Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pandects
U
خلاصه قانون مدنی رم که درسده ششم بفرمان در05جلد امده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
civillaw
U
قانون مدنی
civil code
U
قانون مدنی
code civil
U
قانون مدنی
law of torts
U
قانون مسئولیت مدنی
law of tort
U
قانون مسئولیت مدنی
civil procedure code
U
قانون ایین دادرسی مدنی
laws
U
قانون مدنی تعقیب قانونی کردن
law
U
قانون مدنی تعقیب قانونی کردن
at his word
U
بفرمان او
attainder
U
سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
moss trooper
U
راهزن یا غارتگرمرزی درسده 71 مسیحی
epitomist
U
شخصی که کتابی را خلاصه کند خلاصه نویس
the r.
U
مذهبی درسده شانزدهم میلادی برای اصطلاح کلیسای رم
karmathian
U
تیره اسلامی که قرمط نام درسده نهم میلادی تاسیس کرد
mohock
U
تنی ازگردن کلفتهای اشرافی درسده هجدهم درخیابانهای لندن اوباشی می کردند
digest
U
خلاصه کردن و شدن خلاصه
digested
U
خلاصه کردن و شدن خلاصه
digesting
U
خلاصه کردن و شدن خلاصه
digests
U
خلاصه کردن و شدن خلاصه
paduasoy
U
پارچه ابریشمی راه راه وبادوام که درسده هیجدهم برای جامه بکار می بردند
outlined
U
خلاصه خلاصه کردن
outlines
U
خلاصه خلاصه کردن
outline
U
خلاصه خلاصه کردن
outlining
U
خلاصه خلاصه کردن
legalism
U
رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
forced sale
U
فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
code
U
قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
the law is not retroactive
U
قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
declaratory statute
U
قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure
U
قانون اصول محاکمات قانون شکلی
urban
U
مدنی
civil
U
مدنی
say's law
U
قانون سی . براساس این قانون
canons
U
قانون کلی قانون شرع
penal statute
U
قانون جزایی قانون مجازات
canon
U
قانون کلی قانون شرع
civil liberties
U
ازادی مدنی
civil liberty
U
ازادی مدنی
civil injury
U
خسارت مدنی
civi law
U
حقوق مدنی
civil low
U
حقوق مدنی
civil partnership
U
شرکت مدنی
civil law
U
حقوق مدنی
torts
U
خطای مدنی
civil action
U
دعوی مدنی
civics
U
تعلیمات مدنی
civil litigation
U
دادرسی مدنی
civil liability
U
مسئوولیت مدنی
civil wrong
U
خطای مدنی
civil injury
U
اضرار مدنی
law of tort
U
مسئولیت مدنی
civics
U
علوم مدنی
civil rights
U
حقوق مدنی
tort
U
خطای مدنی
civic
U
اجتماعی مدنی
fraudulent misrepresentation
U
تدلیس مدنی
jus cipile
U
حقوق مدنی رم
jus cipile
U
حقوق مدنی
deceptions
U
تدلیس مدنی
deception
U
تدلیس مدنی
transfer of obligation
U
حواله مدنی
civil death
U
محرومیت از حقوق مدنی
Deprivation of ones civil rights .
U
محرومیت از حقوق مدنی
attainder
U
محرومیت از حقوق مدنی
entitle to civil rights
U
متمتع از حقوق مدنی
principle of civil litigation
U
ایین دادرسی مدنی
principle of civil litigation
U
اصول محاکمات مدنی
civil court division
U
بخش دادگاه مدنی
law of civil procedure
U
ائین دادرسی مدنی
civil procedure
U
ایین دادرسی مدنی
civil action
U
دعوی مدنی یا حقوقی
freeman
U
دارای حقوق مدنی
freemen
U
دارای حقوق مدنی
civi rights
U
حقوق وامتیازات مدنی
civil degradation
U
محرومیت از حقوق مدنی
enfranchise
U
حقوق مدنی اعطا کردن به
star chamber
U
دادگاه عالی مدنی وجنایی
freemen
U
فرد متمتع از حقوق مدنی
enfranchising
U
حقوق مدنی اعطا کردن به
presumption of clearance
U
فرض برائت درامور مدنی
infamous
U
محروم از حقوق مدنی ترذیلی
enfranchised
U
حقوق مدنی اعطا کردن به
corruption of blood
U
محرومیت از حقوق اجتماعی و مدنی
enfranchises
U
حقوق مدنی اعطا کردن به
freeman
U
فرد متمتع از حقوق مدنی
pandect
U
حقوق مدنی روم قدیم
marginal productivity law
U
قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
counsel appointed
U
وکیل مسخر یاتسخیری در امور مدنی
torts
U
عملی که میتواندموجب موضوع دعوی مدنی باشد
tort
U
عملی که میتواندموجب موضوع دعوی مدنی باشد
incoming
U
امده
fordone
U
از پا در امده
gibbous
U
بر امده
who came?
U
کی امده
who came?
U
که امده
ridgy
U
بر امده
implied trust
U
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
underhung
U
پیش امده
protrudent
U
جلو امده
protrusile
U
جلو امده
worked up
U
ازکار در امده
jutting
U
پیش امده
saleintiant
U
بیرون امده
overshot
U
پیش امده
landed
U
فرود امده
protrusive
U
جلو امده
projective
U
جلو امده
impassionate
U
به جنبش امده
protractive
U
جلو امده
prognathic
U
پیش امده
unbred
U
بدببار امده
prognathous
U
پیش امده
red-hot
U
تاب امده
peregrin or rine
U
از خارجه امده
saleint
U
بیرون امده
overdue
U
دیر امده
red hot
U
تاب امده
in
U
:رسیده امده
aggregate
U
جمع امده
enthetic
U
ازبیرون امده
exserted
U
پیش امده
jambs
U
تیربیرون امده
getting
U
بدست امده
jamb
U
تیربیرون امده
left over
U
زیاد امده
new come
U
تازه امده
aggregates
U
جمع امده
exserted
U
بیرون امده
gets
U
بدست امده
worker
U
ازکار در امده
exopathic
U
ازبیرون امده
leavened bread
U
نان ور امده
get
U
بدست امده
in-
U
:رسیده امده
bay windows
U
پنجره پیش امده
apogean
U
از زمین بالا امده
self born
U
از خود بوجود امده
peregrine
U
ازخارجه امده مسافر
inchoate
U
تازه بوجود امده
twinborn
U
دوقلو بدنیا امده
take steps
U
اقدامات بعمل امده
projecting jaw
U
ارواره پیش امده
unhandy
U
مشکل بدست امده
beetle brow
U
پیشانی پیش امده
you might have come
U
باید امده باشید
bay window
U
پنجره پیش امده
ecstatic
U
بوجد امده نشئهای
ecstatically
U
بوجد امده نشئهای
neoteric
U
تازه بدنیا امده
born in the purple
U
در نازونعمت بدنیا امده
petiolar
U
از برگدم بیرون امده
cantilever
U
تیر پیش امده
prognathic
U
دارای ارواره پیش امده
prognathous
U
دارای ارواره پیش امده
air landed
U
فرود امده از راه هوا
to t. to account
U
زیر account امده است
venose
U
دارای رگهای متعددوبر امده
to run short
U
زیر short امده است
instances have occurred that
U
مواردی پیش امده است
bow window
U
پنجره پیش امده کمانی
ramus
U
قسمت بر امده واطاله یافته
bow windows
U
پنجره پیش امده کمانی
visor
U
لبه پیش امده کلاه
visors
U
لبه پیش امده کلاه
rimrock
U
لبه بر امده صخره مزبور
vizor
U
لبه پیش امده کلاه
lugs
U
هر عضو جلو امده چیزی
lugging
U
هر عضو جلو امده چیزی
flange
U
لبه بیرون امده چرخ
flanges
U
لبه بیرون امده چرخ
lugged
U
هر عضو جلو امده چیزی
bucktooth
U
دندان گراز یا پیش امده
lug
U
هر عضو جلو امده چیزی
extrusive
U
اخراج کننده بیرون امده
his stomach sticks out
U
شکمش پیش امده است
weather worn
U
تحت تاثیر هوا در امده
hardly earned money
U
پول سخت بدست امده
the law does not apply to him
U
او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
ventricous
U
بادکرده دارای شکم پیش امده
ill gotten
U
با وسایل غیر مشروع بدست امده
oversailing of facade
U
قسمت برجسته یا پیش امده بنا
the bird took its perch
U
مرغ فرود امده بر چوب قرارگرفت
nook
U
قطعه زمین پیش امده برامدگی
biologic
U
بدست امده اززیست شناسی عملی
forestage
U
قسمت جلو امده صحنه نمایش
kid glove
U
ازلای زرق وبرق بیرون امده
whyŠthere is the answer
U
شرط در امده تقریبا معنی میدهد
ribby
U
دارای دندههای بیرون امده شبیه دنده
lyophiled
U
بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
it is of doubtful proveance
U
معلوم نیست اصلا از کجا امده است
lyophil
U
بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
industrial wealth
U
مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
bay windows
U
پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
bay window
U
پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
round-shouldered
U
دارای شانههای جلو امده شانه گرد
round shouldered
U
دارای شانههای جلو امده شانه گرد
post edit
U
ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
dormers
U
پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
dormer
U
پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
straight arm
U
حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com