Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
carrier's risk
U
خطرات به عهده حمل کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
all risks
U
تمام خطرات
jumbo risks
U
خطرات بزرگ
undertakes
U
عهده دار شدن بر عهده گرفتن متعهد شدن
undertake
U
عهده دار شدن بر عهده گرفتن متعهد شدن
undertaken
U
عهده دار شدن بر عهده گرفتن متعهد شدن
unexpired risks
U
خطرات منتفی نشده
against all risks
U
در براب کلیه خطرات
war risks
U
خطرات ناشی از جنگ
emergency risk
U
خطرات غیرقابل اجتناب اتمی
reserved for unexpired risks
U
ذخیره برای خطرات مرتفع نشده
Ask your doctor or pharmacist about any health risks and possible side effects.
U
در مورد هر خطرات سلامتی و عوارض جانبی احتمالی از دکتر یا داروساز خود بپرسید.
c & f
U
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
responsibilities
U
عهده
on
U
عهده
undertaking
U
عهده
responsibility
U
عهده
responsible
U
عهده دار
incumbency
U
عهده داری
affords
U
از عهده برامدن
affording
U
از عهده برامدن
afforded
U
از عهده برامدن
copings
U
از عهده برامدن
acquit
از عهده برآمدن
afford
از عهده برآمدن
copes
U
از عهده برامدن
coped
U
از عهده برامدن
cope
U
از عهده برامدن
to be incapable
U
از عهده بر نیامدن
take over
U
به عهده گرفتن
charged
U
عهده دار
charges
U
عهده دارکردن
charges
U
عهده داری
charge
U
عهده دارکردن
charge
U
عهده داری
take out
U
از عهده برامدن
entrusted
U
عهده دار
undertaking
U
به عهده گرفتن
be up to
U
به عهده کسی بودن
sponsorship
U
عهده گیری اعانت
guarantees
U
عهده دار شدن
guaranteed
U
عهده دار شدن
at owner's risks
U
ریسک به عهده مالک
I am not up to it . It is beyond my control. I cannot cope .
U
از عهده من خارج است
stand
U
عهده دارشدن موقعیت
charge some one with
U
به عهده کسی گذاشتن
guarantee
U
عهده دار شدن
assumes
U
عهده دار شدن
drawen on the national bank
U
عهده بانک ملی
draws
U
کشیده شدن عهده
drawn on
U
کشیده شدن عهده
assume
U
عهده دار شدن
draw
U
کشیده شدن عهده
answer
U
جواب دادن از عهده برامدن
caveat subscriptor
U
مسئولیت به عهده عضو میباشد
answered
U
جواب دادن از عهده برامدن
hold the fort
<idiom>
U
از عهده کاری شاق برآمدن
carrige forward
U
کرایه به عهده گیرنده کالا
answering
U
جواب دادن از عهده برامدن
emprise
U
تقریر عهده دار شدن
draw on
U
عهده کسی برات کشیدن
duties on buyer's account
U
حقوق گمرکی به عهده خریداراست
answers
U
جواب دادن از عهده برامدن
take the chair
U
ریاست انجمنی را بر عهده داشتن
carrier's risk
U
ریسک به عهده شرکت حمل ونقل
the burden of proof rests with
U
اثبات ادعا بر عهده مدعی است
(in) charge of something
<idiom>
U
مسئولیت کار یاکسانی را به عهده داشتن
monopolylogue
U
نمایشی که در ان یک تن عهده دارچند بخش است
He wI'll give a good account of himself.
U
خوب از عهده اینکار برخواهد آمد
carry the ball
<idiom>
U
قسمت مهم وسخت را به عهده داشتن
owner's risk
U
خطر یاخطرات به عهده صاحب کالا
see one's way clear to do something
<idiom>
U
احساس از عهده کاری برآمدن را داشتن
the burden of proof rests of claimant
U
بار اثبات بر عهده شاکی است
cashier's check
U
چکی که بانک عهده خود بکشد
to bear any customs duties
U
هر گونه عوارض گمرکی را به عهده گرفتن
acquitting
U
از عهده برامدن انجام وفیفه کردن
acquits
U
از عهده برامدن انجام وفیفه کردن
To assume office .
U
عهده دار مقامی ( سمتی ) شدن
bisque
U
امتیاز تعادلی که زمان استفاده از ان به عهده بازیگراست
I shall personally undertake tht you make a profit.
U
من شخصا" به عهده می گیرم که شما سود ببرید
to bear all customs duties and taxes
U
تمام عوارض گمرکی و مالیات را به عهده گرفتن
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
primary
U
کانالی که ارسسال داده را بین دو وسیله بر عهده دارد
tenantable repair
U
تعمیراتی که بر عهده مستاجراست تعمیرات جزیی عین مستاجره
He undertook the primiership at the age of eighty.
U
درهشتاد سالگی عهده دار سمت نخست وزیری شد
parlementaire
U
کسی که بین طرفین متحاربین مبادله پیام را به عهده دارد
hanging committee
U
انجمنی که عهده دارچسباندن یا اویختن عکس هایی درنمایش باشند
tackling
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackle
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackles
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackled
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
at owner's risk
U
معامله با قید این که هر گونه خسارت به عهده صاحب جنس باشد
devices
U
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
device
U
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
profit centre
U
قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
answering machines
U
نرم افزار کاربردی روی یک کامپیوتر شخصی که مودمی را که در ارسال صوت را بر عهده دارد کنترل میکند
answering machine
U
نرم افزار کاربردی روی یک کامپیوتر شخصی که مودمی را که در ارسال صوت را بر عهده دارد کنترل میکند
place utility
U
استفاده فیزیکی یا وضعی حالتی که موسسه تولیدی جهت بالا بردن سود خودحمل و نقل محصولش را نیزبر عهده بگیرد
lu
U
LU و LU کنترل بخشها را به عهده دارند. LU ارتباط بین وسایل و LU را تامین میکند و پروتکل peer-to-peer است
undertaken
U
متعهد شدن عهده دار شدن
undertakes
U
متعهد شدن عهده دار شدن
undertake
U
متعهد شدن عهده دار شدن
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
service
U
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
serviced
U
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
dedicated
U
کامپیوتری در شبکه که به چاپگر متصل است و وفیفه مدیریت کارهای چاپ و صنعت چاپ کاربران در شبکه را بر عهده دارد
close corporation
U
شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند
paging
U
فرمولی که مدیریت حافظه حافظه به صفحات اختصاص میدهد. و نیز انتقال بین حافظه پشتیبان و حافظه اصلی به روش کار را بر عهده دارد
paged address
مدار منطقی الکترونیک که ترجمه بین آدرس منطقی مربوطه به صفحه کاغذ و آدرس واقعی فیزیکی که مراجعه شده است را بر عهده دارد
declaration of trust
U
افهارنامه تکلیف به قبض افهارنامهای که ناقل به منتقل الیه یا مصالح به متصالح میدهد و در ان به او تکلیف میکند که اداره مورد انتقال یا مال الصلح رابه عهده بگیرد و ان را قبض کند
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com