|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
Total search result: 6 (3 milliseconds) | ارسال یک معنی جدید |
||
Menu![]() |
English | Persian | Menu![]() |
---|---|---|---|
![]() |
well-appointed U | خوب مبلمان شده | ![]() |
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
|||
Search result with all words | |||
![]() |
knocked down U | کالاهایی که بصورت باز به مشتری داده میشود و خود مشتری انرانصب مینماید مانند مبلمان | ![]() |
![]() |
upholster U | مبلمان کردن خانه | ![]() |
![]() |
To rearrange the futniture. U | اثاثیه ( مبلمان ) راجابجا کردن | ![]() |
![]() |
The room is bare of furniture . U | این اتاق خیلی لخت کردند ( مبلمان کافی ندارد ) | ![]() |
![]() |
shoulders U ![]() |
[اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.] | ![]() |
Partial phrase not found. |
Recent search history | Forum search | ||
|
|||
|