Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
catchment area
U
حوزه ابخیز ابگیر
catchment areas
U
حوزه ابخیز ابگیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
drainage area
U
حوزه ابخیز
basins
U
حوزه رودخانه ابگیر
basin
U
حوزه رودخانه ابگیر
period of concentration
U
در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
aquifer
U
ابخیز
aquiferous
U
ابخیز
catchment area
U
ابخیز
drainage area
U
ابخیز
watersheds
U
ابخیز
waste catchment
U
ابخیز
cathment area
U
ابخیز
catchment
U
ابخیز
watershed
U
ابخیز
catchment areas
U
ابخیز
drainage basin
U
ابخیز
intake
U
ابگیر
intakes
U
ابگیر
riser
U
ابگیر
pool
U
ابگیر
pooled
U
ابگیر
pools
U
ابگیر
sluice
U
ابگیر
sluiced
U
ابگیر
sluices
U
ابگیر
weathering
U
ابگیر
penstock
U
ابگیر
swamped
U
ابگیر
tankage
U
ابگیر
basins
U
ابگیر
swamps
U
ابگیر
basin
U
ابگیر
swamp
U
ابگیر
swamping
U
ابگیر
intake area
U
منطقه ابگیر
intake of a well
U
ابگیر یک چاه
intake
U
دهانه ابگیر
intakes
U
دهانه ابگیر
barrel outlet
U
ابگیر لولهای
basined
U
دارای ابگیر
turnouts
U
دهانه ابگیر
spur offtake
U
ابگیر مستقیم
direct outlet
U
ابگیر مستقیم
outlet
U
دهانه ابگیر
fens
U
زمین ابگیر
tidal flats
U
زمینهای ابگیر
turnout
U
دهانه ابگیر
sluicy
U
ابگیر مانند
receiving basin
U
حوضچه ابگیر
height of rise
U
ارتفاع ابگیر
pipe outlet
U
ابگیر لولهای
submerged intake
U
ابگیر مستغرق
outlets
U
دهانه ابگیر
fen
U
زمین ابگیر
outlets
U
رانش ابگیر توزیع
outlet
U
رانش ابگیر توزیع
take out gate
U
دریچه ابگیر ابیاری
river basin
U
ابگیر یا حوضه رودخانه
turnout area
U
ابخور یک ابگیر توزیع
branch head
U
دهانه ابگیر نهر درجه یک
baying
U
مخزن پشت ابگیر دهانه بند
causeways
U
راه خاکی یا بنائی در زمین ابگیر
barrel offtake regulator
U
دهانه ابگیر با لوله دریچه دار
bays
U
مخزن پشت ابگیر دهانه بند
bayed
U
مخزن پشت ابگیر دهانه بند
bay
U
مخزن پشت ابگیر دهانه بند
causeway
U
راه خاکی یا بنائی در زمین ابگیر
aerofoil type offtake regulator
U
دهانه ابگیر خودکار با جریان معکوس به فرم ائرودینامیک
circuity
U
حوزه
aquifer
U
حوزه
jurisdication
U
حوزه
ranged
U
حوزه
spheres
U
حوزه
sphere
U
حوزه
extent
U
حوزه
ambit
U
حوزه
departments
U
حوزه
department
U
حوزه
presidency
U
حوزه
ranges
U
حوزه
fielded
U
حوزه
areas
U
حوزه
realm
U
حوزه
realms
U
حوزه
zone
U
حوزه
zones
U
حوزه
scope
U
حوزه
area
U
حوزه
fields
U
حوزه
domain
U
حوزه
domains
U
حوزه
districts
U
حوزه
field
U
حوزه
district
U
حوزه
basin
U
حوزه
basins
U
حوزه
range
U
حوزه
zero field
U
بی حوزه
precincts
U
حوزه
precinct
U
حوزه
seepage area
U
حوزه تراوش
drainage basin
U
حوزه زهکش
scope of coverage
U
حوزه عمل
test bay
U
حوزه ازمایش
image field
U
حوزه تصویر
judicature
U
حوزه قضایی
ground water basin
U
حوزه اب زیرزمینی
kingdom
U
حوزه اقتدار
free field
U
حوزه ازاد
f.of operations
U
حوزه عملیات
span of control
U
حوزه نظارت
prefecture
U
حوزه اداری
induction field
U
حوزه القائی
drainge area
U
حوزه زهکشی
circling
U
محفل حوزه
circuit
U
جریان حوزه
circles
U
محفل حوزه
circled
U
محفل حوزه
circle
U
محفل حوزه
precincts
U
بخش حوزه
domains
U
حوزه دایره
electorates
U
حوزه انتخابیه
module
U
حوزه گنجایش
electorate
U
حوزه انتخابیه
modules
U
حوزه گنجایش
constituencies
U
حوزه انتخاباتی
constituency
U
حوزه انتخابیه
constituencies
U
حوزه انتخابیه
magnetic field
U
حوزه مغناطیسی
magnetic fields
U
حوزه مغناطیسی
constituency
U
حوزه انتخاباتی
precinct
U
بخش حوزه
circuits
U
حوزه قضائی
apanage
U
حوزه درامداتفاقی
departments
U
حوزه کمیته
chapelry
U
حوزه کلیسا
domain
U
حوزه دایره
department
U
حوزه کمیته
catchment area
U
حوزه ابریز
catchment areas
U
حوزه ابریز
circuit
U
حوزه قضائی
circuits
U
جریان حوزه
scope
U
قلمرو حوزه
see
U
مقر یا حوزه اسقفی
compass
U
حدود وثغور حوزه
circuits
U
حوزه صلاحیت دادگاه
sees
U
مقر یا حوزه اسقفی
flashing
U
کاهش حوزه مغناطیسی
circuit
U
حوزه صلاحیت دادگاه
polls
U
حوزه رای گیری
venue
U
حوزه صلاحیت دادگاه
venues
U
حوزه صلاحیت دادگاه
free trade area
U
حوزه تجارت ازاد
flooding area
U
حوزه سیل گیر
active zone of well
U
حوزه فعال چاه
basin area
U
حوزه ابریز رودخانه
blind drainage area
U
حوزه ابریز بسته
bolson
U
حوزه ابریز بسته
catchment
U
حوزه ابریز مرزی
intendancy
U
مدیریت حوزه مباشرت
coil field
U
حوزه سیم پیچ
constituency
U
هیات موکلان یک حوزه
polled
U
حوزه رای گیری
princedom
U
حوزه حکومت شاهزاده
poll
U
حوزه رای گیری
constituencies
U
هیات موکلان یک حوزه
military area
U
حوزه جغرافیایی نظامی
magnetic deflection
U
انحراف در حوزه مغناطیسی
intersplere
U
در حوزه یکدیگر امدن
circuits
U
حوزه قضایی یک قاضی دور
circuit
U
حوزه قضایی یک قاضی دور
well field
U
حوزه تغذیه کننده چاه
plural vote
U
رای یک تن در چند حوزه انتخابی
to come within the scope of the law
U
در حوزه عمل قانون بودن
runoff
U
جریان اب حاصل ازبارندگی در حوزه ابریز
pocket borough
U
حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
degaussing
U
تعدیل حوزه میدان مغناطیسی ناو دیگازینگ
vicarate
U
قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
vicariate
U
قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
delivery channel
U
نهر فرعی یا نهر ابگیر
rain discharge
U
حجم بارندگی در یک حوزه تقسیم بر مدت ریزش بارندگی
occupation franchise
U
حق رای در انتخابات درصورتی که مستلزم درتصرف داشتن مقداربخصوصی از اراضی در حوزه محل رای گیری باشد
Sarouk
U
ساروق
[حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Sarab
U
سراب
[حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
room-sized rug
U
فرش های ایرانی
[فرش های درباری]
[بافت این فرش ها که برای مفروش کردن تالارها و سالن های بزرگ استفاده می شود در ایران در اواخر قرن دوازدهم رواج یافت. بیشتر مشتریان کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپایی اند.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com