Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 214 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
aggressive
U
حمله ور مهاجم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
scramble
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
sack
U
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacked
U
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacks
U
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
invader
U
مهاجم حمله کننده
invaders
U
مهاجم حمله کننده
sacking
U
حمله به مهاجم پشت خط تجمع
cross buck
U
حمله دو مهاجم بصورت متقاطع
quarterback draw
U
نوعی حمله که مهاجم پشت خط مرکزی با تظاهر به پاس عقب می رود و بعد خودبجلو میشتابد
stop hit
U
ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
Other Matches
linemate
U
مهاجم هم ردیف در خط مهاجم دیگر
hysterics
U
حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
velimirovic attack
U
حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
counter riposte
U
حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
vortex breakdown/brust
U
جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
rio treaty
U
اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
hysteroid
U
حمله تشنجی شبیه حمله
ond shot
U
بیک حمله دریک حمله
hysterogenic
U
حمله تشنجی شبیه حمله
aggressors
U
مهاجم
offensives
U
مهاجم
invaders
U
مهاجم
attacking
[style of play, player]
<adj.>
U
مهاجم
postmen
U
مهاجم
frontcourt man
U
مهاجم
infestant
U
مهاجم
postman
U
مهاجم
aggressor
U
مهاجم
offensive
<adj.>
U
مهاجم
invader
U
مهاجم
forwarded
U
مهاجم
attackers
U
مهاجم
attacker
U
مهاجم
striker
U
مهاجم
close attack
U
سه مهاجم
forward
U
مهاجم
raiders
U
مهاجم
raider
U
مهاجم
strikers
U
مهاجم
third home
U
بازیگر مهاجم
flanker
U
مهاجم جناح
unmarked
U
مهاجم مهارنشده
dedger
U
مهاجم گریزنده
breaking pass
U
پاس به مهاجم
trailer
U
پشتیبان مهاجم
trailers
U
پشتیبان مهاجم
dodgers
U
مهاجم گریزنده
aggressive
U
مهاجم پرپشتکار
dodger
U
مهاجم گریزنده
illegal procedure
U
خطای تیم مهاجم
loose forward
U
مهاجم تک رو پشت خط تجمع
flanker
U
بازیگر مهاجم در جناح
cough up
U
لو رفتن توپ مهاجم
double up
U
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
front line
U
خط حمله خط حمله یادفاع
horses
U
بازیگران قوی تیم مهاجم
weak safety
U
جلوگیری درزمین مهاجم درجبهه او
prop forward
U
هرکدام ازدو مهاجم خط جلودرتجمع
direct free kick
U
مکث مهاجم برای فریفتن حریف
have an angle
U
بریدن مسیر مهاجم بصورت اریب
cutoff block
U
سد کردن راه مدافع به وسیله مهاجم
inner
U
دو بازیگر مهاجم بین وسط وگوشها
target date
U
زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
false starts
U
حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
false start
U
حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
tight end
U
مهاجم گوش مامور سد کردن و دریافت توپ
pass cut
U
روش گریختن مهاجم بی گوی از چند مدافع
submarines
U
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
submarine
U
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
beat-up
U
شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
beat up
U
شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
submarine
U
خزیدن یاشیرجه رفتن از زیر دست حریف مهاجم
submarines
U
خزیدن یاشیرجه رفتن از زیر دست حریف مهاجم
foot sweep
U
پرتاب مهاجم از طرف مدافع با گرفتن یقه و استفاده از پا
assaulted
U
در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
looser
U
توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
necessary line
U
خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
power block
U
سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
loosest
U
توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
stunt
U
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunting
U
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
assaults
U
در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
stunts
U
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
assault
U
در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
loose
U
توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
weave
U
حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
weaves
U
حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
The striker's injury puts a question mark over his being fit in time for the tournament.
U
آسیب مهاجم آمادگی سر موقع او
[مرد]
را برای مسابقات نامشخص می کند.
quick opener
U
بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
safety
U
اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
quick count
U
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
post attack
U
بعد از اجرای حمله یا تک وقایع بعد از اجرای حمله
posted
U
محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post-
U
محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post
U
محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
hip throw
U
گرفتن کمر مهاجم و از جلوانداختن او از روی کمر
charging
U
خطای مهاجم خطای ناشی از یورش به حریف
posts
U
محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
epileptic fit
U
حمله
falling sickness
U
حمله
time cut
U
ضد حمله
besetting
U
حمله پی در پی
attacking line
U
خط حمله
onset
U
حمله
aggression
U
حمله
counter
U
حمله
countered
U
حمله
impugnment
U
حمله
stound
U
حمله
assaults
U
حمله
venue
U
حمله
venues
U
حمله
countering
U
حمله
seizures
U
حمله
seizure
U
حمله
onslaughts
U
حمله
spells
U
حمله
onslaught
U
حمله
assailment
U
حمله
ictys
U
حمله
thrust
U
حمله
thrusting
U
حمله
thrusts
U
حمله
impugnation
U
حمله
hysteria
U
حمله
assault
U
حمله
inroad
U
حمله
forays
U
حمله
foray
U
حمله
offensive
<adj.>
U
حمله
spelled
U
حمله
sally
U
حمله
spell
U
حمله
offence
U
حمله
offenses
U
حمله
sallies
U
حمله
assaulting
U
حمله
offense,etc
U
حمله
offensives
U
حمله
offense
U
حمله
assaulted
U
حمله
attacks
U
حمله
attack
U
حمله
fit
U
حمله
fits
U
حمله
fittest
U
حمله
campaign
U
حمله
campaigned
U
حمله
campaigning
U
حمله
campaigns
U
حمله
onrush
U
حمله
canvassed
U
حمله
canvassing
U
حمله
attacked
U
حمله
wide open
U
حمله
canvass
U
حمله
attacking
[style of play, player]
<adj.>
U
حمله
canvasses
U
حمله
batteries
U
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
battery
U
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
unassailable
U
غیرقابل حمله
spearheads
U
نوک حمله
multiple offence
U
حمله مرکب
assault
U
حمله بمقدسات
spearheading
U
نوک حمله
attack
[on]
U
حمله کردن
[بر]
sally
U
حمله ورشدن
jump off
U
شروع حمله
sallies
U
حمله ورشدن
attacks
U
حمله کردن
hypnolepsy
U
حمله خواب
hysterogenic
U
حمله اور
spells
U
حمله ناخوشی
rushing
U
حمله یورش
spelled
U
حمله ناخوشی
charge
U
حمله به حریف
charge
U
خطای حمله
charge
U
حمله اتهام
spell
U
حمله ناخوشی
charges
U
حمله اتهام
rushed
U
حمله یورش
charges
U
خطای حمله
assaulted
U
حمله بمقدسات
make at
U
حمله کردن
spearheaded
U
نوک حمله
assaults
U
حمله بمقدسات
spearhead
U
نوک حمله
charges
U
حمله به حریف
rush
U
حمله یورش
hysteroid
U
حمله اور
counter offensive
U
حمله متقابل
attack zone
U
منطقه حمله
echelon of attack
U
موج حمله
atilt
U
با حالت حمله
assailable
U
قابل حمله
anxiety attack
U
حمله اضطراب
envelopment
U
حمله احاطهای
an air raid
U
حمله هوایی
epileptic fit
U
غش حمله ایی
air strike
U
حمله هوایی
air attack
U
حمله هوایی
epileptic seizure
U
حمله صرع
frontcourt
U
منطقه حمله
attackman
U
مامور حمله
echelon of attack
U
رده حمله
conniption
U
حمله صرع
counterattack
U
حمله متقابل
critical angle of attack
U
زاویه حمله
blow in
U
حمله از میان خط
direction of attack
U
سمت حمله
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com