English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 86 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
animal U حیوانی جانوری
animals U حیوانی جانوری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
creaturely U جانوری
zoogeography U جغرافیای جانوری
endozoic U درون جانوری
ethology U رفتارشناسی جانوری
web spinner U جانوری که تارمی تند
arachnid U جانوری از راستهء بند پایان
litters U نوزادانی که جانوری در یک وهله میزاید
littering U نوزادانی که جانوری در یک وهله میزاید
yahoo U جانوری که درقالب انسانی باشد
litter U نوزادانی که جانوری در یک وهله میزاید
man-eaters U جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
man-eater U جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
man eater U جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
cannibal U جانوری که همجنس خود را میخورد
cannibals U جانوری که همجنس خود را میخورد
littered U نوزادانی که جانوری در یک وهله میزاید
creaturely U حیوانی
bestial U حیوانی
brutish U حیوانی
koalas U کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
wooler U جانوری که بخاطر پشمش پرورش مییابد
koala U کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
cataplexy U خواب حیوانی
boneblack U کلس حیوانی
animalize U حیوانی کردن
animally U بطور حیوانی
cataplexy U هیپنوتیزم حیوانی
animal magnetism U مغناطیس حیوانی
glycogen U نشاسته حیوانی
zoogeography U جغرافیای حیوانی
zoochemistry U شیمی حیوانی
zooparasite U انگل حیوانی
zoophysics U فیزیک حیوانی
animality U طبیعت حیوانی
animal black U ذغال حیوانی
instincts U شعور حیوانی
instinct U شعور حیوانی
organic U بنیانی حیوانی
animal content U محتوای حیوانی
animal fat U چربی حیوانی
animal oil U روغن حیوانی
animal psychology U روانشناسی حیوانی
animal soap U صابون حیوانی
animal strach U نشاسته حیوانی
animalism U عالم حیوانی
harpy U جانوری که تن ورخسار زن وبال وچنگال مرغ را داشته
harpies U جانوری که تن ورخسار زن وبال وچنگال مرغ را داشته
glycogenic U تولیدکننده شکردربافتههای حیوانی
zoogeographic U وابسته به جغرافیای حیوانی
sarcode U سفیده یاخته حیوانی
zoogeographical U وابسته به جغرافیای حیوانی
herd book U نسب نامه حیوانی
zoogeographer U کارشناس جغرافیای حیوانی
adipose tissue U چربی حیوانی پیه
echinoderm U حیوانی ازدسته خارپوستان
animalization U واجد صفات حیوانی
animalization U وجود مواد حیوانی
chimera U جانوری که سرشیر وبدن ببرودم مار داشته است
chimaera U جانوری که سرشیر وبدن ببرودم مار داشته است
chimeras U جانوری که سرشیر وبدن ببرودم مار داشته است
excrescency U اماس گیاهی یا حیوانی برامدگی
dapple U حیوانی که بدنش خالخال باشد
animalism U نفس پرستی اعتقاد باین که انسان جانوری بیش نیست
minotaur U جانوری که نیمی از بدنش گاو ونیم دیگرش انسان بودن
stud U حیوانی که برای اصلاح نژادنگهداری میشود
an ovoviviparous animal U جانوری که دردرون شکم تخم می گذاردوبچه خودرادرهمانجا ازتخم بیرون می اورد
biology U زیست شناسی زندگی حیوانی وگیاهی هرناحیه
cynocephalus U [مجسمه حیوانی با بدن میمون و سری شبیه سگ]
arrdwolf U [حیوانی شبیه کفتار بومی جنوب و شرق آفریقا]
glomerule U خوشه متراکم ازمویرگهای کوچک و بافتهای حیوانی و غیره
guinea pigs U خوکچه هندی انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید
guinea pig U خوکچه هندی انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید
epizoology U علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootiology U علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootology U علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
cetacean U وابسته به خانواده بال جانوری که ازخانواده بال باشد
totems U روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
totem U روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
winterer U زمستان جانوری که زمستان را بسرمیبرد
horse sense U شعور حیوانی شعور ذاتی وطبیعی
zoo ecology U قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
griffin U شیر دال جانوری که نیم بدنش شیر ونیم بدنش دال بوده
natural dyes U رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
murine U از تیره موش جانوری از تیره موش
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com