English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
atrium U حیاط اصلی
cour d'honneur U حیاط اصلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
VL local bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
patio U حیاط
court U حیاط
yard U حیاط
close U حیاط
grounds U حیاط
yards U حیاط
compounds U حیاط
compounded U حیاط
compound U حیاط
patios U حیاط
courtyard U حیاط
courtyards U حیاط
garth U حیاط
curtilage U حیاط
court yard U حیاط
back yard U حیاط خلوت
yards U حیاط محوطه
barnyards U حیاط رعیتی
back yards U حیاط خلوت
yard U حیاط محوطه
light ventilation area U حیاط خلوت
back house U حیاط خلوت
stock yard U حیاط طویله
barnyard U حیاط انبار
schoolyards U حیاط مدرسه
barnyards U حیاط انبار
hypaethron U حیاط باز
quirks U حیاط تغییرفکر
compounds U عرصه حیاط
quirk U حیاط تغییرفکر
compounded U عرصه حیاط
compound U عرصه حیاط
backhouse U حیاط پشت
patios U حیاط خلوت
schoolyard U حیاط مدرسه
dooryard U حیاط منزلdoorjamb
barnyard U حیاط رعیتی
light ventilation area U حیاط خلوت
farm yard U حیاط مزرعه
cortile U حیاط اندرونی
churchyards U حیاط کلیسا
aula U پیش حیاط
aula U حیاط درونی
innyard U حیاط مسافرخانه
churchyard U حیاط کلیسا
patio U حیاط خلوت
farm-yard U حیاط مزرعه
ward U حیاط محوطه زندان
wards U حیاط محوطه زندان
farm yard U حیاط کشت زار
parvis U حیاط یا دیوارجلو کلیسا
base court U حیاط بیرونی یاعقبی
outhouses U منزل یا حیاط پهلویی یا دورافتاده
outhouse U منزل یا حیاط پهلویی یا دورافتاده
barton U حیاط رعیتی صاحب ملک
woodyard U حیاط یا انبار الوار و هیزم
master data file U پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
mastered U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
light-well U [حیاط کوچک برای عبور نور]
cavaedium U [پیش حیاط در خانه های رومی]
peristyle U ردیف ستونهای اطراف ایوان یا حیاط
acciaccatura U نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
quadrangle U حیاط یافضای بزرگ که دوران ساختمان باشد
bailey U دیوار با حیاط خارجی قلعه ملوک الطوایفی
quadrangles U حیاط یافضای بزرگ که دوران ساختمان باشد
on board U که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
stapling U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapled U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
staple U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypic U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generation U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
initial reserves U ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
generations U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
prototypal U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
first generation computer U کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
main guard U نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
death-lantern U [ستون های احاطه شده با فانوس در حیاط یا قبرستان کلیسا]
mainstay U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis U [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base camp U پایگاه اصلی کمپ اصلی
base unit U یکای اصلی واحد اصلی
fundamental unit U یکای اصلی واحد اصلی
master file U فایل اصلی پرونده اصلی
expansion slots U شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
matter U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
external U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP U پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel U تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
Alhambra U تزئینات الحمرا [در ساختمان غربی اسپانیا استفاده می شود که شامل مجموعه ای از غرفه های به هم متصل شده با دو حیاط بزرگ در هر گوشه می شود.]
authentic document U اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
body U 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
bodies U 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
garden design U طرح باغی [با تقسیمات مستطیلی بصورت باغچه ها و چهارباغ و حوض و آبروها. این طرح از قرن بازدم میلادی مشاهده شد و جلوه ای از حیاط خانه ها و کاخ ها را نشان می دهد.]
source U 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standby U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check U بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
master compass U قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
input/output U فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
organic U اصلی
elemental U اصلی
fundametal U اصلی
main <adj.> U اصلی
immanent U اصلی
ingrown U اصلی
firsthand U اصلی
essential U اصلی
arches U اصلی
trunk U خط اصلی
arch- U اصلی
arch U اصلی
elementarily U اصلی
isogeny U هم اصلی
genuine U اصلی
principals U اصلی
cardinals U اصلی
cardinal U اصلی
germinal U اصلی
line link U خط اصلی
main attack U تک اصلی
head U اصلی
essentials U اصلی
parent U اصلی
main deck U پل اصلی
main door U در اصلی
fundamental U اصلی
principal U اصلی
main lines U خط اصلی
main line U خط اصلی
text U اصلی
primary U اصلی
master U اصلی
masters U اصلی
primarily U اصلی
aboriginal U اصلی
mastered U اصلی
principle U اصلی
texts U اصلی
primal U اصلی
initialling U اصلی
initialled U اصلی
aboriginals U اصلی
main U خط اصلی
initialing U اصلی
initialed U اصلی
initial U اصلی
inherent U اصلی
intrinsic U اصلی
primitive U اصلی
initials U اصلی
functional U اصلی
elementary U اصلی
normative U اصلی
seminal U اصلی
quintessential U اصلی
first-hand U اصلی
primordial U اصلی
trunks U خط اصلی
main stem U خط اصلی
mainline U خط اصلی
native code U کد اصلی
rudimental U اصلی
majored U اصلی
originals U اصلی
radical U اصلی
primed U اصلی
mainline U اصلی
mainlined U خط اصلی
mainlined U اصلی
basic U اصلی
mainlining U اصلی
prime U اصلی
mainlining U خط اصلی
mainlines U اصلی
major U اصلی
mainlines U خط اصلی
primes U اصلی
basics U اصلی
essential <adj.> U اصلی
major <adj.> U اصلی
radicals U اصلی
quintessential <adj.> U اصلی
substantive [essential] <adj.> U اصلی
vital <adj.> U اصلی
majoring U اصلی
proto U اصلی
original U اصلی
main lines U کانال اصلی
master switches U کلید اصلی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com