English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 70 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
specialist U خبره در یک موپوع مط العه خاص
specialists U خبره در یک موپوع مط العه خاص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
specializes U مط العه و خبره بودن در یک موضوع
specialises U مط العه و خبره بودن در یک موضوع
specializing U مط العه و خبره بودن در یک موضوع
specialize U مط العه و خبره بودن در یک موضوع
specialising U مط العه و خبره بودن در یک موضوع
symbolic U مط العه دلایل و عقاید
symbolically U مط العه دلایل و عقاید
cryptanalysis U مط العه و روشهای رمزگشایی
numerical U مط العه روشهای حل مساله ریاضی
informatics U دانش و مط العه روشهای پردازش اطلاعات و ارسال
traffic U مط العه زمان , نوع و کیفیت پیام ها و سیگنالهای پردازش شده در یک سیستم
traffics U مط العه زمان , نوع و کیفیت پیام ها و سیگنالهای پردازش شده در یک سیستم
trafficking U مط العه زمان , نوع و کیفیت پیام ها و سیگنالهای پردازش شده در یک سیستم
robotics U مط العه هوش مصنوعی , برنامه ریزی و سافت مربوط به ساخت رباتها
trafficked U مط العه زمان , نوع و کیفیت پیام ها و سیگنالهای پردازش شده در یک سیستم
judges U خبره
au fait U خبره
judge U خبره
judging U خبره
experts U خبره
connoisseur U خبره
Maven U خبره
judged U خبره
connoisseurs U خبره
expert U خبره
proficient U خبره
sophisticated U خبره وماهر
expert witness U شاهد خبره
experts U اهل خبره
expert support system U سیستم خبره
chartered accountant U حسابدار خبره
expert system U سیستم خبره
critics U کارشناس خبره
critic U کارشناس خبره
expert U اهل خبره
electronics U دانش به کارگیری مط العه الکترون ها و خصوصیات آنهابرای محصولات تولید شده مثل یک قطعه یاکامپیوتر یا ماشنی حساب یا تلفن
consults U پیشنهاد خواستن از یک خبره
consulted U پیشنهاد خواستن از یک خبره
skilled witness U کارشناس اهل خبره
consult U پیشنهاد خواستن از یک خبره
skillful weaver U بافنده ماهر و خبره
gourmets U خبره خوراک شراب شناس
gourmet U خبره خوراک شراب شناس
oologist U خبره در تخم پرنده شناسی
expertism U تفتیش و رسیدگی خبره کارشناسی
cryptography U مط العه روش ها و تکنیکهای رمز گذاری و رمز گشایی
hill climbing U روش رسیدن به هدف در سیستم خبره
knowledge U طراحی و نوشتن سیستمهای کامپیوتر خبره
objected U متغیر سیستم خبره در یک عمل با دلیل
objects U متغیر سیستم خبره در یک عمل با دلیل
direct objects U متغیر سیستم خبره در یک عمل با دلیل
indirect objects U متغیر سیستم خبره در یک عمل با دلیل
object U متغیر سیستم خبره در یک عمل با دلیل
objecting U متغیر سیستم خبره در یک عمل با دلیل
don't give up the day job <idiom> U [در مورد کاری خبره نبودن و ناتوانی انجام آن با مهارت]
knowledge U دستورات و دانش خبره را در یک فیلد مشخص اعمال میکند
inferences U مجموعه قواعد در سیستم خبره برای کاهش اهداف یا نتایج داده
inference U مجموعه قواعد در سیستم خبره برای کاهش اهداف یا نتایج داده
predicated U تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicating U تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicates U تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicate U تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
knowledge U وسایل و قوانین خبره را درباره یک موضوع مشخص اعمال میکند روی داده کاربر برای کمک به حل مشکل
expert U نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
experts U نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
rule U نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
sophisticate U خبره وپیشرفته کردن سفسطه کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com