Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
photoelectric reader
U
خواننده فتو الکتریکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
electrostatic
U
ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
PSU
U
مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
oscine
U
خواننده
troller
U
خواننده
songbird
U
خواننده زن
readers
U
خواننده
reader
U
خواننده
songbirds
U
خواننده زن
reciter
U
خواننده
chanter
U
خواننده
caroler
U
خواننده
ballad singer
U
خواننده
chantress
U
زن خواننده
vocalists
U
خواننده
vocalist
U
خواننده
singers
U
خواننده
singer
U
خواننده
raw head
U
نوک خواننده
trio
U
سه نفر خواننده
read head
U
نوک خواننده
singing
U
اوازخوانی خواننده
disk reader
U
خواننده دیسک
trios
U
سه نفر خواننده
calling program
U
برنامه فرا خواننده
go to school
U
خواننده میله نوری
epistoler
U
خواننده رسالهای ازعهدجدید
bar code reader
U
دستگاه خواننده کد میلهای
optical
U
خواننده میله نوری
magnetic tape reader
U
خواننده نوار مغناطیسی
torch singer
U
خواننده شعر احساساتی وعاشقانه
prima donna
U
خواننده برجسته زن اپرا یاکنسرت
prima donnas
U
خواننده برجسته زن اپرا یاکنسرت
diva
U
سردسته زنان خواننده اپرا
prim donna
U
سر دسته زنهای خواننده دراپرا
buffo
U
خواننده مرد در رلهای فکاهی اپرا
read
U
تعداد بایتها که خواننده در زمان مشخص می خواند
reads
U
تعداد بایتها که خواننده در زمان مشخص می خواند
groundling
U
ماهی ته دریا خواننده یاتماشاچی بی ذوق عامی
electrical and otherwise
U
الکتریکی و غیر الکتریکی
anti-
U
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
hopper
U
وسیلهای که کارت پانچ ها را نگه می دارد و آنها را به دستگاه خواننده میدهد
optical
U
طرح حرف که توسط خواننده OCR به خوبی قابل خواندن است
cues
U
اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
cue
U
اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
hoppers
U
وسیلهای که کارت پانچ ها را نگه می دارد و آنها را به دستگاه خواننده میدهد
ocr
U
طرح حرف که توسط خواننده OCR به آسانی قابل خواندن باشد
quartette
U
قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
cards
U
وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
The singer and his staff commandeered the entire backstage area.
U
خواننده و کارکنانش تمام پشت صحنه را برای خود اشغال کرده بودند.
card
U
وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
quartets
U
قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
quartet
U
قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
gas electric generating set
U
مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
input
U
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
inputted
U
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
electric
U
الکتریکی
electrotechnical
U
الکتریکی
electrical
U
الکتریکی
electric attraction
U
جاذبه الکتریکی
dielectric strength
U
پایدار دی الکتریکی
dielectric viscosity
U
لختی دی الکتریکی
electric apparatus
U
دستگاه الکتریکی
electric arc
U
قوس الکتریکی
electric balance
U
تعادل الکتریکی
electric brake
U
ترمز الکتریکی
electric contact
U
کنتاکت الکتریکی
electric constant
U
ثابت الکتریکی
electric connection
U
اتصال الکتریکی
electric component
U
قطعه الکتریکی
electric clock
U
ساعت الکتریکی
electric circuit
U
مدار الکتریکی
electric charge
U
بار الکتریکی
electric bulb
U
لامپ الکتریکی
electric control
U
کنترل الکتریکی
electric break down
U
شکست الکتریکی
dielectric stress
U
بار دی الکتریکی
dielectric strain
U
بار دی الکتریکی
electrifying
U
الکتریکی کردن
hot seat
U
صندلی الکتریکی
electric shocks
U
شوک الکتریکی
electrical
U
سیستم الکتریکی
isolating
U
به صورت الکتریکی
conduction
U
رسانایی الکتریکی
electric shock
U
شوک الکتریکی
air dielectric
U
دی الکتریکی هوا
all electric
U
تماما" الکتریکی
isolates
U
به صورت الکتریکی
dielectric power
U
قدرت دی الکتریکی
dielectric polarization
U
قطبش دی الکتریکی
corona discharge
U
تخلیه الکتریکی
conductivity
U
رسانندگی الکتریکی
isolate
U
به صورت الکتریکی
capacitance
U
فرفیت الکتریکی
electrify
U
الکتریکی کردن
electrifies
U
الکتریکی کردن
electrified
U
الکتریکی کردن
electroplating
U
ابکاری الکتریکی
electrical transcription
U
ضبط الکتریکی
electrise
U
الکتریکی کردن
electro erosion
U
فرسایش الکتریکی
spark erossion
U
فرسایش الکتریکی
electrolytic capacitor
U
خازن الکتریکی
electrolytic iron
U
اهن الکتریکی
electromagnet
U
اهنربای الکتریکی
electromigration
U
مهاجرت الکتریکی
electrical schematic
U
نمودار الکتریکی
electrical resistivity
U
مقاومت الکتریکی
electrical conductivity
U
هدایت الکتریکی
electrical conductivity
U
رسانندگی الکتریکی
electrical degree
U
درجه الکتریکی
electrical insulator
U
عایق الکتریکی
electrical interface
U
تداخل الکتریکی
electrical model
U
مدل الکتریکی
electrical prospecting
U
کاوش الکتریکی
electromotor
U
محرک الکتریکی
electromotor
U
موتور الکتریکی
electron bombbardment
U
بمباران الکتریکی
tachogenerator
U
دورسنج الکتریکی
voltaism
U
ولتاژ الکتریکی
electrical connections
U
اتصالات الکتریکی
specific conductance
U
رسانندگی الکتریکی
electropathy
U
مداوای الکتریکی
electrovalence
U
فرفیت الکتریکی
electrovalency
U
فرفیت الکتریکی
galvano cautery
U
داغ الکتریکی
gasoline electric
U
بنزین الکتریکی
gold contacts
U
اتصالات الکتریکی
gyro compass
U
قطبنمای الکتریکی
electrical conduction
U
رسانش الکتریکی
electric coupling
U
تزویج الکتریکی
electric drive
U
محرکه الکتریکی
electric energy
U
انرژی الکتریکی
electric equipment
U
تجهیزات الکتریکی
electric eye
U
چشم الکتریکی
magic eye
U
چشم الکتریکی
electric resistance
U
مقاومت الکتریکی
electric primer
U
چاشنی الکتریکی
electric coupling
U
پیوست الکتریکی
electric discharge
U
تخلیه الکتریکی
electric machine
U
ماشین الکتریکی
electric potential
U
پتانسیل الکتریکی
electric field
U
میدان الکتریکی
electric welding
U
جوشکاری الکتریکی
electric wind
U
باد الکتریکی
electrical analogue
U
مشابهات الکتریکی
electrical angle
U
زاویه الکتریکی
electrical bounding
U
اتصال الکتریکی
electrical breeze
U
وزش الکتریکی
static breeze
U
وزش الکتریکی
electric wave
U
موج الکتریکی
electric unit
U
واحدهای الکتریکی
electric filter
U
صافی الکتریکی
electric flux
U
شار الکتریکی
electric force
U
نیروی الکتریکی
electric heater
U
گرم کن الکتریکی
electric tension
U
فشار الکتریکی
electric traction
U
کشش الکتریکی
electric traction
U
قوه الکتریکی
electrical conductance
U
رسانایی الکتریکی
circuit
U
اتصال الکتریکی
transcriptions
U
ضبط الکتریکی
voltage
U
فشار الکتریکی
voltages
U
فشار الکتریکی
circuits
U
اتصال الکتریکی
circuits
U
جریان الکتریکی
charge
U
بار الکتریکی
circuit
U
جریان الکتریکی
engine
U
موتورغیر الکتریکی
transcription
U
ضبط الکتریکی
electrodes
U
قطب الکتریکی
electrode
U
قطب الکتریکی
discharges
U
تخلیه الکتریکی
discharge
U
تخلیه الکتریکی
flash fuze
U
چاشنی الکتریکی
image
U
تصویر الکتریکی
images
U
تصویر الکتریکی
resistor
U
مقاومت الکتریکی
resistors
U
مقاومت الکتریکی
charges
U
بار الکتریکی
flux
U
فلوی الکتریکی
electrolysis
U
تجزیه الکتریکی
galvano cautery
U
داغ کردن الکتریکی
mechanical energy reservoir
U
منبع انرژی الکتریکی
discharges
U
اخراج تخلیه الکتریکی
collector
U
جاروی الکتریکی جارو
discharge
U
اخراج تخلیه الکتریکی
oil filled cable
U
کابل روغنی الکتریکی
dielectric resistance
U
مقدار مقاومت دی الکتریکی
low loss ceramics
U
سرامیک با تلفات دی الکتریکی کم
line of electric field strength
U
خط شدت میدان الکتریکی
collectors
U
جاروی الکتریکی جارو
absolute electrical units
U
واحدهای الکتریکی مطلق
inductor
U
اندوکتور جاروی الکتریکی
industrial electric locomotive
U
لکوموتیو الکتریکی صنعتی
flash fuze
U
ماسوره الکتریکی یا جرقهای
intensity electric field
U
شدت میدان الکتریکی
intensity of current
U
شدت جریان الکتریکی
ignition voltage
U
فشار الکتریکی احتراق
intensity of electric field
U
شدت میدان الکتریکی
internal electerical potential
U
پتانسیل الکتریکی داخلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com