اصلی و مط لوب برمی گرداند |
 |
 |
I'm old enough to take care of myself. U |
من به اندازه کافی بزرگ هستم که مواضب خودم باشم. |
 |
 |
I wI'll try to catch up. U |
سعی می کنم خودم را برسانم ( جبران عقب افتادگه ) |
 |
 |
I accidentally locked myself out of the house. U |
من به طور تصادفی خانه ام را روی خودم قفل کردم. |
 |
 |
This house is my own . U |
این خانه مال خودم است ( اجاره یی نیست ) |
 |
 |
document U |
فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد |
 |
 |
documented U |
فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد |
 |
 |
permanent U |
حافظه کامپیوتر که حتی وقتی که برق قط ع باشد داده را برمی گرداند |
 |
 |
documenting U |
فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد |
 |
 |
I'm doing it on my own account, not for anyone else. U |
این را من فقط بابت خودم میکنم و نه برای کسی دیگر. |
 |
 |
reset U |
دستوری که هر اجرای برنامهای رامتوقف میکندوکاربررابه صحفه نمایش یا BIOS برمی گرداند |
 |
 |
resets U |
دستوری که هر اجرای برنامهای رامتوقف میکندوکاربررابه صحفه نمایش یا BIOS برمی گرداند |
 |
 |
permanent U |
رسانه ذخیره سازی که حتی وقتی برق قط ع باشد داده را برمی گرداند |
 |
 |
non volatile U |
رسانه ذخیره سازی یا حافظه که داده را برمی گرداند حتی وقتی که برق قط ع شود |
 |
 |
feedback U |
اطلاعات مربوط به تاثیرات سیگنال کنترلی روی وسیله یا ماشین که به کامپیوترکنترلی برمی گرددو |
 |
 |
absolute address U |
وسیله ورودی مثل tablet یا mouse که مختصات نشانه گر را با بردارهای مخصوص برمی گرداند |
 |
 |
horizontal U |
مدت زمانی که اشعه تصویر در صفحه نمایش به اول خط بعد برمی گردد از آخر خط قبل |
 |
 |
resets U |
سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد |
 |
 |
storage U |
TRC مخصوص برای گرافیک کامپیوتری . تصویری را روی صفحه برمی گرداند بدون نیاز به عملیات تنظیم مجدد |
 |
 |
reset U |
سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد |
 |
 |
mediums U |
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند. |
 |
 |
medium U |
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند. |
 |
 |
del U |
کلیدی در صفحه کلید که نشانه گر را یک حرف به عقب برمی گرداند و آن حرف را پاک میکند |
 |
 |
GOSUB U |
دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند |
 |
 |
loops U |
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد |
 |
 |
loop U |
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد |
 |
 |
looped U |
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد |
 |
 |
softest U |
دستوری که هر اجرای برنامه را متوقف میکند و کاربر را به برنامه نمایش داده شده یا Bios برمی گرداند |
 |
 |
operation U |
عملیاتی که عملوندهای لازم را از حافظه دریافت می کنند. عملیات را انجام می دهند و نتیجه را برمی گردانند به حافظه |
 |
 |
softer U |
دستوری که هر اجرای برنامه را متوقف میکند و کاربر را به برنامه نمایش داده شده یا Bios برمی گرداند |
 |
 |
soft U |
دستوری که هر اجرای برنامه را متوقف میکند و کاربر را به برنامه نمایش داده شده یا Bios برمی گرداند |
 |
 |
shell out U |
خارج شدن به سیستم عامل وقتی که برنامه اصلی هنوز در حافظه است , پس کاربر به برنامه برمی گردد |
 |
 |
link U |
تعداد دستورات کامپیوتری در برنامه که در هر زمان قابل فراخوانی هستند و کنترل به دستور بعدی به برنامه اصلی برمی گردد |
 |
 |
reads U |
سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد |
 |
 |
read U |
سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد |
 |
 |
macroinstruction U |
دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo |
 |
 |
phosphor U |
صفحه نمایش پوشیده شده که تصاویر نمایش داده شده در زمان طولانی تر از تنظیم مجدد برمی گرداند و اثرات نور را کم میکند |
 |
 |
residents U |
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند |
 |
 |
resident U |
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند |
 |
 |
transparent U |
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد |
 |
 |
transparently U |
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد |
 |
 |
read U |
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد |
 |
 |
reads U |
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد |
 |