Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 64 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
incumbrance
U
حق رهن یا حبس نسبیت به مال غیر منقول
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
moveable by destination
U
منقول در حکم غیر منقول
ratio
U
نسبیت
relativism
U
نسبیت
ratios
U
نسبیت
relativity
U
نسبیت
ethical relativism
U
نسبیت اخلاقی
general relativity
U
نسبیت عمومی
relativism
U
نسبیت گرایی
relativism
U
اعتقاد به نسبیت
relativity principle
U
اصل نسبیت
relativity principles
U
اصول نسبیت
special relativity
U
نسبیت خصوصی
theory of relativity
U
نظریه نسبیت
special theory of relativity
U
نظریه نسبیت خصوصی
general theory of relativity
U
نظریه نسبیت عمومی
personal
U
منقول
condequent
U
منقول
movableness
U
منقول نابرجا
movable property
U
مال منقول
movables
U
مال منقول
moveable property
U
مال منقول
narrated consensus
U
اجماع منقول
personal action
U
دعوی منقول
personal chattels
U
دارایی منقول
personal state
U
دارایی منقول
to carry forward
U
منقول ساختن
to carry over
U
منقول ساختن
moveable property
U
دارائی منقول
movable
U
دارائی منقول
immovable
U
غیر منقول
carry forward
U
منقول ساختن
carry forward
U
مبلغ منقول
chattel
U
دارائی منقول
personal
U
منقول خصوصی
chattel
U
اموال منقول
real property
U
دارایی غیر منقول
personal property
U
دارایی شخصی منقول
good
U
مال منقول محموله
personal chattels
U
دارایی شخصی منقول
immovable
U
دارایی غیر منقول
brought forward
U
منقول ازصفحه پیش
immovable property
U
مال غیر منقول
fixed property
U
اموال غیر منقول
goods and chattels
U
اموال و دارائیهای منقول
irreplaceable
U
غیر منقول بی عوض
hereditaments
U
دارایی غیر منقول
immovableness
U
غیر منقول دادن
real action
U
دعوی غیر منقول
heritage
U
ماترک ترکه غیر منقول
realty
U
دارایی غیر منقول ملک
immovable by nature
U
مال غیر منقول ذاتی
chattel
U
مال منقول دارایی شخصی
jus mariti
U
حق مرد نسبت به دارایی منقول زنش
real action
U
دعوی راجع به اموال غیر منقول
cadastre
U
مامور ثبت وممیزی املاک مزروعی وغیر منقول
conveyancing
U
در CL این اصطلاح بیشتر در زمینه تسهیل معاملات مربوط به اموال غیر منقول مصداق دارد
real representative
U
قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
tenant in fee simple
U
متصرف مطلق و دائمی ومادام العمر مال غیر منقول که تصرفاتش به اخلاف وی نیز منتقل میشود
tail
U
واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tailed
U
واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tails
U
واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
reversion
U
هبه کردن مال غیر منقول بخ کسی به شرط حدوث امری در خارج یا گذشتن مدت معین هبه مشروط
tenant by curtesy
U
عنوان شوهر است که بعد ازفوت زوجه اش در صورتی که از او فرزند مسلم الوراثتی داشته باشد که در زمان حیات زوجه متولد شده باشدمیتواند مادام العمر از ترکه غیر منقول مشارالیه استفاده کند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com