English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to play at U خواهی نخواهی اقدام کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
willy-nilly U خواهی نخواهی
willy nilly U خواهی نخواهی
Take it or leave it. U می خواهی بخواه نمی خواهی نخواه !
Weather you like it or not. U چه بخواهی چه نخواهی
You wont reget it. You wont lose by it . U از اینکار بد نخواهی دید
polls U نظر خواهی کردن
apologizing U عذر خواهی کردن
poll U نظر خواهی کردن
apologized U عذر خواهی کردن
apologizes U عذر خواهی کردن
apologising U عذر خواهی کردن
polled U نظر خواهی کردن
apologize U عذر خواهی کردن
apologise U عذر خواهی کردن
to offer an apology U عذر خواهی کردن
apologised U عذر خواهی کردن
apologises U عذر خواهی کردن
no paternosterŠno p U تادعای ربانی نخوانی پول نخواهی داشت
proceeded U اقدام کردن
emprize U اقدام کردن
to take measures U اقدام کردن
deal with U اقدام کردن
start out U اقدام کردن
enterprise U اقدام کردن
proceed U اقدام کردن
to bend effort U اقدام کردن
to take steps U اقدام کردن
deals U اقدام کردن
to take of a U اقدام کردن
enterprises U اقدام کردن
deal U اقدام کردن
You wI'll fail unless you work harder . U موفق نخواهی شد مگه اینکه تلاش بیشتری بکنی
to put in hand U دایرکردن اقدام کردن
ventures U اقدام یا مبادرت کردن به
venturing U اقدام یا مبادرت کردن به
to start out to do something U اقدام بکاری کردن
proceed U اقدام کردن پرداختن به
proceeded U اقدام کردن پرداختن به
adventurism U اقدام به کاری کردن
venture U اقدام یا مبادرت کردن به
ventured U اقدام یا مبادرت کردن به
enterprise U اقدام به اجرای قوانین کردن
enterprises U اقدام به اجرای قوانین کردن
to act in self-defence U دفاع از خود اقدام [حرکت] کردن
to take action to prevent [stop] such practices U اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
launched U شروع کردن اقدام کردن
launch U شروع کردن اقدام کردن
launching U شروع کردن اقدام کردن
launches U شروع کردن اقدام کردن
toxicomania U سم خواهی
estrus U گشن خواهی
progressivism U ترقی خواهی
benevolence U خیر خواهی
amende honorable U پوزش خواهی
benevolence U نیک خواهی
illy U ازروی بد خواهی
nosophilia U بیماری خواهی
thanatomania U مرگ خواهی
uranism U همجنس خواهی
ephebophilia U جوان خواهی
thou wilt go U خواهی رفت
sapphism U همجنس خواهی
thou shalt go U خواهی رفت
will to power U قدرت خواهی
blackmail U باج خواهی
homosexuality U همجنس خواهی
Why dont you leave me alone? U از جان من چه می خواهی ؟
blackmails U باج خواهی
progressiveness U ترقی خواهی
blackmailed U باج خواهی
amativeness U خاطر خواهی
blackmailing U باج خواهی
electron affinity U الکترون خواهی
zoophily U حیوان خواهی
zoophilia U حیوان خواهی
oestrus U گشن خواهی
homoerotism U همجنس خواهی
zealotry U هوا خواهی
inversion U همجنس خواهی
inversions U همجنس خواهی
hebephilia U نوجوان خواهی
zeal U خیر خواهی
coprophilia U مدفوع خواهی
tribadism U همجنس خواهی فاعلی
supercilious U از روی خود خواهی
sapphism U همجنس خواهی زنان
What the hell do you want? U چه زهر ماری می خواهی ؟
hypersexuality U فزون خواهی جنسی
Why do you want to know ? dont be nosy. U می خواهی چه؟کنی بدانی ؟
royalistic U مبنی برسلطنت خواهی
crystal growth affinity U رشد خواهی بلور
appealable U قابل پژوهش خواهی
latent homosexuality U همجنس خواهی نهفته
abundancy motive U انگیزه فزون خواهی
liberalism U اصول ازادی خواهی
urning U در همجنس خواهی مردان
Pick, what you like [want] ! U هر کدام را می خواهی بردار!
public spiritedness U خیر خواهی مردم
Do you want some more food ? U بازهم غذا می خواهی ؟
overt homosexuality U همجنس خواهی اشکار
She is hopping mad . U چرا می خواهی لجت را سر من در آوری ؟
Do you want to have your fortune told? U می خواهی برایت فال بگیرم ؟
Having hardly arrived you want to. . . U هنوز از راه نرسیدی می خواهی ...
generosity U خیر خواهی گشاده دستی
faute de mieux U همجنس خواهی ناشی ازمحرومیت
moves U اقدام
actionless U بی اقدام
enterprise U اقدام
moved U اقدام
emprise U اقدام
move U اقدام
intervention U اقدام
enterprises U اقدام
esteem U اقدام
enforcement U اقدام
interventions U اقدام
ploy U اقدام
action U اقدام
procedure U اقدام
ploys U اقدام
proceeding U اقدام
actions U اقدام
When in Rome, do as the Romans do! <proverb> U خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.
You seem to expect something for good measure ! U مثل اینکه حالاناز شست هم می خواهی !
Where do you want to go this time of night ? U این وقت شب کجا می خواهی بروی ؟
action at low U اقدام قانونی
actions U فعل اقدام
measure U درجه اقدام
under way U دردست اقدام
appropriate action U اقدام مقتضی
actions U کار اقدام
in hand U در دست اقدام
proceed with deliberations U اقدام به مذاکره
demarche U اقدام سیاسی
it wasprologue to the nextmove U اقدام بعدبود
regular procedure U اقدام قانونی
protective measure U اقدام حمایتی
expedience U اقدام مهم
action U فعل اقدام
precaution U اقدام احتیاطی
precautions U اقدام احتیاطی
legal action U اقدام قانونی
action U کار اقدام
action for cancellation U اقدام به لغو
action statement U دستورالعمل اقدام
initial movement U نخستین اقدام
measure of prevention U اقدام احتیاطی
expediency U اقدام مهم
enterprise U قدرت اقدام
social action U اقدام اجتماعی
enterprises U قدرت اقدام
intercommunion U اقدام مشترک
counter-measures U اقدام متقابل
the needful U اقدام لازم
counteraction U اقدام متقابل
double action U اقدام دوجانبه
operation immediate U اقدام سریع
counter-measure U اقدام متقابل
countermeasure U اقدام متقابل
action for cancellation U اقدام به ابطال
preparations U اقدام مقدماتی
preparation U اقدام مقدماتی
You wI'll benefit by this book . U از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
If you want to sell your car , I am your man . U اگر می خواهی اتوموبیلت را بفروش من مرد خریدم
public spirit U خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
public spiritedly U ازلحاظ خیر خواهی مردم میهن پرستانه
enterprises U امرخطیر اقدام مهم
venture U اقدام بکارمخاطره امیز
enterprise U امرخطیر اقدام مهم
counter-measures U اقدام جبران کننده
ventured U اقدام بکارمخاطره امیز
counter-measure U اقدام جبران کننده
It is in progress. It is under way. U دردست اقدام است
measure U اندازه اقدام پیشگیری
greenlight U اجازه حرکت و اقدام
memorandums U اقدام به یادداشت کند
action for avoidance U اقدام برای لغو
originators U اقدام کننده پیام
originator U اقدام کننده پیام
venturing U اقدام بکارمخاطره امیز
with measured step U با اقدام مناسب [سنجیده]
ventures U اقدام بکارمخاطره امیز
memorandum U اقدام به یادداشت کند
memoranda U اقدام به یادداشت کند
it was an incorrect procedure U یک اقدام غلطی بود
radicalism U روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
If you dont study hard ( hard enough ) , you cant go to a higher class. U اگرخوب درس نخوانی درهمین کلاس خواهی ماند
nothing serves to but apology U هیچ چیز جز عذر خواهی بدردنمیخوردیا سودمند نیست
execution for debt U اقدام برای طلب وصول
pushful U متهور در اقدام بکارهای مهم
exigent U محتاج به اقدام یا کمک فوری
do the necessary U اقدام لازم بعمل اورید
how shall we proceed U چگونه باید اقدام کرد
to proceed against a person U اقدام بر علیه کسی زدن
emergencies U حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
emergency U حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
zction for dammages U اقدام برای دریافت خسارت وارده
dilettantism U اقدام به کاری از روی تفنن وبطورغیر حرفهای
cross that bridge when you come to it <idiom> U [به حل یک مشکل زمانی اقدام کن که لازم باشه و نه قبلش]
emergency U پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com