English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
prick U خراش سوزن
pricked U خراش سوزن
pricking U خراش سوزن
pricks U خراش سوزن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
acupunctuate U با سوزن سوراخ کردن سوزن فروکردن
scrape U خراش اثر خراش
scraped U خراش اثر خراش
scrapes U خراش اثر خراش
scraping U خراش اثر خراش
needle point U سر سوزن سوزن دوزی
erasable U قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
scratches U خراش
scratching U خراش
scratched U خراش
graze U خراش
scart U خراش
rasure U خراش
irritations U خراش
irritation U خراش
rifts U خراش
rift U خراش
grazes U خراش
grazed U خراش
scratch U خراش
grooves U خراش
abrasions U خراش
groove U خراش
abrasion U خراش
scotches U چاک خراش
scuffs U خراش فرسایش
stridently U گوش خراش
skyscrapers U اسمان خراش
skyscraper U اسمان خراش
scuffs U صدای خراش
scuffing U خراش فرسایش
strident U گوش خراش
scratchy U خراش دار
scuff U خراش فرسایش
sky scaper U اسمان خراش
sky scraper U اسمان خراش
strigil U بدن خراش
scuffed U خراش فرسایش
scuffing U صدای خراش
scotched U چاک خراش
scotch U چاک خراش
prickled U خراش کوچک
high-rise U آسمان خراش
attrition U مالش خراش
prickly U خراش دهنده
rase U خراش دادن
scotching U چاک خراش
abradent U الت خراش
prickle U خراش کوچک
prickles U خراش کوچک
disk crash U خراش دیسک
scuffed U صدای خراش
a bradent U وسیله خراش
scuff U صدای خراش
scratch hardness U درجه سختی خراش
scratch hardness tester U ازمایشگر سختی خراش
irritant U خراش اور دلخراش
irritants U خراش اور دلخراش
loudest U پر صدا گوش خراش
louder U پر صدا گوش خراش
loud U پر صدا گوش خراش
raspy U دارای صدای گوش خراش
stridulous or lant U دارای صدای گوش خراش
to strip the paint off the wall U رنگ را از دیوار [با خراش] کندن
needleful U یک سوزن نخ
styluses U سوزن
stylus U سوزن
bards U سوزن
bard U سوزن
needle U سوزن
needles U سوزن
styli U سوزن
needling U سوزن
needled U سوزن
switch point U سوزن
stilus U سوزن
pricked U خلیدن باچیز نوک تیز فروکردن خراش دادن
pricking U خلیدن باچیز نوک تیز فروکردن خراش دادن
prick U خلیدن باچیز نوک تیز فروکردن خراش دادن
pricks U خلیدن باچیز نوک تیز فروکردن خراش دادن
belonephebia U سوزن هراسی
darning needle U سوزن رفوگری
core nail U سوزن هسته
catwhisker U سوزن بلور
aciform U بشکل سوزن
aciculate U سوزن وار
acicular U سوزن وار
staple U سوزن منگنه
drilling pipe U سوزن حفاری
test point U سوزن ازمایشی
touch needle U سوزن محک
vga U - سوزن یا پورت
work basket U سبد سوزن و نخ
work baskets U سبد سوزن و نخ
pointsman U سوزن بان
packing needle U سوزن جوالدوزی
the eye of the needle U سوراخ سوزن
needle point U نوک سوزن
firing pin U سوزن ماشه
darning neddle U سوزن رفوگری
sew U سوزن کاری
firing pin U سوزن اتش
sailmaker's needle U سوزن چادردوزی
switches U سوزن دوراهی
whisker U سوزن بلور
needling U سوزن پیکاپ
needle U سوزن پیکاپ
injected U سوزن زدن
needled U سوزن پیکاپ
switched U سوزن دوراهی
inject U سوزن زدن
switch U سوزن دوراهی
injecting U سوزن زدن
housewife U سوزن دان
injects U سوزن زدن
housewives U سوزن دان
pinning U ورودی با سه سوزن
pinned U ورودی با سه سوزن
pin U ورودی با سه سوزن
needles U سوزن پیکاپ
needle test of vicat U ازمایش با سوزن ویکا
eye U دهانه سوراخ سوزن
vaccine point U سوزن ابله کوبی
needle book U سوزن دان کتابی
needle lace U کار سوزن دوزی
eye U گوشوارهای سوراخ سوزن
eying U گوشوارهای سوراخ سوزن
eyeing U دهانه سوراخ سوزن
eyeing U گوشوارهای سوراخ سوزن
needles U سوزن دوزی کردن
eyes U دهانه سوراخ سوزن
eyes U گوشوارهای سوراخ سوزن
eying U دهانه سوراخ سوزن
needle U با سوزن تزریق کردن
needlework U کار سوزن دوزی
needling U با سوزن تزریق کردن
needling U سوزن دوزی کردن
dog spike U سوزن نوک گیر
needled U با سوزن تزریق کردن
needled U سوزن دوزی کردن
gate U سوزن اتصال به یک FET
gates U سوزن اتصال به یک FET
needles U با سوزن تزریق کردن
firing pin U سوزن قفل اتش
drop on U سوزن دوراهی خط اهن
gas inlet valve needle U سوزن شیرورودی بنزین
A sharp knife (pin , needle) U چاقو (سوزن ) تیر
needle U سوزن دوزی کردن
needling U سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
needle U سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
switchman U سوزن بان راه اهن
needles U سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
palm and needle U کفه چرمی ملوانی و سوزن
tone arm U الت سوزن نگهدار گرامافون
needled U سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
firing pin U سوزن گلنگدن اسلحه اتشی
There is no room to throw a needle . <proverb> U جاى سوزن انداختن نیست .
hypo U سوزن تزریق زیر جلدی
prickling U احساس سوزن سوزنی یا تیغ تیغی
jack U ورودی ای که از یک سوزن تشکیل شده باشد
hypodermic U سوزن مخصوص تزریق زیر جلد
hypodermics U سوزن مخصوص تزریق زیر جلد
etui U جعبهء کوچک زینتی سوزن نخ و دکمه
jacks U ورودی ای که از یک سوزن تشکیل شده باشد
hyodermic needle U سوزن امپول یا تزریق زیر جلدی
needleful U نخی که یکبار درته سوزن میکنند
reeve U ازتنگنا یا جای باریکی گذشتن نخ را از سوراخ سوزن گذراندن
needle work U سوزن دوزی [برای تزئین حاشیه و یا طرح فرش]
center fire U اتش درنتیجه ضربه سوزن یاچخماق به مرکز فشنگ
acupuncture U روش چینی بی حس سازی بوسیلهء فروکردن سوزن در بدن
to prick at something U بچیزی سوزن یا تیغ زدن چیزیرا کمی سوراخ کردن
staple U سوزن [حرف ] یو شکل [برای محکم کردن سیمی به دیوار]
sockets U سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
socket [سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند]
pinout U شرح محل سوزن ها در مدار مجتمع به همراه کار و سیگنال آنها
embriodery U [آراستن و زینت دادن زمینه فرش به کمک سوزن کاری و گلدوزی]
isoclinal line U خطی که در روی نقشه بوسیله ان جاهایی که تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است
needles U سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
needle U سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
needled U سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
needling U سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
isoclinic line U خطی بر روی نقشه که بوسیله ان نقاطی که درانجاها تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است نشان داده میشود
pinned U قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
pinning U قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
pin U قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
drill extractor U التی که مته حفاری شکسته رااز سوزن حفاری جدا میکند
to strain at a gnat U ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
DB connector U اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
irritated U خراش دادن سوزش دادن
irritament U خراش اور سوزش اور
irritates U خراش دادن سوزش دادن
irritate U خراش دادن سوزش دادن
fancy work U سوزن دوزی ذوقی یاتفننی کارهای ذوقی
printhead U 1-ردیف سوزن ها در چاپگر matrial-dot که حروف را به صورت مجموعهای از نقاط ایجاد میکند. 2-حالت فلزی یک حرف که برای چاپ حرف روی کاغذ در ریبون جوهری فشار داده شده است
electrically U قطعه حافظه فقط خواندنی که مختوای آن با اعمال ولتاژ خاص به سوزن نوشتن فایل برنامه ریزی است و توسط نور یا ولتاژ مخصوص قابل پاک شدن است
BNC connector U متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com