Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
destruct
U
خرابی عمدی موشک قبل ازپرتاب ان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
post-
U
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
posted
U
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
posts
U
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post
U
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
sprints
U
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprinted
U
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprint
U
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
missilry
U
موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
missilery
U
موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
boomerang
U
چوب خمیدهای که پس ازپرتاب شدن نزد پرتاب کننده برمیگردد
boomeranged
U
چوب خمیدهای که پس ازپرتاب شدن نزد پرتاب کننده برمیگردد
boomerangs
U
چوب خمیدهای که پس ازپرتاب شدن نزد پرتاب کننده برمیگردد
boomeranging
U
چوب خمیدهای که پس ازپرتاب شدن نزد پرتاب کننده برمیگردد
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
celestial guidance
U
سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
subroc
U
موشک نصب شده روی زیردریایی موشک مخصوص زیردریایی
midcourse guidance
U
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
cut off velocity
U
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
refire time
U
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
surface missile
U
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
wilfull
U
عمدی
intentional
U
عمدی
premeditated
U
عمدی
advertency
U
عمدی
prepense
U
عمدی
aforethought
U
عمدی
autonomic
U
عمدی
deliberating
U
عمدی
deliberated
U
عمدی
deliberate
U
عمدی
deliberates
U
عمدی
willful misconduct
U
خسارت عمدی
tank
U
باخت عمدی
willful misconduct
U
زیان عمدی
wilfull murder
U
قتل عمدی
wilful murder
U
قتل عمدی
murdered
U
قتل عمدی
murders
U
قتل عمدی
murdering
U
قتل عمدی
malice a
U
خیانت عمدی
unitentional
U
غیر عمدی
inadvertent
U
غیر عمدی
murder
U
قتل عمدی
voluntary act
U
فعل عمدی
intentional movement
U
حرکت عمدی
intentional handball
U
هند عمدی
sabotage
U
خرابکاری عمدی
sabotaged
U
خرابکاری عمدی
sabotages
U
خرابکاری عمدی
sabotaging
U
خرابکاری عمدی
dump
U
باخت عمدی
intentional foal
U
خطای عمدی
studied
U
دانسته عمدی
cheap shot
U
خشونت عمدی
reflation
U
تورم عمدی
lemon
U
باخت عمدی
lemons
U
باخت عمدی
apogee
U
زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
homicide by misadventure
U
قتل غیر عمدی
sand bag
U
سستی عمدی در تمرین
by accident or d.
U
بطور اتفاقی یا عمدی
setting on fire
U
اتش زدن عمدی
d.sin
U
گناه بزرگ عمدی
invlountary act
U
فعل غیر عمدی
vertical parity check
U
مقابله توان عمدی
arson
U
اتش زدن عمدی
arson
U
ایجاد حریق عمدی
casually
U
بطور غیر عمدی
was that intended?
U
ایا ان عمدی بود
miscarriages
U
سقط جنین غیر عمدی
hacked
U
لگد زدن عمدی دررگبی
deliberates
U
عمدا انجام دادن عمدی
deliberating
U
عمدا انجام دادن عمدی
inadvertence
U
غیر عمدی عدم تعمد
hacks
U
لگد زدن عمدی دررگبی
involuntarily
U
بطورغیر ارادی یا غیر عمدی
obmutescence
U
خاموش نشینی سکوت عمدی
hack
U
لگد زدن عمدی دررگبی
deliberate
U
عمدا انجام دادن عمدی
deliberated
U
عمدا انجام دادن عمدی
miscarriage
U
سقط جنین غیر عمدی
draw play
U
ضربه عمدی با انتهای گوی گلف
arson
U
تولید حریق عمدی در مال غیر
match penalty
U
خطای اسیب رساندن عمدی واخراج
voluntary
U
عمدی افراز ملک با تراضی شرکا
inadvertenly
U
بطور غیر عمدی ازروی ندانستگی
duster
U
پرتاب عمدی توپ به بالا وبداخل
dusters
U
پرتاب عمدی توپ به بالا وبداخل
unitentionally
U
ندانسته بطور غیر عمدی سهوا
barratry
U
خسارات ناشی از جرم عمدی ناخدا یا ملوان کشتی
allowances
U
اختلاف یا لقی عمدی بین ابعادو اجزاء جفت شونده
allowance
U
اختلاف یا لقی عمدی بین ابعادو اجزاء جفت شونده
throws
U
باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throwing
U
باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throw
U
باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
columnar and trabeated
U
[نوعی از ساختار شامل ستون های عمدی یا تیرگهایی که از تیرهای افقی حمایت می کند.]
malfunctioned
U
خرابی
malfunctions
U
خرابی
devastation
U
خرابی
desolation
U
خرابی
failure
U
خرابی
ruining
U
خرابی
failures
U
خرابی
ruin
U
خرابی
breakdown
U
خرابی
malfunction
U
خرابی
wrecking
U
خرابی
ruins
U
خرابی
wreck
U
خرابی
wrecks
U
خرابی
eversion
U
خرابی
smash
U
خرابی
godsend
U
خرابی
smashes
U
خرابی
fault
U
خرابی
havoc
U
خرابی
faults
U
خرابی
dilapidation
U
خرابی
faulted
U
خرابی
disrepair
U
خرابی
destruction
U
خرابی
wreckage
U
خرابی
ruination
U
خرابی
demolition
U
خرابی
demolitions
U
خرابی
breakdowns
U
خرابی
rottenness
U
خرابی
fail softly
U
با خرابی ملایم
fail soft
U
با خرابی ملایم
insulation fault
U
خرابی نارسانا
equipment failure
U
خرابی تجهیزاتی
fail softly
U
با خرابی تدریجی
failure rate
U
نرخ خرابی
failure free
U
بدون خرابی
decay
U
خرابی تنزل
decayed
U
خرابی تنزل
decaying
U
خرابی تنزل
decays
U
خرابی تنزل
failure rate
U
میزان خرابی
wrack
U
خرابی بدبختی
crashingly
U
شکستگی خرابی
power failures
U
خرابی برق
power failure
U
خرابی برق
defect description
U
توضیح خرابی
description of error
U
توضیح خرابی
disk crash
U
خرابی دیسک
page fault
U
خرابی صفحه
crash
U
شکستگی خرابی
crashed
U
شکستگی خرابی
the mischief of it is that'
U
خرابی ان اینست که
error description
U
توضیح خرابی
crashes
U
شکستگی خرابی
to do execution
U
خرابی وارداوردن
fail-safe
U
با خرابی امن
transient failure
U
خرابی گذرا
fail safe
U
با خرابی امن
crashing
U
شکستگی خرابی
car breakdown
U
خرابی اتومبیل
fail soft
U
با خرابی تدریجی
fault description
U
توضیح خرابی
collapse mechanism
U
مکانیزم خرابی
catastrophic failure
U
خرابی فجیع
manipulative deception
U
تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
failure prediction
U
پیش بینی خرابی
reliability
U
ایمنی در برابر خرابی
ravaged
U
خرابی وارد اوردن
failure logcing
U
ثبت وقوع خرابی
drinking was his ruin
U
باعث خرابی اوشد
ravages
U
خرابی وارد اوردن
failure safety
U
ایمنی در برابر خرابی
non destructive test
U
ازمایش بدون خرابی
ravage
U
خرابی وارد اوردن
ravaging
U
خرابی وارد اوردن
missile
U
موشک
antimissile missile
U
موشک ضد موشک
ballistic missile
U
موشک
missiles
U
موشک
rocketed
U
موشک
ballistic missiles
U
موشک
rocket
U
موشک
rocketing
U
موشک
rockets
U
موشک
cleanest
U
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
wrackful
U
خراب کننده مسبب خرابی
clean
U
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
cleaned
U
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
mean time between failures
U
زمان میانگین بین دو خرابی
cleans
U
بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
terminals
U
خرابی که قابل تعمیر نیست
machine
U
خطای ناشی از خرابی قطعه
machined
U
خطای ناشی از خرابی قطعه
machines
U
خطای ناشی از خرابی قطعه
terminal
U
خرابی که قابل تعمیر نیست
skyrockets
U
موشک هوایی
bomarc
U
موشک بومارک
boosted rocket
U
موشک ازاد
adm 0
U
موشک کویل
tows
U
کشیدن موشک تو
free rocket
U
موشک ازاد
aerodynamic missile
U
موشک ایرودینامیکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com