Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 219 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
trade
U
حمل کالا با کشتی
traded
U
حمل کالا با کشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
interchange
U
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanged
U
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanges
U
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanging
U
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
shipment
U
ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
shipments
U
ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
jettison
U
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoned
U
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoning
U
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisons
U
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
lighter aboard ship
نحوه حمل سریع کالا که در آن دوبه و بار آن برروی کشتی قرار میگیرد
plundrage
U
غارت کردن کالا ازعرشه کشتی
shipper
U
فرستنده کالا با کشتی
staith
U
محل تخلیه کالا ازواگن وبارگیری ان در کشتی
staithe
U
محل تخلیه کالا ازواگن وبارگیری ان در کشتی
stowage
U
حق انبارداری انبار کردن کالا در کشتی
supercargo
U
مباشر کارهای بازرگانی وفروش کالا در کشتی
Other Matches
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
cob web theorem
U
ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
supporting goods
U
موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
transire
U
برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department store
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department stores
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
barter with someone
U
با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
shelf life
U
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter
[to trade by barter]
U
دادوستد کالا با کالا کردن
say's law
U
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
cash on delivery
U
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
freightliner
U
شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity
U
درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
throughput capacity
U
فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
consignee
U
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
c & f
U
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand
U
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
orthodromy
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
prows
U
کشتی عرشه کشتی
prow
U
کشتی عرشه کشتی
keelage
U
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
product
U
کالا
traffic
U
کالا
stuffs
U
کالا
mattering
U
کالا
chattel
U
کالا
mercery
U
کالا
object of sale
U
کالا
stuffed
U
کالا
products
U
کالا
trafficked
U
کالا
merchandise
U
کالا
material
U
کالا
materials
U
کالا
mattered
U
کالا
matters
U
کالا
matter
U
کالا
traffics
U
کالا
trafficking
U
کالا
produced
U
کالا
wares
U
کالا
ware
U
کالا
produce
U
کالا
cargo
U
کالا
cargoes
U
کالا
good
U
کالا
produces
U
کالا
traffick
U
کالا
article
U
کالا
articles
U
کالا
goods
U
کالا
stuff
U
کالا
commodities
U
کالا
commodity
U
کالا
holds
U
انبار کالا
fair
U
نمایشگاه کالا
hold
U
انبار کالا
on receipt of the goods
U
بوصول کالا
on receipt of the goods
U
برسیدن کالا
order for goods
U
سفارش کالا
inventory
U
موجودی کالا
stowage
U
انبار کالا
storeroom
U
انبار کالا
barter
U
دادوستد کالا
stock requisition
U
درخواست کالا
stock room
U
انبار کالا
fairest
U
نمایشگاه کالا
fairer
U
نمایشگاه کالا
commodities
U
کالا جنس
barters
U
دادوستد کالا
bartering
U
دادوستد کالا
bartered
U
دادوستد کالا
depot
U
انبار کالا
depots
U
انبار کالا
inventories
U
موجودی کالا
samples
U
نمونه کالا
commodity
U
کالا جنس
inventory
U
صورت کالا
fairs
U
نمایشگاه کالا
commodity agreement
U
موافقتنامه کالا
sample
U
نمونه کالا
sampled
U
نمونه کالا
copper alloy
U
همبسته کالا
commodity exchange
U
بورس کالا
commodity flow
U
جریان کالا
showrooms
U
نمایشگاه کالا
showroom
U
نمایشگاه کالا
commodity market
U
بازار کالا
fate of goods
U
وضعیت کالا
traffic
U
مبادله کالا
handling of goods
U
جابجایی کالا
trafficked
U
مبادله کالا
collection of goods
U
دریافت کالا
commodities exchange
U
بورس کالا
commodity broker
U
دلال کالا
commodity broker
U
واسطه کالا
commodity catalogue
U
کاتالوگ کالا
commodity code
U
رمز کالا
interchanging
U
مبادله کالا
commodity code
U
شماره کالا
interchanges
U
مبادله کالا
interchanged
U
مبادله کالا
acceptance of goods
U
پذیرفتن کالا
commodity code
U
علامت کالا
commodity exchange
U
مبادله کالا
interchange
U
مبادله کالا
trafficking
U
مبادله کالا
traffics
U
مبادله کالا
exclusion principle
U
کالا نیستندشد
glut
U
وفور کالا
margin utility
U
حد مطلوبیت کالا
glut
U
فراوانی کالا
bill of goods
U
صورت کالا
warehouse
U
انبار کالا
consignor
U
فرستنده کالا
warehouses
U
انبار کالا
mock up
U
مدل کالا
gluts
U
فراوانی کالا
lien on goods
U
حق حبس کالا
drafted
U
بسته کالا
gluts
U
وفور کالا
draft
U
بسته کالا
drafts
U
بسته کالا
discount of goods
U
تخفیف روی کالا
launching
U
جا انداختن کالا در بازار
dead pledge
U
گرو زمین و کالا
containerization
U
حمل کالا با کانتینر
delivery order
U
دستور تحویل کالا
launches
U
جا انداختن کالا در بازار
d. of goods
U
تحویل کالا یا اجناس
destination port
U
بندر تحویل کالا
design change
U
تغییر شکل کالا
goods trains
U
قطار حمل کالا
clearance
U
ترخیص کالا ازگمرک
goods train
U
قطار حمل کالا
despatch documents
U
اسناد ارسال کالا
catalogue price
U
قیمت کالا درکاتالوگ
custody of goods
U
حفافت یا نگهداری کالا
launched
U
جا انداختن کالا در بازار
traded
U
مزاحمت مبادله کالا
indirect objects
U
کالا اعتراض کردن
direct objects
U
کالا اعتراض کردن
demands
U
تقاضای خرید کالا
stock requisition
U
تقاضا جهت کالا
demand
U
تقاضای خرید کالا
the goods are orlie in pledge
U
کالا در گرو اوست
storeroom
U
مخزن انبار کالا
consignor
U
ارسال کننده کالا
strike below
U
بردن کالا به انبار
consignor
U
حمل کننده کالا
object
U
کالا اعتراض کردن
shipping agent
U
موسسه حمل کالا
objecting
U
کالا اعتراض کردن
trade
U
مزاحمت مبادله کالا
trade channel
U
کانال توزیع کالا
total revenue
U
قیمت کل فروش یک کالا
objected
U
کالا اعتراض کردن
sales tax
U
مالیات بر فروش کالا
selling costs
U
هزینههای فروش کالا
to discharge goods
U
کالا را تخلیه کردن
to countermand goods
U
سفارش کالا را پس گرفتن
to boycott goods
U
تحریم کردن کالا
objects
U
کالا اعتراض کردن
mock up
U
نمونه نمایشی کالا
consignment note
U
سند ارسال کالا
releases
U
ترخیص کردن کالا
released
U
ترخیص کردن کالا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com