Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
wildlife
U
حیوانات وحشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
warren
U
محل نگهداری حیوانات وحشی
warrens
U
محل نگهداری حیوانات وحشی
diana
U
الههء ماه وشکار حیوانات وحشی
reclaim animal
U
حیوانات وحشی تربیت شده
Other Matches
brutify
U
وحشی یا حیوان صفت کردن وحشی شدن
wild fowl
U
مرغان وحشی پرندگان وحشی
ferae naturae
U
وحشی ذاتا وحشی
lore
U
حیوانات
foal
U
توله حیوانات
dung
U
مدفوع حیوانات
zoolatry
U
پرستش حیوانات
foals
U
توله حیوانات
zootomy
U
تشریح حیوانات
put away
<idiom>
U
کشتن حیوانات
bestiality
U
جماع با حیوانات
buggery with animals
U
جماع با حیوانات
fauna
U
حیوانات یک اقلیم
home range
U
جایگاه حیوانات
rodentia
U
حیوانات قراضه
chits
U
توله حیوانات
stray animals
U
حیوانات ضاله
feedstuff
U
خوراک حیوانات
breeding
U
پرورش حیوانات
venery
U
حیوانات شکارشونده
domestic animals
U
حیوانات اهلی
chit
U
توله حیوانات
damage feasant
U
خسارت ناشی از حیوانات
make friends
<idiom>
U
رفاقت با حیوانات ومردم
zootechnical
U
وابسته به فن تربیت حیوانات
woodnote
U
صدای حیوانات جنگل
big game
U
شکار حیوانات بزرگ
forepaw
U
پنجه دست حیوانات
bull
U
حیوانات نر بزرگ فرمان
bulls
U
حیوانات نر بزرگ فرمان
farmed
U
پرورشگاه حیوانات اهلی
pedication
U
عمل جنسی با حیوانات
farms
U
پرورشگاه حیوانات اهلی
farm
U
پرورشگاه حیوانات اهلی
privilegium
U
حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
penned
U
حیوانات اغل خانه ییلاقی
soilage
U
علف تازه علوفه حیوانات
parkas
U
نیم تنه پوست حیوانات
penning
U
حیوانات اغل خانه ییلاقی
squamation
U
پوشش فلسی شکل حیوانات
acron
U
قسمت قدامی حیوانات بنددار
pens
U
حیوانات اغل خانه ییلاقی
mane
U
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
crest
U
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
pen
U
حیوانات اغل خانه ییلاقی
beaver
U
سگ آبی
[حیوانات و جانور شناسی]
zoomorphic
U
[استفاده از نقوش حیوانات در فرش]
sweetbread
U
تیموس حیوانات جوان دنبلان
upland game
U
پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
taxidermy
U
پرکردن پوست حیوانات با کاه وغیره
home range
U
جای محدود برای فعالیت حیوانات
blasetocyst
U
جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
exuviae
U
پوشش یا پوست حیوانات پس از انداخته شدن
zoon
U
هر یک از حیوانات منفرد متعلق به حیوان مرکب
gasteropod
U
حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
animalist
U
مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
taxidermist
U
ویژه گر پر کردن پوست حیوانات باکاه وغیره
zoomorphism
U
استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
forequarter
U
ربع قدامی خارجی بدن یالاشه حیوانات
veterinarian
U
پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
veterinarians
U
پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
zoomorphism
U
تجسم خدا یا خدایان بشکل حیوانات پست
dicker
U
مبادله کردن پوست حیوانات معامله جنسی
fluor
U
مایعات بدن حیوانات مواد فلورین دار
vivary
U
جای نگهداری حیوانات یا محل صید ماهی
zootechnician
U
کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
small game
U
پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
savages
U
وحشی
savaged
U
وحشی
hare brained
U
وحشی
rambunctious
U
وحشی
savaging
U
وحشی
ferine
U
وحشی
Gothic
U
وحشی
anthropophagus
U
وحشی
boarish
U
وحشی
gris
U
وحشی
unshapen
U
وحشی
wild
U
وحشی
uncivilized
U
وحشی
wilds
U
وحشی
barbaric
U
وحشی
undaunted
U
وحشی
barbarous
U
وحشی
feral
U
وحشی
wildest
U
وحشی
truculent
U
وحشی
ferocious
U
وحشی
unshaped
U
وحشی
ruffian
U
وحشی
ruffians
U
وحشی
ruttish
U
وحشی
savage
U
وحشی
sylvatic
U
وحشی
unmannerly
U
وحشی
ungovernable
U
وحشی
poundage
U
وزن چیزی برحسب پوند یا رطل محصور سازی حیوانات
fellness
U
وحشی گری
feral child
U
کودک وحشی
gothicism
U
وحشی گری
semi barbarian
U
نیم وحشی
tiger cat
U
گربه وحشی
toadflax
U
کتان وحشی
onion grass
U
یکجور جو وحشی
onion couch
U
یکجور جو وحشی
mustang
U
اسب وحشی
manlike
U
جنس نر وحشی
imbrute
U
وحشی شدن
on the same p as the savages
U
درترازو وحشی ها
wildling
U
حیوان وحشی
horsemint
U
نعناع وحشی
wildness
U
وحشی گری
Wild West
U
غرب وحشی
wild rice
U
برنج وحشی
saracen
U
کافر وحشی
buffalo
U
گاو وحشی
parsnips
U
زردک وحشی
cheetah
U
یوزپلنگ وحشی
cheetahs
U
یوزپلنگ وحشی
mallard
U
اردک وحشی
mallards
U
اردک وحشی
savage
U
وحشی شدن
savage
U
وحشی کردن
savaged
U
وحشی شدن
savaged
U
وحشی کردن
savaging
U
وحشی شدن
bestiality
U
وحشی گری
savaging
U
وحشی کردن
parsnips
U
هویج وحشی
parsnip
U
زردک وحشی
parsnip
U
هویج وحشی
buffaloes
U
گاو وحشی
brutalizes
U
وحشی شدن
brutalized
U
وحشی شدن
brutalize
U
وحشی شدن
brutalising
U
وحشی شدن
bullocks
U
گوساله وحشی
brutalises
U
وحشی شدن
brutalised
U
وحشی شدن
brutalizing
U
وحشی شدن
wildcat
U
گربه وحشی
wildcats
U
گربه وحشی
wildfowl
U
اردک وحشی
headaches
U
خشخاش وحشی
headache
U
خشخاش وحشی
savages
U
وحشی شدن
grossed
U
وحشی توده
barbarize
U
وحشی کردن
bullock
U
گوساله وحشی
gross
U
وحشی توده
grosses
U
وحشی توده
uncivilly
U
وحشی بی ادب
grosser
U
وحشی توده
farouche
U
وحشی صفت
savages
U
وحشی کردن
uncivil
U
وحشی بی ادب
charlock
U
خردل وحشی
grossing
U
وحشی توده
grossest
U
وحشی توده
barbarise
U
وحشی کردن
fish story
U
ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
biomorph
U
[فرم پایه در موضوعات زنده مانند طراحی حیوانات، انسانها یا جانورشناسی]
fish meal
U
ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
wild beasts
U
جانوران وحشی وحوش
ferocity
U
وحشی گری سبعیت
marijuana
U
تنباکوی وحشی بیابانی
brent
U
یکجورغاز وحشی کوچک
barbarians
U
ادم وحشی یابربری
wild parsley
U
انواع هویج وحشی
barbarian
U
ادم وحشی یابربری
wildfowler
U
شکارچی غاز وحشی
caprifig
U
درخت انجیر وحشی
marihuana
U
تنباکوی وحشی بیابانی
feral
U
حیوان شکاری وحشی
gooseberry bush
U
درخت انگور وحشی
greylag
U
غاز وحشی اروپایی
troglodyte
U
انسانهای غارنشین وحشی
mallards
U
نوعی مرغابی وحشی
brutal
U
حیوان صفت وحشی
barbarise
U
وحشی گری کردن
ruffianly
U
گردن کلفت وحشی
buff
U
گاو وحشی زردنخودی
perfection of savagery
U
کمال وحشی گری
sheldrake
U
اردک وحشی دریایی
mallard
U
نوعی مرغابی وحشی
leopards
U
پلنگ گربه وحشی
barbarize
U
بیگانه یا وحشی شدن
the african savages
وحشی های آفریقا
perfection of savagery
U
نهایت وحشی گری
madcap
U
ادم بی پروا و وحشی
buffs
U
گاو وحشی زردنخودی
styrax
U
بوته وحشی جاوی
leopard
U
پلنگ گربه وحشی
biogeography
U
رشتهای از زیست شناسی که درباره طرزانتشار و پخش حیوانات ونباتات بحث میکند
brutalizing
U
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalizes
U
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalized
U
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalize
U
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalising
U
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalises
U
وحشی یا حیوان صفت کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com