Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cottage
U
خانه روستایی
cottages
U
خانه روستایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
grange
U
خانه ییلاقی یا ساختمانهای روستایی
granges
U
خانه ییلاقی یا ساختمانهای روستایی
Other Matches
lady help
U
زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole
U
کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy
U
خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house
U
تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house
U
خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
hound's tooth check
U
طرح خانه خانه مورب پارچه
honeycombs
U
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
our neighbour door
U
کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
houndstooth check
U
طرح خانه خانه مورب پارچه
homebody
U
ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
toft
U
عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
honeycomb
U
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
tricotine
U
پارچه زبر لباسی خانه خانه
Honey comb design
U
طرح خانه زنبوری
[یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
bagnio
U
فاحشه خانه جنده خانه
weigh house
U
قپاندار خانه ترازودار خانه
garde manger
U
سرد خانه اشپز خانه
cellular
U
لانه زنبوری خانه خانه
cottagers
U
روستایی
cottager
U
روستایی
tao
U
روستایی
Ferme ornee
U
[روستایی]
peasant
U
روستایی
churl
U
روستایی
bucolic
U
روستایی
muzhik or moujik
U
روستایی
peasants
U
روستایی
yokels
U
روستایی
clodhoppers
U
روستایی
villagers
U
روستایی
villager
U
روستایی
russetting
U
روستایی
yokel
U
روستایی
agrestic
U
روستایی
russeting
U
روستایی
hawbuck
U
روستایی کم رو
ruralist
U
روستایی
boors
U
روستایی
rural
U
روستایی
loblolly
U
روستایی
clodhopper
U
روستایی
boor
U
روستایی
rustic
U
روستایی
musette
U
یکجوررقص روستایی
villatic
U
روستایی دهاتی
diamond-faced
U
روستایی سازی
cottage industries
U
صنعت روستایی
cottage industry
U
صنعت روستایی
russet
U
روستایی ضخیم
rurality
U
زندگی روستایی
ruralize
U
روستایی شدن
puli
U
سگ روستایی مجارستانی
predial or prae
U
کشتی روستایی
plough boy
U
جوانک روستایی
municipal road
U
راه روستایی
swain
U
جوان روستایی
hobnail
U
دهاتی روستایی
hoyden
U
روستایی بی تربیت
gammer
U
پیر زن روستایی
isolated electric plant
U
نیروگاه روستایی
rustic manners
U
اطوار روستایی یا ناهنجار
cot
U
کلبه روستایی
[حقیر]
bumpkin
U
روستایی نادان یا کودن
peasntry
U
حالت یا خوی روستایی
snowshed
U
پناهگاه روستایی در برابربرف
pastoralism
U
سبک شعر روستایی
vertical loom
U
دار روستایی
[قالی]
bumpkins
U
روستایی نادان یا کودن
hawbuck
U
روستایی بیدست وپا
countryfied
U
روستایی روستا صفت
gaffer
U
پیر مرد روستایی
gaffers
U
پیر مرد روستایی
countrified
U
روستایی روستا صفت
georgic
U
وابسته به کشاورزی روستایی
ruralization
U
ایجاد زندگی روستایی
country seats
U
خانهی بزرگ روستایی
country seat
U
خانهی بزرگ روستایی
i do not know your house
U
خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cell
U
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cells
U
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
a rural backwater
U
محل روستایی عقب افتاده
idyll
U
چکامه درباره زندگی روستایی
idylls
U
چکامه درباره زندگی روستایی
idyll
U
شرح منظرهای اززندگانی روستایی
idylls
U
شرح منظرهای اززندگانی روستایی
pastoralist
U
سازنده شعرهای روستایی چوپان
pastorale
U
شعرویاموسیقی روستایی داستان شبانی
idyl
U
شرح منظرهای اززندگانی روستایی
idyl
U
چکامه درباره زندگی روستایی
formulae
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
vestal
U
روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
kern
U
پیاده سبک اسحله ایرلندی روستایی
jacquerie
U
شورش و قیام روستاییان طبقه روستایی
cotter
U
روستایی اسکاتلندی که کلبه رعیتی دارد
cottar
U
روستایی اسکاتلندی که کلبه رعیتی دارد
cottier
U
روستایی ایرلندی که کلبهای اجاره کرده است
ranged
U
یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb
U
خانه خانه کردن
range
U
یک خانه یا تعدادی خانه
ranges
U
یک خانه یا تعدادی خانه
the house is in my possession
U
خانه در تصرف من است خانه در دست من است
pop goes the weasel
U
یکجور رقص روستایی که شیوه ان اینست که رقصنده از زیر دست انهامی گذرد
They have successfully managed the balancing act between retaining the rustic charm and modern conversion.
U
آنها با موفقیت توانستند تعادل بین افسون روستایی و تبدیل مدرن را ایجاد کنند.
cottage contract
U
نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
stepped lines
U
خطوط کنگره ای
[خطوط شکسته]
[در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
shacks
U
خانه
cellulated
U
خانه خانه
alveolate
U
خانه خانه
tersellated
U
خانه خانه
shack
U
خانه
cloisonne
U
خانه خانه
pigeon hole
U
خانه
houseless
U
بی خانه
checkered
U
خانه خانه
materfamilias
U
زن خانه
roommate
U
هم خانه
roommates
U
هم خانه
door-to-door
U
خانه به خانه
i was under his roof
U
در خانه
lares
U
خانه
lar
U
خانه
door to door
U
خانه به خانه
housing
U
خانه ها
honeycombs
U
خانه خانه
pigeon-hole
U
خانه
pigeon-holes
U
خانه
dwelling
U
خانه
her house
U
خانه اش
her house
U
خانه ان زن
quarterage
U
خانه
furnace house
U
خانه
honeycomb
U
خانه خانه
dwellings
U
خانه
cellular
U
خانه خانه
house
U
خانه
domiciles
U
خانه
pieds-a-terre
U
خانه
houses
U
خانه
houseroom
U
جا در خانه
domicile
U
خانه
housed
U
خانه
unsheltered
<adj.>
U
بی خانه
sockets
U
خانه
cell
U
خانه
cells
U
خانه
rooms
U
خانه
socket
خانه
double-fronted
U
خانه دو در
pied-a-terre
U
خانه
home
U
خانه
room
U
خانه
lodged
U
خانه
within doors
U
در خانه
homes
U
خانه
lodge
U
خانه
lodges
U
خانه
bordello
[American E]
U
جنده خانه
house of ill repute
U
جنده خانه
insectarium
U
حشره خانه
insectary
U
حشره خانه
house of ill repute
U
فاحشه خانه
bordello
[American E]
U
فاحشه خانه
house agent
U
دلال خانه
square
U
خانه شطرنج
husbandman
U
سرپرست خانه
house top
U
بام خانه
house to let
U
خانه اجارهای
house to get
U
خانه اجارهای
housewifely
U
خانه دار
homemaker
U
خانه دار
homebred
U
خانه پرورده
home born
U
خانه زاد
housewifery
U
خانه دار
hub or hub by
U
خانه دار
household art
U
فن اداره خانه
house work
U
خانه داری
caserne
U
سرباز خانه
convalescent home
U
نقاهت خانه
custom house
U
گمرک خانه
dacha
U
خانه ییلاقی
delivery to the home
U
تحویل در خانه
dishouse
U
بی خانه کردن
coffeehouse
U
قهوه خانه
coffee shop
U
قهوه خانه
coffee room
U
خوارک خانه
chancery
U
دفتر خانه
chequer
U
خانه شطرنج
chop house
U
خوراک خانه
coach house
U
کالسکه خانه
coach house
U
درشکه خانه
coffee house
U
قهوه خانه
camera obscura
U
تاریک خانه
disorderly house
U
خانه بدنام
gambling house
U
قمار خانه
gaming house
U
قمار خانه
i wrote home
U
برای خانه
goodwife
U
کدبانوی خانه
grummet
U
شاگرد خانه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com