Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pulpwood
U
خمیر چوب مخصوص کاغذسازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
plaster
U
خمیر مخصوص اندوددیوار و سقف
plasters
U
خمیر مخصوص اندوددیوار و سقف
paper mill
U
ماشین کاغذسازی
lute
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
U
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typeface
U
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces
U
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics
U
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
register
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
pasting
U
خمیر
mush
U
خمیر
pasted
U
خمیر
paste
U
خمیر
pastes
U
خمیر
duff
U
خمیر
dough
U
خمیر
unguent
U
خمیر
pulp
U
خمیر
toothpaste
U
خمیر دندان
lime paste
U
خمیر اهک
papier mache
U
خمیر کاغذ
sourdough
U
خمیر ترش
malax
U
خمیر کردن
malaxate
U
خمیر کردن
soden
U
خمیر سست
matzo
U
خمیر فطیر
matzoh
U
خمیر فطیر
mush
U
خمیر نرم
kneads
U
خمیر کردن
levigate
U
خمیر کردن
oakum
U
خمیر بتونه
tooth paste
U
خمیر دندان
carton-pierre
U
خمیر کاغذ
toothpastes
U
خمیر دندان
impaste
U
خمیر کردن
tempers
U
خمیر کردن
tempered
U
خمیر کردن
temper
U
خمیر کردن
puff paste
خمیر پف دار
impaste
U
خمیر گرفتن
leaven
U
خمیر مایه
knead clay by hand
U
خمیر کردن
kneading
U
خمیر کردن
commutator compound
U
خمیر جابجاگر
masticating
U
خمیر کردن
wood pulp
U
خمیر چوب
masticates
U
خمیر کردن
masticated
U
خمیر کردن
dentifrice
U
خمیر دندان
knead
U
خمیر کردن
sour dough
U
خمیر ترش
leavens
U
خمیر ترش
masticate
U
خمیر کردن
pap
U
خمیر نرم
leavens
U
خمیر مایه
wood pulp
U
خمیر چوپ
leavening
U
خمیر ترش
leavening
U
خمیر مایه
cement paste
U
خمیر سیمان
kneaded
U
خمیر کردن
leaven
U
خمیر ترش
deletes
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
mashing
U
خمیر کردن شیفتن
mash
U
خمیر کردن شیفتن
mashes
U
خمیر کردن شیفتن
batters
U
خراب کردن خمیر
batter
U
خراب کردن خمیر
pulp
U
جسم خمیر مانند
saturated soil paste
U
خمیر خاک اشباع
mashed
U
خمیر کردن شیفتن
peanut butter
U
خمیر بادام زمینی
flaky pastry
U
خمیر ورقه ای
[غذا و آشپزخانه]
puff paste
U
خمیر هزارلا
[غذا و آشپزخانه]
puff pastry
U
خمیر ورقه ای
[غذا و آشپزخانه]
phyllo (pastry)
U
خمیر ورقه ای
[غذا و آشپزخانه]
puff paste
U
خمیر ورقه ای
[غذا و آشپزخانه]
phyllo (pastry)
U
خمیر هزارلا
[غذا و آشپزخانه]
puff pastry
U
خمیر هزارلا
[غذا و آشپزخانه]
magma
U
خمیر مواد معدنی یا الی
flaky pastry
U
خمیر هزارلا
[غذا و آشپزخانه]
embedded code
U
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
puff paste
U
خمیر پای فرانسوی
[غذا و آشپزخانه]
moulding board
U
تختهای که خمیر را روی ان قالب میکنند
puff pastry
U
خمیر پای فرانسوی
[غذا و آشپزخانه]
puff paste
U
خمیر هزار برگ
[غذا و آشپزخانه]
pasty
U
خمیر مانند کلوچه قیمه دار
pasties
U
خمیر مانند کلوچه قیمه دار
puff pastry
U
خمیر هزار برگ
[غذا و آشپزخانه]
phyllo (pastry)
U
خمیر هزار برگ
[غذا و آشپزخانه]
phyllo (pastry)
U
خمیر پای فرانسوی
[غذا و آشپزخانه]
frit
U
خمیر شیشه وچینی سازی گداختن
flaky pastry
U
خمیر پای فرانسوی
[غذا و آشپزخانه]
flaky pastry
U
خمیر هزار برگ
[غذا و آشپزخانه]
pate de foie gras
U
خمیر چربی جگر غاز ودنبلان
doughface
U
دارای صورتی مانند خمیر گوشت الود
library paste
U
نوعی خمیر چسبنده که ازنشاسته درست میکنند
bread-boards
U
تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
bread-board
U
تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
dispersal airfield
U
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
clobbered
U
خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
clobber
U
خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
clobbering
U
خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
clobbers
U
خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
strudel
U
ورقه نازک خمیر پخته که لوله شده و لای ان شیرینی باشد
mash
U
خمیر نرم خوراک همه چیز درهم درهم وبرهمی
mashed
U
خمیر نرم خوراک همه چیز درهم درهم وبرهمی
mashes
U
خمیر نرم خوراک همه چیز درهم درهم وبرهمی
mashing
U
خمیر نرم خوراک همه چیز درهم درهم وبرهمی
tempers
U
درست ساختن درست خمیر کردن
tempered
U
درست ساختن درست خمیر کردن
temper
U
درست ساختن درست خمیر کردن
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
pasting
U
چسب زدن به خمیر زدن
ro rub up
U
خمیر کردن پرداخت کردن
paste
U
چسب زدن به خمیر زدن
pasted
U
چسب زدن به خمیر زدن
pastes
U
چسب زدن به خمیر زدن
francs
U
حق مخصوص
specific
U
مخصوص
favorites
U
مخصوص
extra special
U
مخصوص
favourites
U
مخصوص
franc
U
حق مخصوص
franchises
U
حق مخصوص
particular
U
مخصوص
franchise
U
حق مخصوص
particulars
U
مخصوص
favourite
U
مخصوص
special
U
مخصوص
especial
U
مخصوص
specifics
U
مخصوص
vest pocket
U
مخصوص
aide-de-camp
U
اجودان مخصوص
aides-de-camp
U
اجودان مخصوص
idiosyncrasy
U
حال مخصوص
specific
U
مخصوص معین
terminologies
U
اصطلاح مخصوص
terminology
U
اصطلاح مخصوص
special
U
مخصوص خاص
resistivity
U
مقاومت مخصوص
aide de camp
U
اجودان مخصوص
bolt
U
پیچ مخصوص قفل کردن در
selective signalling
U
ارتباط مخصوص
specific resistivity
U
مقاومت مخصوص
special troops
U
یکانهای مخصوص
special sheaf
U
مروحه مخصوص
specific weight
U
وزن مخصوص
special session
U
جلسه مخصوص
special services
U
خدمات مخصوص
specific energy
U
انرژی مخصوص
heavy-duty
U
مخصوص کارسنگین
special passport
U
پاسپورت مخصوص
parts peculiar
U
قطعات مخصوص
idiosyncrasies
U
حال مخصوص
special drawing right
U
حق برداشت مخصوص
special damage
U
خسارت مخصوص
special corrections
U
تصحیحات مخصوص
specific search
U
شناسایی مخصوص
specifics
U
مخصوص معین
specific capacity
U
فرفیت مخصوص
favourite or vor
U
ویژه مخصوص
Afro pick
شانه مخصوص فر
game
U
کامپیوتر مخصوص
idiocrasy
U
حالت مخصوص
idoneous
U
مختص مخصوص
bluck density
U
وزن مخصوص
built in jack
U
جک مخصوص نصب
density
U
جرم مخصوص
densities
U
جرم مخصوص
dry gap bridge
U
پل مخصوص اب بریدگی
exempted station
U
یکان مخصوص
general
U
معمولی و نه مخصوص
generals
U
معمولی و نه مخصوص
specific gravity
U
ورن مخصوص
specific gravity
U
وزن مخصوص
specific gravities
U
ورن مخصوص
favorite
U
مخصوص سوگلی
specific gravities
U
وزن مخصوص
habiliments
U
لباس مخصوص
unit weight
U
وزن مخصوص
proper
U
مخصوص مقتضی
specially
U
مخصوص خاص
g man
U
بازرس مخصوص
deffered maintenance
U
نگهداری مخصوص
chorea
U
تشنج مخصوص
heavy duty
U
مخصوص کارسنگین
maid in waiting
U
پیشخدمت مخصوص
marque
U
علامت مخصوص
marque
U
مدل مخصوص
low resistivity
U
مقاومت مخصوص کم
valetdechambre
U
پیشخدمت مخصوص
armlet
U
زرهء مخصوص دست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com