English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
flex x U خرج انفجار کتابی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
contact burst preclusion U ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
explosive train U مدار انفجار مسیر انفجار
burning train U مسیر انفجار سیکل انفجار
blast line U مسیرموج انفجار خط موج انفجار
chemical horn U مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
bookman U کتابی
bookish U کتابی
literay U کتابی
by the book U کتابی
literary U کتابی
scribal U کتابی
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
edition [ed.] [of a book] U چاپ [کتابی]
edition [ed.] [of a book] U ویرایش [کتابی]
Duch arch U قوس کتابی
the a of a book U خوانندگان کتابی
book learning U علم کتابی
carpenter stopper U خفت کتابی
credenza U قفسه یا جا کتابی
book move U حرکت کتابی شطرنج
purview of a book U انچه کتابی فرامیگیرد
to inset a sheet in a book U برگی را در کتابی گذاشتن
bookplayer U شطرنج باز کتابی
needle book U سوزن دان کتابی
delectus U کتابی که پارههای برگزیده
when reading a book U در حال خواندن کتابی
To bind a book. U کتابی را جلد کردن
he presented abook to me U کتابی بمن پیشکشی کرد
he presented me with a book U کتابی بمن پیشکشی کرد
i had never seen such a book U من هرگز چنین کتابی ندیده ام
with out book U برون سند کتابی ازبر
to license a book U اجازه چاپ کتابی را دادن
versions U کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
version U کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
the forthcoming book U کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
book draw U تساوی کتابی یا تئوریک شطرنج
to wade through a book U بکندی وزحمت کتابی راخواندن
scissors and paste U تالیف کتابی با برشهای کتابهای دیگر
to put any one through a book U کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
interpolator U کسیکه عبارات قلب در کتابی می افزاید
pedantry or pedantism U پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
crater analysis U تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
interleaf U برگ سفید که لای برگهای کتابی بگذارند
sexto U کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
interleave U برگ سفید لای صفحات کتابی گذاشتن
rubricator U کسیکه عنوانهای کتابی رابخط قرمز مینویسد
booklore U علم کتابی معلومات ناشی از مطالعه کتاب
to read a book U کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
accession number U نمره مسلسل کتابی که به کتب کتابخانه افزوده میشود
to prefix a chapter to a book U فصلی بطور دیباچه یا مقدمه در جلو کتابی نوشتن
grangerism U ارایش کتابی باموادچاپی یاعکس هایی که ازکتابهای دیگرببرند
what not U قفسه گنجه طاقچه دار کتاب دان جا کتابی
White Papers U کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
White Paper U کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
A to Z U کتابی حاوی اطلاعات مربوط به نقشه راههای یک شهر یا ناحیه مشخص
glossarist U کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
blow out U انفجار
displosion U انفجار
explosions U انفجار
brisance U انفجار
blastment U انفجار
blow up U انفجار
bursts U انفجار
blast U انفجار
blasting U انفجار
eruption U انفجار
pop U انفجار
popped U انفجار
pops U انفجار
blow-ups U انفجار
blow-up U انفجار
detonations U انفجار
plosion U انفجار
explosion U انفجار
detonation U انفجار
burst U انفجار
blasts U انفجار
the force of the explosion U شدت انفجار
dead center ignition U نقطه انفجار
explosimeter U انفجار سنج
explosiveness U قابلیت انفجار
detonative U اماده انفجار
detonation cord U سیم انفجار
detonation charge U خرج انفجار
destruct system U سیستم انفجار
detonating slab U مسیر انفجار
detonatable U قابل انفجار
detonable U قابل انفجار
explosion hazard U خطر انفجار
ignitor U وسیله انفجار
impact action U اثر انفجار
implosion U انفجار از داخل
inexplosive U غیرقابل انفجار
information explosion U انفجار اطلاعات
time of disintegration U زمان انفجار
sympathetic detonation U انفجار القایی
swooper U انفجار دار
high order detonation U انفجار شدید
explosive force U نیروی انفجار
explosion proof U پوشش ضد انفجار
explosion proof U ازمایش- انفجار
explosive energy U قدرت انفجار
lead in U مداررابط انفجار
explosive force U قدرت انفجار
population explosion U انفجار جمعیت
outburst U انفجار غضب
blasts U ضربه انفجار
sonic boom U انفجار صوتی
sonic booms U انفجار صوتی
POW U صدای انفجار
POWs U صدای انفجار
detonation U انفجار ناگهانی
detonations U انفجار ناگهانی
detonations U انفجار ضربهای
bust U انفجار ترکیدگی
busted U انفجار ترکیدگی
busting U انفجار ترکیدگی
busts U انفجار ترکیدگی
explosive U قابل انفجار
aerial burst U انفجار هوایی
blasts U صدای انفجار
blast U ضربه انفجار
blast U صدای انفجار
outbursts U انفجار غضب
gust U انفجار فوت
gusts U انفجار فوت
yield U بازده انفجار
yielded U بازده انفجار
misfire U گیر در انفجار
misfired U گیر در انفجار
misfires U گیر در انفجار
detonation U انفجار ضربهای
crater U قیف انفجار
craters U قیف انفجار
crackle U صدای انفجار پی در پی
crackled U صدای انفجار پی در پی
yields U بازده انفجار
crackles U صدای انفجار پی در پی
atom samshing U انفجار اتمی
crepitation U انفجار مکرر
combustiblity U قابلیت انفجار
bursting set U محل انفجار
burst wave U موج انفجار
big bang U انفجار بزرگ
blow out U سوختن انفجار
blasting machine U دستگاه انفجار
blast wave U موج انفجار
blast effect U اثر انفجار
combustion chamber U اطاق انفجار
countermining U انفجار ضد مین
fire time U زمان انفجار
contact fire U انفجار در اثر تماس
burst U منفجر کردن انفجار
explosive range U گستره انفجار پذیری
service mine U مین قابل انفجار
blast effect U اثر موج انفجار
powder kegs U چیز قابل انفجار
crepitate U انفجار پی درپی کردن
subsidiaries U عمق دهنده به انفجار
tnt equivalent U معادل با قدرت انفجار تی ان تی
explosives U مواد قابل انفجار
burst U انفجار منفجر شدن
blastment U تاثیرونفوذ انفجار بادخوردگی
bursts U منفجر کردن انفجار
bursts U انفجار منفجر شدن
impact U اثر ترکش انفجار
impacts U اثر ترکش انفجار
detonating U ترکاننده وابسته به انفجار
powder keg U چیز قابل انفجار
subsidiary U عمق دهنده به انفجار
poised mine U مین اماده انفجار
high order detonation U انفجار انی وکامل
armed mine U مین اماده انفجار
atom samsher U دستگاه انفجار اتمی
afterwinds U باد بعد از انفجار
breech chamber U محفظه خرج انفجار
late time U زمان سکته انفجار
atomic time U زمان انفجار اتمی
armed ammunition U مهمات اماده انفجار
low order U انفجار کند یا ناقص
flex x U خرج انفجار ورقهای
twelvemo U کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
duodecimo U کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
predictor U دستگاه محاسب زمان انفجار
contingent effects U اثرات احتمالی انفجار هستهای
strip U تخلیه موادخطرناک یا قابل انفجار
fire time U زمان اجرای اتش یا انفجار
ice mine U مین مخصوص انفجار زیریخی
countermining distance U فاصله ضد انفجار زنجیری مین
sofar U دستگاه ثبت انفجار در زیردریا
piezometer U دستگاه سنجش شدت انفجار
proximity fuze U فیوز مخصوص انفجار مرمی
impact action U عمل انفجار نیروی ترکش
exudation U مواد پخش شونده در یک انفجار
epitomist U شخصی که کتابی را خلاصه کند خلاصه نویس
fire in the hole U انفجار نزدیک است به جان پناه
acoustic circuit U مدار عکس العمل انفجار صوتی
ice mining U انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
drag loading U نتیجه کشش بادیا موج انفجار
countermining U زنجیری کردن ترتیب انفجار مینها
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com