Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Shoppers were scrambling to get the best bargains.
U
خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
parallelled
U
اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallel
U
اگر به توجه نیاز داشته باشند
paralleled
U
اگر به توجه نیاز داشته باشند
paralleling
U
اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallelling
U
اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallels
U
اگر به توجه نیاز داشته باشند
alternated
U
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
alternate
U
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
alternates
U
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
few
U
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
fewest
U
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
fewer
U
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
That's the end of our holiday.
U
این هم از تعطیلاتمان.
[یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
So much for our holiday.
U
این هم از تعطیلاتمان.
[یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
identity
U
تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
cartels
U
اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
identities
U
تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
cartel
U
اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
odd
U
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
minimal tree
U
درfکه گرههای آن به روش بهینه سازماندهی شده اند تا بیشترین کارایی را داشته باشند
odder
U
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
nonaligned
U
که به درستی در ارتباط با یکیدرگ قرار نگرفته اند تا کار این بهینه داشته باشند
oddest
U
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
Internet
U
می را می سازد که اینترنت و اتصالات فروش را آماده میکند تا کاربران خصوصی به آنها دسترسی داشته باشند
legal reserves
U
مقدار وجهی که بانکهای تجارتی طبق قانون باید نزد بانک مرکزی داشته باشند
parity
U
سیسم برسی خطا که هر سری بیتهای ارسالی باید تعداد یکهای دودویی فرد داشته باشند
parity
U
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای ارسالی باید تعداد یکهای دودویی زوج داشته باشند
musub duchi
U
موسوب داچی ایستادن بگونه ایکه پاشنه پاها به هم چسبیده و پنجه ها به اندازه 54 درجه زاویه داشته باشند
collagteral trust bonds
U
قرضه هائیکه قرضه یا سهام دیگری به عنوان پشتوانه داشته باشند
tenancy in common
U
حالتی که جمعی با عناوین مختلف در اداره ملکی شرکت داشته باشند بدون ان که به وحدت مالکیت ان خللی وارد اید مدت اجاره
shell sort
U
الگوریتم ذخیره داده که داده ها در هر عمل مرتب سازی بیشتر از یک جابجایی می توانند داشته باشند
bargained
U
معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
bargain
U
معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
bargaining
U
معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
bargains
U
معامله شیرین چانه زدن در معامله معامله باصرفه انجام دادن
estate in common
U
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
deadlock
U
موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
to never let yourself get to thinking like them
<idiom>
U
نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند
[اصطلاح روزمره]
brand leader
U
بهترین علامت تجاری بهترین مارک
ISP
U
شرکتی که حاوی یکی از اتصالات داغی است که اتصالات اینترنت و فروش را ممکن می سازد تا کاربران خصوصی از طریق آن به اینترنت دستیابی داشته باشند
Gabbeh
U
گبه
[با قالیچه های درشت باف و زبر که ریشه عشایری داشته و منسوب به خراسان و جنوب ایران می باشند. طرح های آن ساده و از رنگ های روشن با گره های فارسی و ترکی می باشد.]
nep
U
پرز
[تل]
[گلوله ای کوچک از الیاف که در سطح پارچه یا فرش بوجود می آید. این عارضه هنگامی که الیاف طول بلندتری داشته باشند به علت پیچ خوردن آنها به یکدیگر بوجود می آید.]
proxy server
U
کامپیوتری که کپی داده ها و فایلهای ذخیره شده روی سرور را ذخیره میکند تا به کاربران امکان دهد به سرعت به فایلها و داده دستیابی داشته باشند, اغلب حد وسط ی بین اینترنت یک شرکت و اینترنت عمومی است
delta clock
U
که خطا داشته یا در حلقه بی انتها قرار گرفته و یاوضعیت اشتباه داشته
One day I want to have a horse of my very own.
U
روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد.
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
ODI
U
واسط استاندارد معرفی شده توسط Novell برای کارت واسط شبکه که به کاربران امکان میدهد فقط یک درایور شبکه داشته باشند که با تمام کارتهای واسط شبکه کار میکند. استاندارد پیش از یک پروتکل را پشتیبانی میکند. مثل IPX و NetBEUI
colony
U
گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی تابع قوانین و حکومت کشورشان در آنجا باشند
demand price
U
حداکثر قیمتی که خریداران کل را در بازار بخصوص جذب میکند
competitive price
U
قیمت حاصله ازرقابت خریداران وفروشندگان در بازار ازاداقتصادی
anti-
U
ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
package deal
U
معامله کلی معامله چکی
package deals
U
معامله کلی معامله چکی
futures goods
U
کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
effective demand
U
تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
fradulent conveyance
U
معامله به قصد فرار از دین معامله به قصد اضرار غیر
accumulated profit
U
پولی که شرکت یا شخصی در سال های قبل به دست آورده و استفاده نکرده یا به خریداران سهام نداده است
symmetric difference
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
equality
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except
U
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
pride
U
بهترین
prided
U
بهترین
prides
U
بهترین
best
U
بهترین
gilt edged
U
بهترین
tiptop
U
بهترین
first class
U
بهترین
gilt-edged
U
بهترین
gilt edge
U
بهترین
the best of all
U
بهترین
foremost
U
بهترین
priding
U
بهترین
of the first water
U
بهترین
he was refused employment
U
کردند
best efforts
U
بهترین مساعی
best
U
به بهترین وجه
top-notch
<idiom>
U
عالی ،بهترین
best
U
بهترین کار
quality
U
بهترین کیفیت
optimum
U
بهترین امکان
qualities
U
بهترین کیفیت
In the best possible manner.
U
به بهترین وجه
exertions
U
تقلا
slogs
U
تقلا
bout
U
تقلا
agony
U
تقلا
strugglingly
U
به تقلا
slogging
U
تقلا
slogged
U
تقلا
agonizingly
U
با تقلا
tugging
U
تقلا
wrestled
U
تقلا
tugged
U
تقلا
bouts
U
تقلا
efforts
U
تقلا
strain
U
تقلا
wrestles
U
تقلا
exertion
U
تقلا
agonies
U
تقلا
strains
U
تقلا
slog
U
تقلا
tugs
U
تقلا
wrestle
U
تقلا
effort
U
تقلا
tug
U
تقلا
stress
U
تقلا
scrambles
U
تقلا
scrabbled
U
تقلا
stressing
U
تقلا
nisus
U
تقلا
scrabbles
U
تقلا
muss
U
تقلا
scrabbling
U
تقلا
stresses
U
تقلا
scrambling
U
تقلا
in deep water(s
U
در تقلا
scramble
U
تقلا
traditionally
U
تقلا
scrabble
U
تقلا
stru gglingly
U
به تقلا
scrambled
U
تقلا
they put their heads together
U
با هم مشورت کردند
they mulcted him
U
او را جریمه کردند
they proclaimed him sovereign
U
اعلان کردند
The trees are in bloom .
U
درختها گه کردند
picketings
U
اعضای اتحادیه کارگری که درحال اعتصاب خارج از محل کار خود جمع می شوند تادیگران را نیز به اعتصاب وادارند و نیز خریداران را ازخرید منصرف کنند
naps
U
بهترین شرکت کننده
napping
U
بهترین شرکت کننده
designated tournament
U
مسابقه بهترین بازیگران
nap
U
بهترین شرکت کننده
(live off the) fat of the land
<idiom>
U
بهترین از هرچیز را داشتند
tip top
U
بهترین اعلی درجه
classic
U
مطابق بهترین نمونه
classics
U
مطابق بهترین نمونه
prime
U
کمال بهترین قسمت
dressed to kill
<idiom>
U
بهترین لباس را پوشیدن
napped
U
بهترین شرکت کننده
primed
U
کمال بهترین قسمت
primes
U
کمال بهترین قسمت
lion share
U
بزرگترین یا بهترین بخش
best move
U
بهترین حرکت شطرنج
back on one's feet
<idiom>
U
به بهترین سلامتی رسیدن
first-class
U
درخورمردم طبقه یک بهترین
skimeister
U
بهترین اسکی باز
second best theory
U
نظریه بهترین دوم
wrestle
U
تقلا کردن
wrestled
U
تقلا کردن
agonised
U
تقلا کردن
bustled
U
تقلا کوشش
bustle
U
تقلا کوشش
bustles
U
تقلا کوشش
wrestles
U
تقلا کردن
slog
U
تقلا کردن
to scratch about
U
تقلا کردن
lay to
U
تقلا کردن
go about
تقلا کردن
wintle
U
تقلا کردن
heaved
U
تقلا کردن
struggler
U
تقلا کننده
heave
U
تقلا کردن
agonizes
U
تقلا کردن
slogged
U
تقلا کردن
slogging
U
تقلا کردن
put out
U
تقلا کردن
slogs
U
تقلا کردن
agonises
U
تقلا کردن
agonising
U
تقلا کردن
agonize
U
تقلا کردن
agonized
U
تقلا کردن
they had words
U
باهم نزاع کردند
They escaped under cover of darkness.
U
درتاریکی شب فرار کردند
they put up a good fight
U
جنگ خوبی کردند
They greeted each other.
U
با هم سلام وتعارف کردند
potsdom agreement
U
تاکید وتشریح کردند
It was required of me . They imposed it on me .
U
آنرا به من تکلیف کردند
he was sent to england
U
به انگلیس اعزام کردند
They pinched my keys.
U
کلیدهایم رابلند کردند
what a ready welcome i found!
U
چه حسن استقبالی از من کردند !
best governed country
U
کشوری که بهترین طرزحکومت رادارد
hit it off with someone
<idiom>
U
بهترین همراه با کسی داشتن
History is the best testimony.
U
تاریخ بهترین شاهد است
The best advice is, not to give any
<idiom>
U
بهترین اندرز ندادن آن است
honesty is the best policy
U
راستی ودرستی بهترین رویه
beluga
U
نام بهترین نوع خاویار
the best thatone can do
U
بهترین کاری که میتوان کرد
dress up
<idiom>
U
بهترین لباس خود را پوشیدن
flight
U
بهترین نتیجه دور مقدماتی
You are counted among my best friends.
U
شما را از بهترین دوستانم می شمارم
labourvi
U
تقلا کردن کوشیدن
tug
U
بازورکشیدن تقلا کردن
tugged
U
بازورکشیدن تقلا کردن
strife
U
سعی بلیغ تقلا
only at the second go
U
تازه در دومین تقلا
tugging
U
بازورکشیدن تقلا کردن
tugs
U
بازورکشیدن تقلا کردن
agonistical
U
تقلا امیز جدلی
to keep trying
<idiom>
U
در حال تقلا بودن
to strain after anything
در پی چیزی تقلا کردن
He was deported from Iran.
U
اورااز ایران اخراج کردند
the house was highly rated
U
خانه رازیاد تقویم کردند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com