English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 82 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
reverter U حکم اعاده وضع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
strike U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
rehabilitation U اعاده اعتبار
rehabilitation U اعاده اعتبار تاجرورشکسته
rehabilitation U اعاده حیثیت مجرم
return U اعاده
return U اعاده بازگشت
returned U اعاده
returned U اعاده بازگشت
returning U اعاده
returning U اعاده بازگشت
returns U اعاده
returns U اعاده بازگشت
restoration U اعاده ترمیم
restoration U اعاده
recuperative U اعاده دهنده
rebound U اعاده
rebounded U اعاده
rebounding U اعاده
rebounds U اعاده
repetition U اعاده
repetitions U اعاده
rehabilitate U تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
rehabilitate U اعاده اعتبار کردن
rehabilitated U تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
rehabilitated U اعاده اعتبار کردن
rehabilitates U تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
rehabilitates U اعاده اعتبار کردن
rehabilitating U تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
rehabilitating U اعاده اعتبار کردن
restitution U اعاده
restitution U اعاده تصرف
remand U اعاده دادن
remanded U اعاده دادن
remanding U اعاده دادن
remands U اعاده دادن
restore U اعاده دادن
restore U اعاده کردن
restored U اعاده دادن
restored U اعاده کردن
restores U اعاده دادن
restores U اعاده کردن
restoring U اعاده دادن
restoring U اعاده کردن
recourse U اعاده
re entry U اعاده تصرف
re-entry U اعاده تصرف
recession U اعاده کسادی
recessions U اعاده کسادی
revert U اعاده دادن
reverted U اعاده دادن
reverting U اعاده دادن
reverts U اعاده دادن
restorative U اعاده کننده
restoratives U اعاده کننده
restorer U اعاده دهنده
restorers U اعاده دهنده
bankrupts certificate U گواهی نامه اعاده حیثیت
disgharge of bankrupt U اعاده اعتبار تاجر ورشکسته
irredentism U سیاست اعاده نقاط ایتالیایی زبان بایتالیا
new trial U اعاده دادرسی
possessory action U دعوی اعاده مالکیت
postliminum U قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
re hearing U اعاده دادرسی
re trial U اعاده دادرسی
reconversion U اعاده مالکیت
reconveyance U اعاده مجدد
rectus in curia U اعاده حق ترافع در دادگاه
redintegration U اعاده
redisseinsin U اعاده تصرف عدوانی
reestablishment U اعاده
reestablishment of diplomatic relations U برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
replevin U دعوی اعاده مالکیت
republication of will U اعاده اعتبار وصیت نامه
request for discharge U عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
restitute U اعاده کردن
restorable U قابل اعاده
revalorization U اعاده پول کشور به بهای نخستین خود
retour sans protet U اعاده بدون اعتراض
suppliant U خواهان دعوی اعاده تصرف
vindication U اعاده حیثیت [مثال شهرت یا آبرو ...]
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com