Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
take-home pay
U
خالص دریافتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
net death rate
U
نرخ خالص مرگ و میر اهنگ خالص مرگ و میر
receive
U
دریافتی
bank acceptance
U
دریافتی
perceptual
U
دریافتی
receipt
U
دریافتی
receipts
U
دریافتی
receives
U
دریافتی
goods receiving
U
کالاهای دریافتی
disposable income
U
درامد دریافتی
input level
U
سطح دریافتی
goods inwards
U
کالاهای دریافتی
goods intake
U
کالاهای دریافتی
signal voltage
U
ولتاژ دریافتی
absorbed doze
U
دوز دریافتی
received power
U
توان دریافتی
receive only
U
فقط دریافتی
mail
U
نامههای ارسالی یا دریافتی
incoming
U
پیام دریافتی در کامپیوتر
traffics
U
داده پیام دریافتی
trafficking
U
داده پیام دریافتی
trafficked
U
داده پیام دریافتی
mails
U
نامههای ارسالی یا دریافتی
traffic
U
داده پیام دریافتی
dose rate
U
میزان دوز دریافتی
received line signal detect
U
کشف سیگنال خط دریافتی
receptive aphasia
U
زبان پریشی دریافتی
account
U
صورت مبالغ دریافتی و پرداختی
unemployment benefit
U
کمک دریافتی در دوران بیکاری
chronic dose
U
دز دریافتی تا 42ساعت بعد از انفجاراتمی
incoming
U
حجم داده یا پیام دریافتی
picturing
U
و یا تغییر شدت آن طبق سیگنال دریافتی
pictured
U
و یا تغییر شدت آن طبق سیگنال دریافتی
acute dose
U
دز دریافتی حاد و غیر قابل علاج
rad
U
یک واحد از دوز تشعشعی دریافتی اتمی
picture
U
و یا تغییر شدت آن طبق سیگنال دریافتی
pictures
U
و یا تغییر شدت آن طبق سیگنال دریافتی
warbles
U
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbled
U
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbling
U
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
echo
U
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
locks
U
همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
echoed
U
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
tolerance dose
U
دوز دریافتی قابل استقامت ازتشعشعات اتمی
lock
U
همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
warble
U
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
echoing
U
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
active homing guidance
U
هدایت خودکار با استفاده ازامواج ارسالی یا دریافتی
echoes
U
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
emptier
U
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
emptiest
U
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
redundancies
U
بررسی بلاکهای دریافتی داده برای تشخیص خطا
redundancy
U
بررسی بلاکهای دریافتی داده برای تشخیص خطا
empty
U
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
empties
U
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
emptied
U
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
attenuation
U
اختلاف بین توان ارسالی و دریافتی بر حسب دسی بل
substitution
U
لیست حروف یا کدها که به جای کد دریافتی باید درج شود
microsoft
U
فکس و پیام های شبکه دریافتی و ارسالی به PL را مرتب میکند
summation check
U
بررسی تشخیص خطا با جمع کردن حروف دریافتی و مقایسه با کل آن
vrc
U
بررسی پرینتی در هر حرف از بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
vertical
U
بررسی پرینتی روی هر حرف از بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
redundancy
U
بررسی پریتی روی هر حرف بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
redundancies
U
بررسی پریتی روی هر حرف بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
phosphor
U
اندازه نور تولید شده در مقایسه با انرژی دریافتی از اشعه الکترون
strip
U
حذف داده کنترل از پیام دریافتی و باقی گذاشتن اطلاعات مربوطه
nets
U
خالص
unalterable
<adj.>
U
خالص
nett
U
خالص
absolutes
U
خالص
downright
U
خالص
virginal
U
خالص
simon pure
U
خالص
aquapura
U
اب خالص
spiritous
U
خالص
absolute
U
خالص
sheer
U
خالص
unmixed
U
خالص
paticular
U
خالص
unadulterated
U
خالص
veridical
U
خالص
genuine
U
خالص
pure
U
خالص
unalienable
<adj.>
U
خالص
purest
U
خالص
absolute
<adj.>
U
خالص
inalienable
<adj.>
U
خالص
indispensable
<adj.>
U
خالص
inevitable
<adj.>
U
خالص
heartfelt
U
خالص
purer
U
خالص
cleans
U
خالص
cleanest
U
خالص
cleaned
U
خالص
clean
U
خالص
net
U
خالص
net asset
U
دارائی خالص
net output
U
تولید خالص
net net worth
U
ارزش خالص
net price
U
قیمت خالص
net price
U
ارزش خالص
net income
U
درامد خالص
resutant force
U
نیروی خالص
pure tones
U
صداهای خالص
net benefits
U
منافع خالص
net cash
U
نقدی خالص
resultant acceleration
U
شتاب خالص
net acceleration
U
شتاب خالص
neat size
U
اندازه خالص
net debt
U
بدهی خالص
net exports
U
خالص صادرات
perfect loss
U
زیان خالص
spirit of wine
U
عرق خالص
resutant
U
نیروی خالص
net product
U
محصول خالص
net yield
U
بازده خالص
proof spirit
U
الکل خالص
pure competition
U
رقابت خالص
pure interest
U
بهره خالص
pure interest
U
منافع خالص
pure lime
U
اهک خالص
pure mathematics
U
ریاضیات خالص
pure monopoly
U
انحصار خالص
pure bending
U
خمش خالص
pure profit
U
سود خالص
pure shear
U
برش خالص
pure strategy
U
استراتژی خالص
purification
U
خالص سازی
purification
U
خالص کردن
net work
U
کار خالص
net productivity
U
تولید خالص
net profit
U
سود خالص
net rate
U
نرخ خالص
net reactance
U
راکتانس خالص
net register tonnage
U
گنجایش خالص
net revenue
U
درامد خالص
net saving
U
پس انداز خالص
net thrust
U
پیشرانه خالص
net tonnage
U
فرفیت خالص به تن
net value
U
ارزش خالص
clearer
U
خالص کردن
net wealth
U
دارائی خالص
net wealth
U
ثروت خالص
net weight
U
وزن خالص
net worth
U
ارزش خالص
equities
U
دارائی خالص
wholewheat
U
گندم خالص
clearest
U
خالص کردن
clear
U
خالص کردن
take-home pay
U
مزد خالص
take-home pay
U
حقوق خالص
circular bending
U
خمش خالص
clears
U
خالص کردن
grossing
U
غیر خالص
grossest
U
غیر خالص
grosses
U
غیر خالص
grosser
U
غیر خالص
grossed
U
غیر خالص
gross
U
غیر خالص
unmixede
U
یکدست خالص
chaste
U
خالص ومهذب
refines
U
خالص کردن
hellene
U
یونانی خالص
equity
U
دارائی خالص
equity capital
U
دارائی خالص
full blood
U
نژاد خالص
solids
U
قوی خالص
grain alcohol
U
الکل خالص
solid
U
قوی خالص
carbon
U
ذغال خالص
neatness
U
خالص بودن
spirits of wine
U
عرق خالص
he was neat
U
بی ماسه خالص
refine
U
خالص کردن
net force
U
نیروی خالص
limpid
U
روشن خالص
pure color
U
رنگ خالص
pure wool
U
پشم خالص
tare
U
وزن خالص
input
U
مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
inputted
U
مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
nets
U
برداشت خالص کردن
pure rate of interest
U
نرخ بهره خالص
pure color response
U
پاسخ خالص رنگ
net
U
برداشت خالص کردن
marginal net product
U
محصول نهائی خالص
pure
U
اصیل خالص کردن
pure monetary policy
U
سیاست پولی خالص
nett
U
برداشت خالص کردن
pure fiscal policy
U
سیاست مالی خالص
net present value
U
ارزش فعلی خالص
net tax revenue
U
خالص درامد مالیاتی
cleanness
U
تمیزی خالص بودن
consolidated car
U
وزن خالص اتومبیل
native metals
U
فلزات خالص طبیعی
residual propulsive force
U
نیروی پیشرانه خالص
elutriate
U
صاف و خالص کردن
net domestic product
U
محصول خالص داخلی
net domestic output
U
تولید خالص داخلی
gross density
U
چگالی غیر خالص
net calorific value
U
ارزش گرمایی خالص
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com