English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stealth U خفیه کاری حرکت دزدکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sneak U دزدکی حرکت ه کردن
sneaked U دزدکی حرکت ه کردن
sneaks U دزدکی حرکت ه کردن
skulking U گروه دزدکی حرکت کردن
skulked U گروه دزدکی حرکت کردن
skulk U گروه دزدکی حرکت کردن
skulks U گروه دزدکی حرکت کردن
slinking U انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
slink U انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
slinks U انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
pussyfoot U دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
clandestinity U خفیه
stealth U خفیه
nark U مامور خفیه پلیس جاسوسی کردن
give free rein to <idiom> U اجازه حرکت یا انجام کاری را دادن
climp milling U عمل فرز کاری که طی ان قطعه کار در همان جهت حرکت تیغه برش به جلومرکت میکند
privy U دزدکی
stealthy U دزدکی
snoopy U دزدکی
sneaking U دزدکی
lurkingly U دزدکی
slinky U دزدکی
furtive U دزدکی
slinkiest U دزدکی
slinkier U دزدکی
by stealth U دزدکی
stealthier U دزدکی
stealthiest U دزدکی
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
poachers U شکارچی دزدکی
leers U نگاه دزدکی
leering U نگاه دزدکی
leered U نگاه دزدکی
leer U نگاه دزدکی
sheep's eye U نگاه دزدکی
poacher U شکارچی دزدکی
lurked U دزدکی عمل کردن
poached U دزدکی شکار کردن
lurk U دزدکی عمل کردن
poaches U دزدکی شکار کردن
peep U نگاه دزدکی طلوع
peeping U نگاه دزدکی طلوع
poach U دزدکی شکار کردن
peeped U نگاه دزدکی طلوع
lurks U دزدکی عمل کردن
peeps U نگاه دزدکی طلوع
lurking U دزدکی عمل کردن
trinket U دزدکی وزیرجلی کار کردن
slinking U نظر چشمی نگاه دزدکی
trinkets U دزدکی وزیرجلی کار کردن
slink U نظر چشمی نگاه دزدکی
slinks U نظر چشمی نگاه دزدکی
to steal in or out U دزدکی داخل شدن یابیرون امدن
suborn U دزدکی ومحرمانه چیزی کسب کردن
slink U گام های دزدکی سقط شده
slinks U گام های دزدکی سقط شده
slinking U گام های دزدکی سقط شده
sneakers U کسی که دزدکی راه میرود کفش کتانی
sneaker U کسی که دزدکی راه میرود کفش کتانی
torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes U راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torching U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
pence for any thing U میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing U خطوط خاتم کاری و منبت کاری
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
glid U تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum U سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
moving havens U مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skulls U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch U راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
drilling pattern U نمونه مته کاری الگوی مته کاری
bounding overwatch U حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding U سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile U بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics U مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
angular momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march U سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
moment of momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
convoy schedule U برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
mosaics U موزاییک کاری معرق معرق کاری
plumbery U سرب کاری کارخانه سرب کاری
hamilton's equations of motion U معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
move on U ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
power traverse U مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
k day U روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
parget U گچ کاری
feckful U کاری
curry powders U کاری
effective U کاری
curry powder U کاری
curries U کاری
inaction U بی کاری
currie U کاری
curry U کاری
flower piece U گل کاری
plasterwork U گچ کاری
active U کاری
under employment U کم کاری
intent on doing anything U کاری
impotence U کاری
malfunctioned U کژ کاری
malfunction U کژ کاری
impotency U کاری
electroplating U اب کاری
slobbery U تف کاری
hypofunction U کم کاری
malfunctions U کژ کاری
plastering U گچ کاری
discreetness U احتیاط کاری
part-time U برخه کاری
compulsiveness U مکرر کاری
delicacy of touch U ریزه کاری
parquetry U موزاییک کاری
drilling work U مته کاری
mosaic work U موزائیک کاری
part time U برخه کاری
dry farm U دیم کاری
discreetnss U احتیاط کاری
reversing U بدل کاری
the manner of doing any thing U طرزانجام کاری
negativism U منفی کاری
neglectfulness U غفلت کاری
reverse U بدل کاری
limbs U سوهان کاری
to reproach an act U کاری را بد دانستن
reversed U بدل کاری
reverses U بدل کاری
relievo U برجسته کاری
limb U سوهان کاری
felony U تبه کاری
tinwork U قلع کاری
the needful U اصل کاری
felonies U تبه کاری
scouring U تمیز کاری
disguised underemployment U کم کاری پنهان
d. touch U نازک کاری
steelwork U فولاد کاری
stannary U قلع کاری
stalactite work U مقرنس کاری
pomiculture U میوه کاری
probationership U ازمایش کاری
sinfulness U خطا کاری
purview of an occupation U حدود کاری
scrimshaw U هنرمنبت کاری
scabbing U تیشه کاری
roughening by picking U تیشه کاری
rice field U برنج کاری
reshaping U روانه کاری
reservedness U احتیاط کاری
repetition of an act U تکرار کاری
chromium plating U اب کرم کاری
to be up to the task [to be equal to something] <idiom> U از پس کاری برآمدن
stonemasonry U سنگ کاری
studious of doing a thing U بکردن کاری
cutting off U برش کاری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com