Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
spermatorrhoea
U
خروج منی بدون اراده احتلام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
involuntarily
U
بدون اراده
impulsively
U
با نیروی انی و بدون اراده از روی تحریک
abuleia
U
فقدان نیروی اراده ضعف اراده
abulia
U
فقدان نیروی اراده ضعف اراده
overruns
U
هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overrunning
U
هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overrun
U
هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
wet dream
U
احتلام
nocturnal pollution
U
احتلام
nocturnal emission
U
احتلام
real will
U
مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
autoeroticism
U
تحریک خود احتلام
autoerotism
U
تحریک خود احتلام
without any reservation
U
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally
U
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
volition
U
اراده
intentions
U
اراده
weak kneed
U
بی اراده
determination
U
اراده
thy will
U
اراده ات
thy will
U
اراده تو
resolution
U
اراده
willed
U
اراده
animus
U
اراده
intention
U
اراده
aimless
U
بی اراده
purposeful
U
با اراده
passives
U
بی اراده
on the impluse of the moment
U
بی اراده
will-power
U
اراده
passive
U
بی اراده
resolutions
U
اراده
voluntariness
U
اراده
volitionally
U
با اراده
weak-kneed
U
بی اراده
will
U
اراده
infirm of purpose
U
بی اراده
wills
U
اراده
nisus
U
اراده
abulic
U
بی اراده
unformed
U
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
wills
U
اراده کردن
driftless
U
بی مرام بی اراده
dysbulia
U
اختلال اراده
social will
U
اراده اجتماعی
will
U
اراده کردن
free will
U
ازادی اراده
volitionary
U
وابسته به اراده
automaton
U
ادم بی اراده
will therapy
U
اراده درمانی
willable
U
قابل اراده
free will
U
اراده ازاد
volition
U
از روی اراده
steely look
U
نگاه با اراده
willed
U
اراده کردن
self will
U
اراده شخصی
automatons
U
ادم بی اراده
abulic
U
فاقد اراده
will-power
U
قدرت اراده
voluntarily
U
از روی اراده
it is our pleasure to
U
اراده ما اینست که
voluntarism
U
اراده گرایی
An iron wI'll.
U
اراده آهنین
The will of the nation
[people]
اراده ملت
[مردم]
libertarian
U
طرفدار ازادی اراده
To have a strong wI'll.
U
اراده قوی داشتن
He is strong-wI'lled.
U
آدم با اراده ای است
will of iron
<idiom>
U
اراده آهنین داشتن
libertarians
U
طرفدار ازادی اراده
what is your will?
U
اراده شما چیست
of one's own volition
U
از روی اراده خود
real will
U
نظریه اراده واقعی
flat
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest
U
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
independently
U
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
abulomania
U
دیوانگی در نتیجه ضعف اراده
animal
U
مربوط به روح وجان یا اراده
will temprament tests
U
ازمونهای اراده- خلق وخوی
willpower
U
تصمیم جدی نیروی اراده
tenant at will
U
متصرف به میل و اراده مالک
self surrender
U
واگذاری خود تسلیم به اراده
He hasnt a mind of his own.
U
ازخودش رأیی ندارد (بی اراده)
animals
U
مربوط به روح وجان یا اراده
Taoism
U
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
drifted
U
بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
drifts
U
بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
drifting
U
بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
It depends on your decison.
U
بستگش به اراده (تصمیم )شما دارد
jelly bean
U
ادم حساس و بی اراده و سست عنصر
automatize
U
کسی را بی اراده الت دست کردن
drift
U
بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
self enforcing
U
دارای قدرت تحمیل اراده خودبر دیگران
downy's will temperament test
U
ازمون داونی برای ارزیابی اراده و خلق
prolapsus
U
خروج
outgo
U
خروج
emissions
U
خروج
leakage or breakage
U
خروج
propulsion
U
خروج
emersion
U
خروج
egress
U
خروج
emission
U
خروج
egression
U
خروج
exits
U
خروج
exit
U
خروج
exhaust
U
خروج
exodus
U
خروج
exhausts
U
خروج
parataxis
U
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
U
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand
U
بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed
U
بدون اضطراب بدون کشش
unbranched
U
بدون انشعاب بدون شعبه
achylous
U
بدون کیلوس بدون قیلوس
voluntarism
U
فلسفهای که اراده را عامل موثر در ایجاد عالم وجودمیداند
transpiration
U
خروج نفوذ
electron affinity
U
انرژی خروج
emergency exit
U
خروج اضطراری
exeat
U
اجازهء خروج
outlet
U
مجرای خروج
outlets
U
مجرای خروج
dump valve
U
شیر خروج
eccentricity
U
خروج از مرکز
eccentricity
U
خروج از مرکزیت
eccentricities
U
خروج از مرکز
eccentricities
U
خروج از مرکزیت
outage
U
راه خروج
outages
U
راه خروج
exhaust valve
U
شیر خروج
prolapse of the uterus
U
خروج سیبک
exhaust velosity
U
سرعت خروج
order off the field
U
حکم خروج
order off
U
حکم خروج
ejaculating
U
خروج منی
logout
U
خروج از سیستم
log out
U
خروج از سیستم
log off
U
خروج از سیستم
ingress and egress
U
دخول و خروج
exit point
U
نقطه خروج
emission
U
صدور خروج
emissions
U
صدور خروج
spermatism
U
خروج منی
light spill
U
خروج نور
emergency exit
U
در خروج اضطراری
angle of emergence
U
زاویه خروج
spurts
U
خروج ناگهانی
capital outflow
U
خروج سرمایه
spurted
U
خروج ناگهانی
blow out
U
خروج ناگهانی
work function
U
انرژی خروج
debouch
U
راه خروج
debouchment
U
خروج ازتنگنا
defecation
U
خروج مدفوع
out flow of capital
U
خروج سرمایه
ejaculates
U
خروج منی
ejaculated
U
خروج منی
ejaculate
U
خروج منی
spurt
U
خروج ناگهانی
spurting
U
خروج ناگهانی
intrusive thoughts
U
اندیشه هایی که بی اراده شخص بخاطرش می اید افکار فضول
exophthalmos
U
خروج تخم چشم
steam tight
U
مانع خروج بخار
fifo
U
خروج به ترتیب ورود
freedom of entry and exit
U
ازادی ورود و خروج
gas tight
U
مانع خروج گاز
exhaust
U
خروج گاز یابخار
exhaust
U
تخلیه کردن خروج
shell
U
برنامه خروج موقت
out flow of labor
U
خروج نیروی کار
outer work function
U
انرژی خروج بیرونی
inner work function
U
انرژی خروج درونی
primer leak
U
خروج گازاز ته چاشنی
shelling
U
برنامه خروج موقت
shells
U
برنامه خروج موقت
infinite
U
حلقهای که خروج ندارد.
Where is the emergency exit?
U
در خروج اضطراری کجاست؟
exhausts
U
خروج گاز یابخار
clearing outwards
U
اعلامیه خروج کشتی
undoubling
U
خروج از دوبلگی شطرنج
eccentricity of the load
U
خروج از مرکزیت بار
exhausts
U
تخلیه کردن خروج
eccentricities
U
گریز یا خروج از مرکز
clearance outwards
U
مجوز خروج کشتی
eccentricity
U
گریز یا خروج از مرکز
break cover
U
خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
gangways
U
محل ورود و خروج از ناو
gangway
U
محل ورود و خروج از ناو
Please show me the way out I'll show you !
U
لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید
choke ring
U
حلقه مانع خروج گاز
clearance papers
U
اسناد خروج کشتی از بندر
exhaust pipe
U
لوله خروج بخار یا دود
ne exeat regno
U
دستور عدم خروج از مملکت
clearance outwards
U
مجور خروج کشتی پس ازبارگیری
trap house
U
محل خروج هدفهای متحرک
obturator
U
الات مانع خروج گاز
muzzle energy
U
نیروی یک گلوله در موقع خروج از لوله
exit
U
خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
exits
U
خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
jet
U
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
lithotomy
U
برش مثانه برای خروج سنگ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com