Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 139 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
unwashed
U
حمام نگرفته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sudatorium
U
حمام گرم که موجب عرق زیاد گردد گرمخانه حمام
uninspired
U
الهام نگرفته
clean fingered
U
رشوه نگرفته
unshaped
U
شکل نگرفته
unshapen
U
شکل نگرفته
unclassified
U
در ردیف بخصوصی قرار نگرفته
unquestioned
U
مورد بازپرسی قرار نگرفته
viewless
U
مورد نظر قرار نگرفته
undergrad u te
U
شاگرد درجه نگرفته شاگردپایین رتبه
landsman
U
ملوان ساده که هنوز درجهای نگرفته
The picture is not straight .
U
عکس کج است ( راست قرار نگرفته )
unschooled
U
تعلیم نگرفته کار اموزی نکرده
uninitialized
U
ارزش اغازی داده نشده مقدار اولیه نگرفته
nonaligned
U
که به درستی در ارتباط با یکیدرگ قرار نگرفته اند تا کار این بهینه داشته باشند
raw wool
U
پشم خام
[پشمی که هیچگونه عملیات سفیدگری یا شستشو روی آن صورت نگرفته باشد.]
lazy lines
U
سفیدک
[رشته تارهای نخ پود که در پشت فرش آزاد بوده و جزء گره قرار نگرفته اند.]
pretensioning
U
پیش تنیدگی ناشی از پیوستگی بتن با میل- گردهائی که قبل از بتن ریزی تحت کشش قرار نگرفته اند
unresolved
U
تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
tray
U
حمام
bath
U
حمام
bagnio
U
حمام
bathhouse
U
حمام
waterbath
U
حمام آب
copper bath
U
حمام مس
sand bath
U
حمام شن
bain-marie
U
حمام آب
double boiler
U
حمام آب
trays
U
حمام
Turkish baths
U
حمام
washrooms
U
حمام
washroom
U
حمام
Turkish bath
U
حمام
water quench
U
حمام آب
bathroom
U
حمام
bathrooms
U
حمام
water bath
U
حمام آب
bath house
U
حمام
discontinuous wefts
U
پودهای منقطع
[این نوع پودگذاری در تمام عرض فرش قرار نگرفته، بلکه بسته به نوع بافت و طراحی در اندازه مختلف بکار می رود.]
washcloth
U
کیسه حمام
washcloth
U
لیف حمام
bathing cap
U
کلاه حمام
swimming pool
U
حمام
[با استخر]
vapour bath
U
حمام بخار
vaporarium
U
حمام بخار
turkey bath
U
حمام شرقی
bathhouse
U
حمام
[با استخر]
ultrasonic bath
U
حمام فراصوتی
swimming bath
[British E]
[old-fashioned]
U
حمام
[با استخر]
bathing caps
U
کلاه حمام
dyeing bath
U
حمام رنگرزی
a bath towel
U
حوله حمام
bath-house
U
حمام عمومی
bathmat
U
پادری حمام
bathmats
U
پادری حمام
bathrobes
U
رخت حمام
toilet water
U
عطر حمام
toilet waters
U
عطر حمام
hammam
U
حمام اسلامی
thermae
U
حمام اب گرم
steam bath
U
حمام بخار
bathed
U
حمام ابکاری
metal bath
U
حمام فلز
bathtub
U
وان حمام
hypocaust
U
جهنم حمام
cockroaches
U
سوسک حمام
bathing tub
U
حمام فرنگی
bathed
U
حمام فرنگی
acid bath
U
حمام اسید
cockroach
U
سوسک حمام
bathtubs
U
وان حمام
oil bath
U
حمام روغن
shower bath
U
حمام دوش
sunbath
U
حمام افتاب
sweating bath
U
حمام گرم
bath
U
حمام فرنگی
bath
U
حمام ابکاری
sudatorium
U
حمام بخار
sweating bath
U
حمام بخار
sun bath
U
حمام افتابی
basks
U
حمام افتاب گرفتن
sunbathe
U
حمام افتاب گرفتن
sauna
U
حمام بخار فنلاندی
sunbathed
U
حمام افتاب گرفتن
sunbathes
U
حمام افتاب گرفتن
sunbathing
U
حمام افتاب گرفتن
bask
U
حمام افتاب گرفتن
bath dye
U
حمام رنگرزی الیاف
basked
U
حمام افتاب گرفتن
basking
U
حمام افتاب گرفتن
therm
U
حمام عمومی گرما
swimming things
U
لباس شنا
[حمام]
bathing things
U
لباس شنا
[حمام]
bathing gear
U
لباس شنا
[حمام]
bathing clothes
U
لباس شنا
[حمام]
bathing things
U
لوازم شنا
[حمام]
bathing gear
U
لوازم شنا
[حمام]
bathing clothes
U
لوازم شنا
[حمام]
therms
U
واحد گرما حمام
therms
U
حمام عمومی گرما
swimming things
U
لوازم شنا
[حمام]
therm
U
واحد گرما حمام
saunas
U
حمام بخار فنلاندی
shaking bath
U
حمام تکان دهنده
furnaces
U
تون حمام وغیره
roach
U
سوسک حمام کجوله
I'd like a room with bath.
من یک اتاق با حمام میخواهم.
roaches
U
سوسک حمام کجوله
caldarium
U
گرمخانه در حمام رومی
foam rubber
U
ابر حمام ابرلاستیکی
sun lamp
U
لامپ حمام آفتاب
sun lamps
U
لامپ حمام آفتاب
oil bath lubrication
U
روغنکاری حمام روغن
salt bath furnace
U
کوره حمام نمک
furnace
U
تون حمام وغیره
molten bath
U
حمام ذوب فلزات
What find bath.
U
عجب حمام خوبی است
salt bath hardening
U
سخت گردانی حمام نمک
receptor
U
دستگاه گیرنده وان حمام
bathed
U
ابتنی کردن حمام گرفتن
receptors
U
دستگاه گیرنده وان حمام
bath
U
ابتنی کردن حمام گرفتن
martemper
U
حمام گرم برای سخت کردن
bathmats
U
حصیر یا فرشک پای وان حمام
bathmat
U
حصیر یا فرشک پای وان حمام
salt bath case hardening
U
سخت گردانی سطحی حمام نمک
tub
U
حمام فرنگی هرچیزی بشکل تغاهر شستشوکردن
bubble bath
U
مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
tubs
U
حمام فرنگی هرچیزی بشکل تغاهر شستشوکردن
bubble baths
U
مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
sponge
U
ابر حمام با اسفنج پاک کردن یاترکردن
Frigi darium
U
[تزئینات زیبا و بزرگ در حمام های رومی]
sponging
U
ابر حمام با اسفنج پاک کردن یاترکردن
sponged
U
ابر حمام با اسفنج پاک کردن یاترکردن
May I have a bath towel?
U
ممکن است یک حوله حمام برایم بیاورید؟
cyaniding
U
سخت گردانی سطح قطعات فولادی با غوطه ورسازی انهادر حمام نمکهای سیانید
tacit collusion
U
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
solariums
U
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
solarium
U
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com