English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 113 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hospital benefit U خدمات بیمارستانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
hospitalization U پذیرایی خدمات بیمارستانی و درمانی
Other Matches
cross servicing U خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
special services U یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
clinical record U پرونده بیمارستانی
hospital benefit U تاسیسات بیمارستانی
inactive beds U میزان تاسیسات بلااستفاده پزشکی یا بیمارستانی
hydropath establishment U بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
hydrotherapeutic U بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
unbundled U خدمات
services U خدمات
service department U قسمت خدمات
service industry U صنعت خدمات
field duty U خدمات رزمی
service company U گروهان خدمات
crypto service U خدمات رمز
common user U خدمات عمومی
service force U یکان خدمات
service department U بخش خدمات
computer utility U خدمات کامپیوتری
field exercise U خدمات صحرایی
field service U خدمات پایکار
field service U خدمات رزمی
medical service U خدمات پزشکی
loyal services U خدمات صادقانه
personnel services U خدمات کارمندی
personnel services U خدمات پرسنلی
joint services U خدمات مشترک
information service U خدمات اطلاعات
public services U خدمات عمومی
health services U خدمات بهداشتی
goods and services U کالاها و خدمات
medical services U خدمات پزشکی
civil services U خدمات دولتی
civil defence service U خدمات کشوری
social work U خدمات اجتماعی
urban servitudes U خدمات شهری
social services U خدمات اجتماعی
Civil Service U خدمات اجتماعی
Civil Service U خدمات کشوری
civil U خدمات شهری
we owe him for his services U خدمات او هستم
welfare services U خدمات رفاهی
services U خدمات سرویسها
mail services U خدمات پستی
postal services U خدمات پستی
technical services U خدمات فنی
administrative services U خدمات اداری
service passport U پاسپورت خدمات
service sector U بخش خدمات
service squadron U گروه خدمات
service support U پشتیبانی خدمات
service unit U یکان خدمات
signal services U خدمات مخابراتی
auxiliary service U خدمات جنبی
sister services U خدمات وابسته
social service U خدمات اجتماعی
advisory services U خدمات مشورتی
special services U خدمات مخصوص
service squadron U قسمت خدمات دریای
public utilities U خدمات عمومی مانند اب
railroad service U خدمات راه اهن
war service chevron U علامت خدمات جنگی
computer serrices company U شرکت خدمات کامپیوتری
complimentary supply U خدمات یا کلاهای مجانی
combat service support U پشتیبانی خدمات رزمی
exchange services U خدمات فروشگاهی فروشگاهها
bunched income U درامد خدمات شخصی
obliging U حاضر خدمات مهربان
i am satisfied with his servic U از خدمات او راضی یا خوشنودهستم
beach group U گروه خدمات ساحلی
agricultural extension services U خدمات ترویج کشاورزی
port auxiliary service U یگان خدمات بندری
aids to trade U خدمات جنبی تجارت مانندبانکدارب
welfare U رعایت کردن خدمات اجتماعی
accessorial services U خدمات بارگیری و تخلیه بار
acquisition authority U اعتبار خرید کالاو خدمات
remote computing services U خدمات محاسباتی از راه دور
giros U خدمات بانکی اداره پست
home service U خدمات فروش در داخل کشور
giro U خدمات بانکی اداره پست
terminal service company U گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
ordnance service U خدمات مربوط به اردنانس واسلحه و مهمات
environmental services U دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
beach unit U یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
service chevron U علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد
welfare state U دولتی که به خدمات اجتماعی توجه خاص دارد
joint servicing U دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
casualty control book U دفتر خدمات موتور ناو دفترچه خدمت موتورناو
the source U خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
procurement U تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
triage U سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
sergeanty U انجام خدمات مختلف در دوره ملوک الطوایفی برای تملک تیول
cams U استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
cam U استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
legion ofholour U نشان افتخارکه دولت فرانسه درازای خدمات برجسته لشکری یاکشوری میدهد
performance monitor U برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
service U منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
serviced U منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
veil of money U نظریهای که براساس ان پول فقط بعنوان پوشش برای کالاها و خدمات بحساب می اید
muck rack U کسی که عادتا" می خواهدکارمندان خدمات عمومی و یاجمیع مردم را به رشوه خواری و فساد و خلافکاری متهم کند
equation of exchange U متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
polemarch U سرکرده سوم از نه تن سرکرده که خدمات لشگری انجام میداند
retaining fee U وجهی که بطور مستمرپرداخت به وکیل پرداخت شودتا از خدمات حقوقی اومستمرا" استفاده شود یا اورا از قبول وکالت طرف مقابل بازدارند
aeronautical station U ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
Tahmasb U شاه تهماسب [پسر شاه اسماعیل موسس سلسله صفوی خدمات زیادی برای حفظ و اعتلا هنر فرشبافی ایران به جای گذاشت.]
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
health services U خدمات بهداری قسمتهای بهداری
airlift service U سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
channel airlift U سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
central postal directory U دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
staging unit U یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com