English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4905 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
satisfactory U خرسند کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
glad U خرسند
touched U خرسند
content U خرسند
contenting U خرسند
flattered U خرسند مسرور
happy U خرسند سعادتمند
happier U خرسند سعادتمند
happiest U خرسند سعادتمند
satisfying U خرسند کردن
satisfy U خرسند کردن
satisfies U خرسند کردن
contenting U خرسند کردن محتوی
content U خرسند کردن محتوی
rest on one's laurels <idiom> U خرسند شدن از موفقیت که قبلا حاصل شده است
gladden U خرسند کردن خوشحال کردن
gladdened U خرسند کردن خوشحال کردن
gladdening U خرسند کردن خوشحال کردن
gladdens U خرسند کردن خوشحال کردن
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
prater U پچ پچ کننده
doer U کننده
prattfall U پچ پچ کننده
mitigative U کم کننده
solvents U اب کننده
solvent U اب کننده
squasher U له کننده
spurner U رد کننده
fizzy U کف کننده
bidders U کننده
filleting U پر کننده
deflective U کج کننده
bandwidth U یچ کننده
commulator U یک سو کننده
bidder U کننده
fillet U پر کننده
tracker U پی کننده
catterer U پچ پچ کننده
refutatory U رد کننده
solver U حل کننده
noncommittal U رد کننده
trackers U پی کننده
puffer U پف کننده
ear-splitting U کر کننده
renunciant U کننده
refutative U رد کننده
renunciant U رد کننده
filleted U پر کننده
benders U خم کننده
bender U خم کننده
deletive U حک کننده
abjurer or abjuror U کننده
mauler U له کننده
fillets U پر کننده
attacking U تک کننده
refuser U رد کننده
fluxing oil U اب کننده
mumbler U من من کننده
filler U پر کننده
doers U کننده
fillers U پر کننده
jaberer U پچ پچ کننده
sensor U حس کننده
skittish U رم کننده
crepitant U خش خش کننده
crusher U له کننده
thinner U کم کننده
rebutter U رد کننده
surfy U کف کننده
hoppers U لی لی کننده
wheezy U خس خس یا خر خر کننده
syncopator U غش کننده
whisperer U پچ پچ کننده
percutient U دق کننده
mitigatory U کم کننده
squelcher U له کننده
wheezier U خس خس یا خر خر کننده
repudiationist U رد کننده
hopper U لی لی کننده
swooner U غش کننده
attenuant U اب کننده
wheeziest U خس خس یا خر خر کننده
erumpent U فوران کننده
dimissory U مرخص کننده
eruptive U فوران کننده
estimator U تخمین کننده
digger U حفر کننده
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2پن مرطوب کننده
2پن مرطوب کننده
1Oem
1روشنی خیره کننده صنعت
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com