Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 166 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dyeing bath
U
حمام رنگرزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bath dye
U
حمام رنگرزی الیاف
Other Matches
sudatorium
U
حمام گرم که موجب عرق زیاد گردد گرمخانه حمام
vat dyeing
U
رنگرزی خمی
[روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
over dyeing
U
[رنگرزی الیاف رنگ شده با دو رنگ متفاوت جهت به دست آمدن رنگ سوم. بطور مثال رنگرزی الیاف آبی با رنگینه زرد جهت سبز شدن الیاف.]
coloration
[American]
U
فن رنگرزی
intinction
U
رنگرزی
colouring
[British]
U
فن رنگرزی
dyeing
U
رنگرزی
dyeing vat
U
خم رنگرزی
colouration
[British]
U
فن رنگرزی
coloring
[American]
U
فن رنگرزی
coloration
U
فن رنگرزی
colouration
U
فن رنگرزی
dyeing machine
U
ماشین رنگرزی
jet dyeing machine
U
ماشین رنگرزی جت
unevenness dyeing
U
رنگرزی نایکنواخت
solid-shade dyeing
U
رنگرزی یکنواخت
brushability
U
قابلیت رنگرزی
undyed
<adj.>
U
رنگرزی نشده
unevenness dyeing
U
رنگرزی ناهمگون
stainer
U
ماده رنگرزی
dyestuff
U
مواد رنگی و رنگرزی
dyeability
U
قابلیت رنگرزی الیاف
dyed-in-the-wool
U
پیش از بافت رنگرزی شده
tinctorial
U
لونی وابسته به رنگ یا رنگرزی
oxydizing agents
U
مواد اکسید کننده در رنگرزی و یا محیط
caustic soda
U
سود سوزآور
[ماده قلیایی در رنگرزی]
heat setting
U
ثابت شدن درجه حرارت در رنگرزی
curing time
U
مدت زمان پخت الیاف در رنگرزی
disperse
U
[درجه تعلیق و پراکندگی مواد رنگی در رنگرزی]
essential elements
U
[پارامترهای اصلی جهت بافت و یا مقدمات بافندگی و رنگرزی]
carbonet hardness
U
درجه سختی آب و عاملی جهت تعیین رنگرزی بهتر
Esparak
U
گیاه اسپرک
[که در تهیه رنگینه های زرد در رنگرزی استفاده می شود.]
setting time
U
[مدت زمان لازم جهت تثبیت و پایدار شدن رنگ در رنگرزی]
processed silk
U
ابریشم پخته
[ابریشمی که صمغ آن گرفته شده و آماده ریسندگی و یا رنگرزی است.]
tin mordent
U
دندانه قلع
[در رنگرزی]
[که بیشتر اثر سفیدکنندگی داشته و رنگ های روشن را بوجود می آورد.]
water quench
U
حمام آب
bath
U
حمام
water bath
U
حمام آب
copper bath
U
حمام مس
waterbath
U
حمام آب
sand bath
U
حمام شن
bain-marie
U
حمام آب
double boiler
U
حمام آب
bathhouse
U
حمام
Turkish baths
U
حمام
trays
U
حمام
tray
U
حمام
washrooms
U
حمام
bathroom
U
حمام
bathrooms
U
حمام
washroom
U
حمام
bath house
U
حمام
bagnio
U
حمام
Turkish bath
U
حمام
abrash
U
دو رنگی شدن زمینه و حاشیه فرش به دلیل استفاده از کلاف های متفاوت پشم و یا رنگرزی نامناسب
bathmat
U
پادری حمام
bathmats
U
پادری حمام
bathrobes
U
رخت حمام
toilet water
U
عطر حمام
toilet waters
U
عطر حمام
a bath towel
U
حوله حمام
hammam
U
حمام اسلامی
swimming pool
U
حمام
[با استخر]
bathing tub
U
حمام فرنگی
sun bath
U
حمام افتابی
bathhouse
U
حمام
[با استخر]
swimming bath
[British E]
[old-fashioned]
U
حمام
[با استخر]
bath-house
U
حمام عمومی
hypocaust
U
جهنم حمام
sweating bath
U
حمام بخار
bath
U
حمام فرنگی
sweating bath
U
حمام گرم
sunbath
U
حمام افتاب
sudatorium
U
حمام بخار
bath
U
حمام ابکاری
bathed
U
حمام فرنگی
bathed
U
حمام ابکاری
bathtubs
U
وان حمام
bathtub
U
وان حمام
cockroaches
U
سوسک حمام
oil bath
U
حمام روغن
metal bath
U
حمام فلز
cockroach
U
سوسک حمام
shower bath
U
حمام دوش
thermae
U
حمام اب گرم
turkey bath
U
حمام شرقی
steam bath
U
حمام بخار
bathing caps
U
کلاه حمام
bathing cap
U
کلاه حمام
washcloth
U
لیف حمام
acid bath
U
حمام اسید
washcloth
U
کیسه حمام
vapour bath
U
حمام بخار
vaporarium
U
حمام بخار
unwashed
U
حمام نگرفته
ultrasonic bath
U
حمام فراصوتی
sunbathed
U
حمام افتاب گرفتن
basked
U
حمام افتاب گرفتن
basks
U
حمام افتاب گرفتن
roaches
U
سوسک حمام کجوله
bathing clothes
U
لوازم شنا
[حمام]
bathing gear
U
لوازم شنا
[حمام]
bathing things
U
لوازم شنا
[حمام]
furnaces
U
تون حمام وغیره
furnace
U
تون حمام وغیره
saunas
U
حمام بخار فنلاندی
sauna
U
حمام بخار فنلاندی
sunbathing
U
حمام افتاب گرفتن
bask
U
حمام افتاب گرفتن
sunbathe
U
حمام افتاب گرفتن
basking
U
حمام افتاب گرفتن
sunbathes
U
حمام افتاب گرفتن
swimming things
U
لوازم شنا
[حمام]
shaking bath
U
حمام تکان دهنده
bathing things
U
لباس شنا
[حمام]
swimming things
U
لباس شنا
[حمام]
I'd like a room with bath.
من یک اتاق با حمام میخواهم.
sun lamps
U
لامپ حمام آفتاب
sun lamp
U
لامپ حمام آفتاب
therms
U
حمام عمومی گرما
therms
U
واحد گرما حمام
salt bath furnace
U
کوره حمام نمک
bathing gear
U
لباس شنا
[حمام]
therm
U
واحد گرما حمام
caldarium
U
گرمخانه در حمام رومی
foam rubber
U
ابر حمام ابرلاستیکی
roach
U
سوسک حمام کجوله
bathing clothes
U
لباس شنا
[حمام]
molten bath
U
حمام ذوب فلزات
therm
U
حمام عمومی گرما
oil bath lubrication
U
روغنکاری حمام روغن
aniline
U
رنگ شیمایی آنیلینی که ارزان قیمت بوده ولی ثبات رنگی خوبی ندارد لذا مناسب رنگرزی فرش نیست
receptor
U
دستگاه گیرنده وان حمام
bathed
U
ابتنی کردن حمام گرفتن
salt bath hardening
U
سخت گردانی حمام نمک
What find bath.
U
عجب حمام خوبی است
receptors
U
دستگاه گیرنده وان حمام
bath
U
ابتنی کردن حمام گرفتن
hydrogen bonding
U
پیوند هیدروژنی
[ایجاد پیوند مولکولی توسط هیدروژن]
[در رنگرزی]
bleeding
[running]
U
رنگ پس دادن الیاف و نخ های رنگ شده پس از رنگرزی و بافته شدن فرش
chrome dyes
U
کرم یا گروهی از رنگینه های شیمیایی که به همراه دی کرومات پتاسیم در رنگرزی پشم به کار رفته و رنگ نسبتا پایداری بوجود می آورند
fustic wood
U
[نوعی چوب درخت توت که رنگ زردی از چوب آن برای رنگرزی پشم به دست می آید.]
salt bath case hardening
U
سخت گردانی سطحی حمام نمک
martemper
U
حمام گرم برای سخت کردن
bathmats
U
حصیر یا فرشک پای وان حمام
bathmat
U
حصیر یا فرشک پای وان حمام
sponging
U
ابر حمام با اسفنج پاک کردن یاترکردن
bubble bath
U
مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
bubble baths
U
مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
May I have a bath towel?
U
ممکن است یک حوله حمام برایم بیاورید؟
tubs
U
حمام فرنگی هرچیزی بشکل تغاهر شستشوکردن
tub
U
حمام فرنگی هرچیزی بشکل تغاهر شستشوکردن
sponged
U
ابر حمام با اسفنج پاک کردن یاترکردن
Frigi darium
U
[تزئینات زیبا و بزرگ در حمام های رومی]
sponge
U
ابر حمام با اسفنج پاک کردن یاترکردن
madder
U
گیاه روناس
[از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
dye-stuff
U
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
cyaniding
U
سخت گردانی سطح قطعات فولادی با غوطه ورسازی انهادر حمام نمکهای سیانید
fragment
U
[فرشی که در طول زمان بصورت تکه تکه درآمده باشد. باستان شناسان با مطالعه همین تکه ها عمر فرش، قدمت رنگرزی، نوع طرح و محل بافت را ارزیابی می کنند.]
greige carpet
U
فرش خود رنگ
[فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
solarium
U
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
solariums
U
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
filikli
U
[نوعی فرش با پرز بلند و نسبتا زبر و خشن و بیشتر از جنس پشم بز که در مناطق عشایری ترکیه و آذربایجان شوروی بافته شده، گره ها بدور نخ تار زده شده و کل فرش پس از اتمام بافت رنگرزی می شود.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com