English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8650 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
satrun U خدای بذر کاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
oceanus U خدای دریا خدای اقیانوس
asclepius U خدای طب
godling U خدای کوچک
poseidon U خدای دریا
the a of days U خدای ازلی
lar n U خدای خانگی
thank god U سپاس خدای را
god the father U خدای پدر
the supreme U خدای تعالی
the supreme being U خدای تعالی
aeolian U خدای بادها
the supreme U خدای بزرگ
ares U خدای جنگ
titan U خدای خورشید
titans U خدای خورشید
the ever lasting U خدای سرمد
the infinite god U خدای سرمد
odin U خدای خدایان
parcae U سه خدای سرنوشت
neptune U خدای دریاها
my goodness (my God) <idiom> U اوه خدای من
the invisible U خدای نادیده
the almighty god U خدای قادرمطلق
mars U بهرام خدای جنگ
latri U پرستش خدای برحق
jahweh U یهو خدای یهود
idol U خدای دروغی مجسمه
He is a pastmaster at it . U خدای اینکار است
monotheism U اعتقاد به خدای واحد
pluto U خدای عالم اسفل
hymens U خدای عروسی ونکاح
the ever lasting fod U خدای ازلی و ابدی
hymen U خدای عروسی ونکاح
hephaestus U خدای اتش وفلز کاریhipster
trinity U معتقدبوجود سه اقنوم در خدای واحد
saturnalia U جشن خدای زحل عیاشی
hermes U خدای بازرگانی ودزدی وسخنوری
the a of days U خدای سرمدی قدیم الایام
valhalla U سالن پذیرایی خدای اودین
woden U "ادین " خدای روز چهارشنبه
uranus U خدای اسمان فرزندزمین و پدرتیتان ها
Jehovah U یهو خدای بنی اسرائیل
ra U خدای افتاب مصریان قدیم
sun disk U صفحه بالدارمظهر خدای افتاب
jhvh U یهوه خدای قوم یهود
minerva U صنایع یدی خدای پزشکی
pan- U خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
pan U خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
incarnationist U کسی که مسیح را خدای مجسم می داند
pans U خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
proteus U خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
dionysus U >دیونسیوس <خدای شراب و میگساری وزراعت
priapus U خدای قدرت تناسلی جنس مذکر
parthenon U پارتنون معبد خدای اتنا در اتن
apollo U خدای افتاب وزیبایی و شعر و موسیقی
vesta U الهه رومی خدای اجاق وخانه داری
satyric U وابسته به نیم خدای جنگلی دیو صفت
bacchic ornament U [وابسته به باکوس خدای میگساری و شراب در روم]
Trinity U سه گانگی [معتقد به وجود سه اقنوم در خدای واحد] [تثلیث]
Cupid U خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
cupids U خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
kalki U نام دهمین واخرین مظهرvishnu خدای بزرگ هندوها
bacchic U وابسته به باکوس خدای میگساری و پرستش او مستانه و پرهیاهو
torched U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes U راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
pence for any thing U میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing U خطوط خاتم کاری و منبت کاری
apolline U [نوعی خطوط تزئینی مربوط به آپولو خدای خورشید در دوره باروک و رنسانس استفاده می شد.]
glid U تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
siva U خدای والامقام هندو که ازخدایان سه گانه یا تثلیث دین هندو بشمار میرود
drilling pattern U نمونه مته کاری الگوی مته کاری
plumbery U سرب کاری کارخانه سرب کاری
mosaics U موزاییک کاری معرق معرق کاری
malfunction U کژ کاری
feckful U کاری
slobbery U تف کاری
parget U گچ کاری
effective U کاری
inaction U بی کاری
malfunctioned U کژ کاری
malfunctions U کژ کاری
plastering U گچ کاری
curry powders U کاری
active U کاری
electroplating U اب کاری
intent on doing anything U کاری
flower piece U گل کاری
plasterwork U گچ کاری
under employment U کم کاری
impotency U کاری
curry U کاری
curry powder U کاری
impotence U کاری
currie U کاری
hypofunction U کم کاری
curries U کاری
hunkerism U محافظه کاری
hypothyroidism U کم کاری تیروئید
i will see sbout it U یک کاری می کنم
hydrotreating U هیدروژن کاری
ingraving U کنده کاری
marbling U مرمر کاری
marquetery U منبت کاری
marquetery U خاتم کاری
masonery U سنگ کاری
meshwork U شبکه کاری
misprision U خلاف کاری
molding operation U فرم کاری
molding operation U قالب کاری
maleficence U تبه کاری
malefaction U تبه کاری
lighterage U دوبه کاری
measure of prevention U احتیاط کاری
insagacity U ندانم کاری
it is a soft snap U کاری ندارد
knurled tool U ابزار اج کاری
lattice work U شبکه کاری
latticing U شبکه کاری
lay off U فصل کم کاری
acting U فعال کاری
lead work U سرب کاری
hours of business U ساعتهای کاری
fal lal U ریزه کاری
extravagantly U با افراط کاری
plumbing U سرب کاری
squalor U کثافت کاری
mining U معدن کاری
decoration U زینت کاری
decorations U زینت کاری
misconduct U خلاف کاری
acrography U گچ کاری برجسته
active cell U خانه کاری
an active man U مرد کاری
an active remedy U درمان کاری
anaplasty U پیوند کاری
argentation U نقره کاری
blindage U صیقل کاری
boo boo U اشتباه کاری
elegance U ریزه کاری
glazing U شیشه کاری
brickwork U سفت کاری
punching U منگنه کاری
workstation U ایستگاه کاری
workstations U ایستگاه کاری
compounding U امیزه کاری
farming U اجاره کاری
joinery U نازک کاری
welding U جوش کاری
lubrication U روغن کاری
drilling U مته کاری
fretwork U منبت کاری
forging U چکش کاری
smelting U ذوب کاری
forming U فرم کاری
amalgamate U ملغمه کاری
amalgamated U ملغمه کاری
amalgamates U ملغمه کاری
amalgamating U ملغمه کاری
brick work U سفت کاری
brick work U اجر کاری
brickworks U سفت کاری
disguised underemployment U کم کاری پنهان
discreetness U احتیاط کاری
discreetnss U احتیاط کاری
drilling work U مته کاری
dry farm U دیم کاری
factorage U حق العمل کاری
fairing U صیقل کاری
fiendishness U تبه کاری
figuration U شیرین کاری
finishing touches U دست کاری
flagitiousness U تبه کاری
folding machine U دستگاه خم کاری
folding press U پرس خم کاری
galvanization U رویینه کاری
glyptics U کنده کاری
graving U کنده کاری
habitual way of doing anything U کردن کاری
delicacy of touch U ریزه کاری
d. touch U نازک کاری
cutting off U برش کاری
bumping tool U ابزار خم کاری
business hours U ساعت کاری
calk U بتونه کاری
canniness U ملاحظه کاری
cartwhip U شلاق کاری
caulking U بتونه کاری
cautiousness U احتیاط کاری
cementation U سمنت کاری
cementation U سیمان کاری
chromium plating U اب کرم کاری
compulsiveness U مکرر کاری
conservativeness U محافظه کاری
contouring operation U فرم کاری
contrasuggestibility U وارون کاری
cotton plantation U پنبه کاری
Recent search history Forum search
1incentive
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1چیزی که عوض داره گله نداره
1confinement factor
1This student is stupid ,close the book on him.
3midas touch
1Jack Attac
1کنایه از چیست
1to take a spell at whell
1Success is not the key to happiness. Happiness is the key to success. If you love what you are doing, you will be successful.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com