Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
advowson
U
حق تعیین مقام برای تصدی اموروقفی کلیسا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
exofficio
U
از لحاظ تصدی مقام و غیره
pastorate
U
مقام شبانی کلیسا
deanship
U
مقام ریاست دانشکده یا کلیسا
subrogate
U
قائم مقام تعیین کردن
cold thrust
U
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold test
U
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
ampullae niche
U
[طاقچه ای در کلیسا برای نگه داشتن ظروف آب مقدس]
ara
U
محراب کلیسا
[در خانه های شخصی برای توسل به خدا]
ark
U
[نوعی قفسه برای آویزان کردن پوشاک کشیشان در کلیسا]
exonarthex
U
[هشتی ورودی کلیسا خارج از نمای اصلی کلیسا]
ambitus
U
[اختصاص دادن فضایی در اطراف قبر یا آرامگاه برای دسترسی به کلیسا]
prebendary
U
دریافت مقرری از کلیسا وفیفه خوار کلیسا
place setting
U
برای یک نفر مقام پشت میز
place settings
U
برای یک نفر مقام پشت میز
power struggle
U
مبارزه برای صاحب مقام شدن
fence off
U
کوشش برای کسب مقام نخست شمشیربازی
back wardation
U
تعیین اجل برای بایع
running fix
U
کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
call a metting
U
تعیین وقت و دعوت برای جلسه
metronome
U
اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
metronomes
U
اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
sexualize
U
جنس برای چیزی تعیین کردن
short line
U
محدوده تعیین شده برای فرودتوپ
elder
U
ارشد کلیسا شیخ کلیسا
command altitude
U
ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
playoffs
U
مسابقهی پایانی برای تعیین تیم قهرمان
bathometer
U
دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
playoff
U
مسابقهی پایانی برای تعیین تیم قهرمان
nominating
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominates
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
bibliotics
U
بررسی دست نوشته برای تعیین اصالت ان
service time window
U
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
maintenance window
U
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
nominate
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
photo finish
U
استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
command heading
U
مسیر تعیین شده برای هواپیماتوسط برج کنترل
constructive placement
U
تعیین محل برای بارگیری یاتخلیه مناسب کشتیها
cone penetrometer
U
وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها
limits
U
محدودههای بیشترین حد از پیش تعیین شده برای اعداد در کامپیوتر
pibal
U
دیدبانی بصری بالن هواسنجی برای تعیین سمت باد
winter book
U
تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
collusion
U
برای تعیین قیمت مشترک و یا تقسیم بازار کالامیان خود
center
U
تعیین حدودوسیله ایجاد حرارت برای استفاده در هواپیمای بی موتور
lag
U
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lags
U
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lagged
U
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
break up value
U
قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
tan alt
U
ضریب انحراف سایه برای تعیین ارتفاع اشیا در روی عکس هوایی
shadow factor
U
ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء
check point
U
نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
shake bottle
U
بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد
fair trade laws
U
قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
pill pool billiard
U
بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
point designation
U
شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
alphaphotographic
U
آنچه باعث نمایش تصاویر با استفاده از حروف گرافیکی از پیش تعیین شده برای سرویسهای تلتکس می شوند
carring over
U
تعویق تصفیه حساب در خریدو فروش سهام برای انتقال مال یا تسلیم مبیع مهلت تعیین کردن
observer
U
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observers
U
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
commissioning
U
تصدی
commission
U
تصدی
commissions
U
تصدی
ventures
U
تصدی
tenure of office
U
تصدی
tenure
U
حق تصدی
tenure
U
تصدی
ventured
U
تصدی
take over in charge
U
تصدی
inning
U
تصدی
venturing
U
تصدی
undertaking
U
تصدی
incumbency
U
تصدی
charge
U
تصدی
charges
U
تصدی
venture
U
تصدی
during his tenure of office
U
درمدت تصدی او
during his incumbency
U
دردوره تصدی او
termtime
U
دوره تصدی
innings
U
دوره تصدی
period of office
U
دوره تصدی
burned
U
کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است
decca
U
سیستم تعیین محل دقیق یا بهترین محل برای ایستگاه فرستنده
movement credit
U
وقت پیش بینی شده و تعیین شده برای حرکت یک ستون
range resolution
U
قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
non serverign acts
U
اعمال تصدی دولت
ferriage
U
تصدی کشتی گذاره
authentication
U
تعیین نشانی تعیین معرف کردن
plate milling stand
U
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
curatorship
U
تصدی کتابخانه وموزه ومانندان
confidential
U
است نه اعمال تصدی موجودباشد
timing disc
U
علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
tasking
U
سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
defaults
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
bears
U
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bear
U
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
advowee
U
کسیکه حق دارد اشخاصی رابرای تصدی مقامات وقفی کلیسامعرفی کند
totaliarian state
U
دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
dosimetry
U
تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
located
U
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating
U
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locates
U
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate
U
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
air priorities committee
U
کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
credit system of supply
U
سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
embassage
U
مقام سفارت مقام ایلچی سفارت
command speed
U
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
convoy routing
U
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
churchgoer
U
کلیسا رو
bethel
U
کلیسا
stair towers turrets
U
کلیسا
churches
U
کلیسا
church
U
کلیسا
churchgoers
U
کلیسا رو
kirk
U
کلیسا
radar locating
U
تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
churchly
U
مربوط به کلیسا
god's acre
U
محوطه کلیسا
chancel
U
محراب کلیسا
sexton
U
خادم کلیسا
chapelry
U
حوزه کلیسا
crowde
U
سرداب کلیسا
crowd
U
سرداب کلیسا
double church
U
کلیسا دو طبقه
territoriality
U
کلیسا سالاری
croude
U
سرداب کلیسا
territorialism
U
کلیسا سالاری
croud
U
سرداب کلیسا
Ecclesilogy
U
کلیسا شناسی
sextons
U
خادم کلیسا
steeples
U
مناره کلیسا
churchyards
U
حیاط کلیسا
ecclesiastical
U
منسوب به کلیسا
churchman
U
نگهبان کلیسا
kirkman
U
عضو کلیسا
undercroft
U
اتاق کلیسا
churchyard
U
حصار کلیسا
presbyter
U
شیخ کلیسا
ambulacrum
U
صحن کلیسا
kirk
U
به کلیسا رفتن
churchyards
U
حصار کلیسا
tympan
U
جبهه کلیسا
steeples
U
برج کلیسا
crypt
U
سرداب کلیسا
crypts
U
سرداب کلیسا
steeple
U
برج کلیسا
steeple
U
مناره کلیسا
tympanum
U
جبهه کلیسا
churchyard
U
حیاط کلیسا
tympanon
U
جبهه کلیسا
churchmen
U
نگهبان کلیسا
lay reader
U
قاری کلیسا
ostiary
U
دربان کلیسا
congregations
U
حضاردر کلیسا
naves
U
رواق کلیسا
nave
U
رواق کلیسا
blind storey
U
تریبون کلیسا
transepts
U
جناح کلیسا
transepts
U
بازویی کلیسا
transept
U
جناح کلیسا
camarin
U
معبد در کلیسا
transept
U
بازویی کلیسا
facing the church
U
روبروی کلیسا
nave portal
U
مدخل کلیسا
congregation
U
حضاردر کلیسا
spires
U
تاجک مخروطی کلیسا
campanile
U
محل ناقوس کلیسا
church warden
U
متصدی دارایی کلیسا
campanile
U
برج کلیسا منار
pastorium
U
مقر شبان کلیسا
parvis
U
حیاط یا دیوارجلو کلیسا
parament
U
تزئینات اویختنی کلیسا
almonry
U
صدقه خانه کلیسا
lay clerk
U
سرود خوان کلیسا
narthex
U
ایوان غربی کلیسا
spire
U
تاجک مخروطی کلیسا
chanter
U
سرود خوان کلیسا
bans
U
اعلان ازدواج در کلیسا
crossing tower
U
برج تقاطع در کلیسا
banning
U
اعلان ازدواج در کلیسا
ban
U
اعلان ازدواج در کلیسا
narthex
U
هشتی ورودی کلیسا
belfry
U
برج ناقوس کلیسا
tazza
U
سنگاب بزرگ کلیسا
chancel-rail
U
دیواره مشبک
[کلیسا]
chancelor
U
جداره مشبک
[کلیسا]
belfries
U
برج ناقوس کلیسا
cross-aisle
U
[گوشواره عرضی کلیسا]
shepherdesses
U
شبان کلیسا که زن باشد
presbyter
U
کشیش سرپرست کلیسا
Dean
U
رئیس کلیسا یادانشکده
altar-table
U
میز مقدس در کلیسا
ante-church
U
پیش ناو کلیسا
epi
U
[مناره مخروطی کلیسا]
aumbry
U
[تورفتگی در دیوار کلیسا]
chancel-rail
U
نرده مشبک
[کلیسا]
Deans
U
رئیس کلیسا یادانشکده
shepherdess
U
شبان کلیسا که زن باشد
cathedra
U
[صندلی اسقف در کلیسا]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com