English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
loam U خاک رس وشن که با گیاه پوسیده امیخته باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
poudrette U کودی که از مدفوع و زغال امیخته باشد
tragi comedy U نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
isomorph U جانور یا گیاه ویاگروهی که مشابه گیاه یاگروه دیگری است
gametophyte U گیاه یا نژادی از گیاه که دارای عضو جنسی تناوبی
ear U خوشه [بخشی از ساقه گیاه غلاتی] [گیاه شناسی]
rotten U پوسیده
frowsy U پوسیده
trity U پوسیده
frowzy U پوسیده
ruttish U پوسیده
carious U پوسیده
rhubarb U گیاه ریواس [از برگ های این گیاه در چین و هند جهت تهیه رنگ زرد لیمویی استفاده می شود.]
trity U بطور پوسیده
punks U چوب پوسیده
punk U چوب پوسیده
to be spoiled U پوسیده شدن
to be off [British E] U پوسیده شدن
natural dyes U رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
madder U گیاه روناس [از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
musty U بوی ناگرفته پوسیده
rottenly U بطور پوسیده یا خراب
rotten teeth U دندانهای پوسیده یافاسد
spoil U پوسیده شدن لوس کردن
spoiled U پوسیده شدن لوس کردن
spoiling U پوسیده شدن لوس کردن
saprophyte U پوده زی خورنده مواد پوسیده
saprophite U پوده زی خورنده مواد پوسیده
spoils U پوسیده شدن لوس کردن
wildling U گیاه وحشی گیاه خودرو
halophyte U گیاه اب شور یا گیاه شوره زی
ruderal U روینده درمیان مواد پوسیده وفاسد
saprophagous U تغذیه کننده از مواد پوسیده والی
kex U ساقه پوک گیاهان چتری گیاه چتری که ساقه پوک داشته باشد
fox fire U نور وتشعشعی که گاهی ازچوبهای پوسیده ساطع میگردد
mixture U امیخته
portmanteau U امیخته
mixtures U امیخته
medleys U امیخته
portmanteaus U امیخته
medley U امیخته
motley U امیخته
portmanteaux U امیخته
zygose U امیخته
interwrought U در هم امیخته
mixed U امیخته
tree surgeon U ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
immiscible U امیخته نشدنی
impanate U امیخته بنان
mixed gas U گاز امیخته
mixed mode U باب امیخته
coalescent U بهم امیخته
cold mix U امیخته سرد
mixed tides U کشندهای امیخته
mixed number U عدد امیخته
mixed crystal U کریستال امیخته
chrism U روغن امیخته بابلسان
oxyhydrogen U اکسیژن امیخته به ایدروژن
lemon squash U شربت امیخته ازابلیمووسوداواتر
oil is immiscible with water U روغن با اب امیخته نمیشود
gold amalgam U جیوه امیخته بازر
mincemeat U قیمه امیخته باکشمش
pranks U شوخی امیخته بافریب
mixed mode experssion U عبارت امیخته یاب
prank U شوخی امیخته بافریب
mixed mode macro U درشت دستور امیخته باب
mixed radix notation U نشان گذاری امیخته مبنا
d. butter U کره اب کرده و امیخته با ارد
deep laid U امیخته به زیرکی یا حیله نهانی
neo platonism U فلسفه افلاطونی امیخته با تصوف شرقی
hemp U گیاه شاهدانه [در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
lingua franca U زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
lingua francas U زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
think piece U مقاله خبری امیخته باافکار وتفسیرات نویسنده
law french U اصطلاحات امیخته با فرانسه که در زبان حقوقی بکارمیرود
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
ingratiatory U طرف توجه قرار دهنده امیخته بخود شیرینی
imbroglios U قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
imbroglio U قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
oxyhydrogen blowpipe U بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
omnim gatherum U امیختگی چندین چیز باهم توده امیخته جنگ
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
kamptulicon U یکجورفرش که ازقندران وچوب پنبه امیخته بهم درست میکنندو....است
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
incorporating mill U کارخانهای که اجزای باروت دران امیخته میشوند کارخانه باروت سازی
gouache U رنگ کاری با رنگی که در اب حل شده و با عسل و صمغ امیخته شده
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
jargonize U بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
cobb doglas production function U ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
lungwort U شش گیاه
plant U گیاه
herbs U گیاه
plants U گیاه
herb U گیاه
vegetable U گیاه
greenstuff U گیاه
herbage U گیاه
shaggy ugs U فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
Aborigine گیاه بومی
herbicide U موادسمی ضد گیاه
grafted U گیاه پیوندی
botanists U گیاه شناس
grafts U پیوند گیاه
grafts U گیاه پیوندی
sheaf U دسته گل یا گیاه
herbicides U موادسمی ضد گیاه
legumen U گیاه خوردنی
herbalists U گیاه شناس
azalea U گیاه ازالیه
herbalist U گیاه شناس
cullion U گیاه ثعلب
overgrown with plants U گیاه پوش
orchis U گیاه ثعلب
hybrid U گیاه پیوندی
botany U گیاه شناسی
overgrown with plants U پوشیده از گیاه
oceanophyte U گیاه دریایی
botanist U گیاه شناس
cutting U قلمه گیاه
lithophyte U گیاه سنگ زی
grafted U پیوند گیاه
graft U گیاه پیوندی
mandragora U مهر گیاه
mandrake U مردم گیاه
mandrake U مهر گیاه
manragora U مردم گیاه
herbal U گیاه نامه
facets U سطح گیاه
facet U سطح گیاه
monocotyledon U گیاه تک لپه
herbaceous U گیاه مانند
phanerogam U گیاه تخمدار
mimosa U گیاه حساس
milk weed U شیر گیاه
milk weed U گیاه پادزهر
acotyledon U گیاه بی لپه
aerophyte U گیاه هوازی
graft U پیوند گیاه
houseplants U گیاه خانگی
vegetative U گیاه پرور
lemon grass U گور گیاه
ornamental U گیاه ارایشی
air plant U گیاه هواخوریاهواروی
houseplant U گیاه خانگی
phanerogam U گیاه گلدار
nicotiana U گیاه توتون
agaric U گیاه قارچی
musk root U گیاه مشکین
mucilage U لزوجت گیاه
epiphyte U گیاه هوازی
microphyte U گیاه خرد
undergrowth U زیر گیاه
herblike U گیاه مانند
decumbent U گیاه خزنده
herbivora U گیاه خواران
herbist U گیاه فروش
herbiferous U گیاه اور
herbescent U گیاه مانند
herbary U باغ گیاه
herbary U گیاه زار
hedysarum U گیاه ترنجبین
plantlike U گیاه مانند
aromatic U گیاه خوشبو
turnsole U گیاه تورنسل
herby U گیاه دار
polycotylledon U گیاه چندلپه
vegetive U گیاه پرور
herborist U گیاه شناس
herborist U گیاه فروش
ramie U الیاف گیاه
the stem of a plant U ساقه گیاه
plant U گیاه نهال
fig marigold U گیاه نیمروز
ratoon U جوانه گیاه
flowerer U گیاه گل دهنده
sensitive plant U گیاه حساس
seed plant U بذر گیاه
saxifrage U گیاه سنگروی
fuzz ball U گیاه قارچی
exogen U گیاه برون رو
gymnosperm U گیاه بازدانه
groundling U گیاه زمینی
green meat U گیاه خوراکی
to water something U آب دادن [گیاه]
sweet rush U گور گیاه
geophyte U گیاه خاکی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com