Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
monarchy constitutional
U
حکومت مشروطه سلطنتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
constitutionalism
U
حکومت مشروطه
constitutional government
U
حکومت مشروطه
constitutionalism
U
اعتقاد به حقانیت حکومت مشروطه اعنقاد به لزوم حاکمیت قانون اساسی
monarchy
U
حکومت سلطنتی
monarchies
U
حکومت سلطنتی
monarchy absolute
U
حکومت سلطنتی مطلقه واستبدادی
royalism
U
شاهپرستی طرفداری از سیستم حکومت سلطنتی
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
limited monarchy
U
مشروطه
conditional
U
مشروطه
czarism
U
حکومت استبدادی ومطلقه حکومت تزاری
hagiarchy
U
حکومت کشیشان وروحانیون حکومت مقدسان
constitutionalist
U
مشروطه خواه
constitutional monarchies
U
سلطنت مشروطه
constitutional monarchy
U
سلطنت مشروطه
constitutionalize
U
مشروطه کردن
constitutionalist
U
مشروطه طلب
technocracies
U
حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
technocracy
U
حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
theocracies
U
حکومت خدا حکومت روحانیون
autocracy
U
حکومت مطلق حکومت استبدادی
theocracy
U
حکومت خدا حکومت روحانیون
civicism
U
اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
queen can do no wrong
U
بیان اصل عدم مسئوولیت ملکه یاپادشاه است در سیستم مشروطه
home rule
U
حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
monarchical
U
سلطنتی
royal
U
سلطنتی
regnal
U
سلطنتی
rial
U
سلطنتی
gentleman atarms
U
عضوگاردویژه سلطنتی
scepter
U
عصای سلطنتی
regalia
U
امتیازات سلطنتی
bailiff
U
نگهبان دژ سلطنتی
royal honor
U
درجه سلطنتی
royal flag
U
پرچم سلطنتی
scepters
U
عصای سلطنتی
sceptre
U
عصای سلطنتی
sceptres
U
عصای سلطنتی
bailiffs
U
نگهبان دژ سلطنتی
royalties
U
از خانواده سلطنتی
great seal
U
مهر سلطنتی
royalty
U
از خانواده سلطنتی
keep of the
U
مهردار سلطنتی
sceptered
U
دارای عصای سلطنتی
Privy Council
U
هیات مشاورین سلطنتی
equerries
U
اصطبل سلطنتی میراخور
equerry
U
اصطبل سلطنتی میراخور
royalty
U
اعضای خانواده سلطنتی
royalties
U
اعضای خانواده سلطنتی
royalism
U
طرفداری از رژیم سلطنتی
born in the purpule
U
عضو خانواده سلطنتی
monarchy
U
سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
RCs
U
مخفف کالج سلطنتی جراحان
monarchies
U
سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
plantagenet
U
خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
privy councillor
U
عضو هیئت رایزنان سلطنتی
order in council
U
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی
tudor
U
خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
stuart
U
خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
remembrancer
U
مامور وصول مطالبات سلطنتی
covenant real
U
شرطی در یک سند که وراث مشروط علیه را در مقابل مشروطه یا خریدار متعهدمیکند شرط قابل تسری به وراث
scepter
U
دارای قدرت واختیارات سلطنتی بودن
yeoman of the guard
U
گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
master of the horse
U
کسیکه گماشته بر امورخانواده سلطنتی است میراخور
lancastrian
U
در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
palating
U
مجلل امیری که دارای امتیازات سلطنتی بوده
Fontainebleau
U
[سبک دکوراسیون در قصر ییلاقی سلطنتی فرانسه]
chancery
U
مقام وزارت دارایی دفتر مهردار سلطنتی
verderer
U
متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
verderor
U
متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
page of presence
U
لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
p sanction
U
حکم سلطنتی یاتصویب نامهای که صورت قانون راپیدامیکند
flower de luce
U
گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
witan
U
اعیان و اسقفان و پیرانی که در شورای سلطنتی شرکت میکردند
fleur de lis
U
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
fleur de lys
U
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
heptarchic
U
دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
heptarchical
U
دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
page of bonour
U
لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
order of council
U
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
knight marshal
U
کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
martial law
U
مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
Royal Bokhara
U
فرش سلطنتی بخاراتی
[این واژه تجاری به فرش های ترکمنی با کیفیت بالا اطلاق می شود.]
gynocracy
U
حکومت زن
gynarchy
U
حکومت زن
administrations
U
حکومت
government
U
حکومت
raj
U
حکومت
dominion
U
حکومت
administration
U
حکومت
governments
U
حکومت
czarisme
U
حکومت قیصری
autarchy
U
حکومت استبدادی
gerontocracy
U
حکومت سالخوردگان
martial law
U
حکومت نظامی
gerontocrasy
U
حکومت پیران
governable
U
قابل حکومت
governance
U
طرز حکومت
federal government
U
حکومت متحده
fair arbitration
U
حکومت عدل
autarky
U
حکومت استبدادی
czarisme
U
حکومت تزاری
democratic government
U
حکومت ملی
despotic rule
U
حکومت مطلقه
despotic rule
U
حکومت استبدادی
duumvirate
U
حکومت دو نفری
dyarchy
U
حکومت دوپادشاه
coalition government
U
حکومت ائتلافی
gynocracy
U
حکومت زنان
dyarchy
U
حکومت دومجلسی
enemy state
U
حکومت دشمن
central government
U
حکومت مرکزی
caesarism
U
حکومت مطلقه
caesarism
U
حکومت امپراطوری
governmentalism
U
حکومت گرایی
sword law
U
حکومت سرنیزه
sword law
U
حکومت قلدری
stratocracy
U
حکومت نظامیان
statolatry
U
حکومت پرستی
self goverment
U
حکومت مستقل
self goverment
U
حکومت بر نفس
seat of government
U
مقر حکومت
quirinal
U
حکومت ایتالیا
puppet government
U
حکومت پوشالی
prelacy
U
حکومت روحانی
thalassocracy
U
حکومت بر دریاها
the sabre
U
حکومت نظامی
thearchy
U
حکومت خدایان
under the seway of
U
تحت حکومت
theonomy
U
حکومت خدایی
presidential government
U
حکومت جمهوری
plutartchy
U
حکومت دولتمندان
home rule
U
حکومت داخلی
home rule
U
حکومت ملی
hierocracy
U
حکومت روحانیون
hagiocrasy
U
حکومت مقدسان
gynecocracy
U
حکومت نسوان
gynecocracy
U
حکومت زنان
gynaecocracy
U
حکومت زنان
governorship
U
حکومت حکمرانی
governorship
U
استانداری حکومت
governor's seat
U
حکومت نشین
kakistocracy
U
بدترین حکومت
local government
U
حکومت محلی
parliamentary government
U
حکومت پارلمانی
parliamentarism
U
حکومت پارلمانی
nomocracy
U
حکومت قانونی
plutocratic goverment
U
حکومت دولتمندان
mobocracy
U
حکومت رجاله ها
mixed government
U
حکومت مختلط
military government
U
حکومت نظامی
martial rule
U
حکومت نظامی
governmentalist
U
حکومت گرا
plutocracy
U
حکومت دولتمندان
reigns
U
حکومت حکمفرمایی
democracy
U
حکومت ملی
govern
U
حکومت کردن
regimes
U
طرز حکومت
regime
U
طرز حکومت
autocracy
U
حکومت مطلق
autocracy
U
حکومت مستقل
plutocracies
U
حکومت توانگران
misruling
U
بد حکومت کردن
condominium
U
حکومت مشترک
imperialism
U
حکومت امپراتوری
misrules
U
بد حکومت کردن
governed
U
حکومت کردن
reigned
U
حکومت حکمفرمایی
regimens
U
دسته حکومت
regimen
U
دسته حکومت
plutocracy
U
حکومت توانگران
democracies
U
حکومت ملی
rTgimes
U
طرز حکومت
reign
U
حکومت حکمفرمایی
rule
U
حکومت سلطه
rule
U
حکومت کردن
governs
U
حکومت کردن
technocracy
U
حکومت اربابان فن
plutocracies
U
حکومت دولتمندان
technocracies
U
حکومت اربابان فن
misrule
U
بد حکومت کردن
polity
U
طرز حکومت
plutocracy
U
حکومت اغنیاء
condominiums
U
حکومت مشترک
aristocracies
U
حکومت اشرافی
police state
U
حکومت پلیسی
police states
U
حکومت پلیسی
tyranny
U
حکومت استبدادی
tyranny
U
حکومت ستمگرانه
fascism
U
حکومت فاشیستی
plutocracies
U
حکومت اغنیاء
polities
U
طرز حکومت
dictatorships
U
حکومت استبدادی
dictatorship
U
حکومت استبدادی
aristocracy
U
حکومت اشرافی
theocracies
U
حکومت مذهب
theocracy
U
حکومت مذهب
despotism
U
حکومت مطلقه
misruled
U
بد حکومت کردن
mobocracy
U
حکومت اجامر واوباش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com