English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
touch line U خط کناری زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
alley U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
Other Matches
side reflector U منعکس کننده کناری رفلکتور کناری
non intervention U بر کناری
limbic U کناری
coastal U کناری
juxtaposition U هم کناری
non interference U بر کناری
costa U خط کناری
marginal U کناری
wide U خط کناری والیبال
side band U باند کناری
outside half U هافبک کناری
service road U شوسه کناری
side weir U سرریز کناری
riparian U رود کناری
side reflector U پرتوافکن کناری
widest U خط کناری والیبال
wider U خط کناری والیبال
edge beam U تیر کناری
gusset needles U میلهای کناری
abutment U پایه کناری پل
head linesman U داور خط کناری
wing halfback U هافبکهای کناری
frontage road U جاده کناری
frontage road U شوسه کناری
building line U خط کناری ساختمان
edge rope U طناب کناری
marginal frequency U بسامد کناری
limbic system U دستگاه کناری
side board U میز کناری
abutment U کرانپایه پایه کناری
five yard line U خط داخلی و موازی خط کناری
lateral support U تکیه گاه کناری
sigmatismus lateralis U تلفظ کناری حرف " س "
side lines U محوطه بیرون از خط کناری
bye U چیزهای کناری یاثانوی فرعی
sidepiece U قطعه کناری بخش جانبی
byes U چیزهای کناری یاثانوی فرعی
gable U سه گوشی کنار شیروانی دیوار کناری
gables U سه گوشی کنار شیروانی دیوار کناری
apteral U ایوان ستوندار فاقد ستونهای کناری
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
edge finish U شیرازه بافی [جهت استحکام تارهای کناری و گاه تزپین نمودن کناره ها با رنگ های متفاوت بصورت ضربدری یا موازی]
wide U توپ خارج از خط کناری توپ اوت شده پرتاب دورازمیلههای کریکت و دورازدسترس توپزن
wider U توپ خارج از خط کناری توپ اوت شده پرتاب دورازمیلههای کریکت و دورازدسترس توپزن
widest U توپ خارج از خط کناری توپ اوت شده پرتاب دورازمیلههای کریکت و دورازدسترس توپزن
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
bystreet U خیابان کناری خیابان فرعی
service road U جاده کناری جاده سرویس
sideboards U میز پادیواری میز کناری
sideboard U میز پادیواری میز کناری
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
out of bounds U خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
minor border U حاشیه فرعی [حاشیه کناری] [این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
earths U زمین
domains U زمین
domain U زمین
land U زمین
extra terrestrial U زمین
grazes U زمین
grazed U زمین
norland U زمین
graze U زمین
terrain U زمین
acres U زمین
floor U کف زمین
acre U زمین
floored U کف زمین
floors U کف زمین
rooter U زمین کن
earthing U زمین
floor U کف زمین
ground [British] [floor] U کف زمین
grass roots U کف زمین
soils U زمین
soiling U زمین
soil U زمین
ground U کف زمین
cinder tracks U زمین دو
cinder track U زمین دو
aerospace U جو زمین
ground U زمین
globes U زمین
ground line U خط زمین
field U زمین
ground surface U کف زمین
lackland U بی زمین
globe U زمین
ground U : زمین
fielded U زمین
real estate U زمین
tellus U زمین
land n U زمین
this earthly round U زمین
geodetically U زمین
fields U زمین
earth U زمین
earthing strap U تسمه زمین
field of play U زمین بازی
ground conection U اتصال زمین
emblements U حاصل زمین
bogs U زمین باطلاقی
geoid U زمین دیسه
elevated ground U زمین بلند
glebe U زمین وقف
bog U زمین باطلاقی
geochemistry U زمین شیمی
glebe U زمین خاک
foreland U زمین جلوامده
feature line U خط عوارض زمین
speculation U زمین خواری
gridition U زمین فوتبال
flat ground U زمین تخت
flat ground U زمین مسطح
gridiron U زمین فوتبال
greenside U در مجاورت زمین
soccer field U زمین فوتبال
earthling U اهل زمین
graben U فرو زمین
earthmoving U حرکت زمین
geotropism U زمین گرایی
geotaxis U زمین گرایی
borderland U زمین سرحدی
geostrategy U زمین شناسی
geosphere U زمین سپهر
geoisotherm U همدمای زمین
borderlands U زمین سرحدی
geolatry U زمین پرستی
laird U صاحب زمین
My birthday falls on a Staurday. U جشن زمین
isogeotherm U همدمای زمین
lairds U صاحب زمین
earthward U بسوی زمین
paralysis U زمین گیری
earthward U بطرف زمین
emblements U محصول زمین
earthwards U سوی زمین
earthwards U بطرف زمین
geodesy U زمین سنجی
earth socket پریز زمین
geoid U زمین وار
geotherm U همدمای زمین
broken ground U زمین ناهموار
artificial ground U زمین مصنوعی
alkaline earth U زمین قلیایی
alkali earth U زمین قلیایی
abuttals U زمین مجاور
abuttals U زمین همسایه
abuttals U زمین سرحدی
auger U زمین سوراخ کن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com