Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cellarge
U
حق انبار داری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dude ranch
U
گله داری واسب سواری وحشم داری
statecraft
U
کشور داری ملک داری
You deserve it.
U
حق داری ( استحقاق آنرا داری )
caged storage
U
قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
stockpiles
U
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiled
U
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiling
U
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpile
U
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiling
U
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
dump
U
انبار موقتی زاغه مهمات انبار
stockpiles
U
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiled
U
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpile
U
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
field storage
U
انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
bin storage
U
انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
collapse capitalism
U
فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
marxist economics
U
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
bin storage space
U
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
capitalism
U
کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
stock number
U
شماره فنی انبار شماره انبار
custodial record
U
پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
bigamy
U
دو زن داری
grittiness
U
شن داری
tensility
U
کش داری
blind man's buff
U
از من داری
wet storage
U
تر داری
bursaries
U
خزانه داری
bursary
U
خزانه داری
housekeeping
U
خانه داری
capitalism
U
سرمایه داری
fasting
U
روزه داری
thrift
U
خانه داری
bulkiness
U
جثه داری
bulkiness
U
تنه داری
blind mans buff
U
ازمن داری
altruism
U
همگونه داری
communism
U
مردم داری
farming
U
مزرعه داری
slavery
U
برده داری
dry storage
U
خشک داری
sang froid
U
خود داری
creaminess
U
خامه داری
continenece
U
خود داری
slaveholding
U
برده داری
conchiferous
U
داری صدف
sang-froid
U
خود داری
Exchequer
U
خزانه داری
vigilance
U
شب زنده داری
night waking
U
شب زنده داری
bean caper
U
پیرسن داری
bank protection
U
ساحل داری
wakefulness
U
شب زنده داری
tenure
U
اجاره داری
treasury
U
خزانه داری
wakes
U
شب زنده داری
waked
U
شب زنده داری
wake
U
شب زنده داری
vigils
U
شب زنده داری
vigil
U
شب زنده داری
leasehold
U
اجاره داری
refusal
U
خود داری رد
anti capitalist
U
ضد سرمایه داری
angulation
U
زاویه داری
angularity
U
زاویه داری
angularity
U
گوشه داری
abstinence;or abstinency
U
خود داری
leasing
U
اجاره داری
menage
U
خانه داری
quartermasters
U
سررشته داری
refusals
U
خود داری رد
quartermaster
U
سررشته داری
spinosity
U
سیخ داری
serrulation
U
دندانه داری
charge
U
عهده داری
charges
U
عهده داری
self restraint
U
خود داری
rhythmicity
U
نواخت داری
tenancies
U
اجاره داری
tenancy
U
اجاره داری
retenv
U
خود داری
pernoctation
U
شب زنده داری
stigmatism
U
خال داری
treasurership
U
خزانه داری
treasury general
U
خرانه داری کل
viscosity
U
شیره داری
trusteeship
U
امانت داری
trusteedhip
U
امانت داری
tresury general
U
خزانه داری کل
patchiness
U
وصله داری
lucubration
U
شب زنده داری
household art
U
هنرخانه داری
house work
U
خانه داری
non commital
U
خود داری
incumbency
U
عهده داری
fisk
U
خزانه داری
notbility
U
خانه داری
capitalism
U
رژیم سرمایه داری
To keep late nights
[hours]
شب زنده داری کردن
How old are you?Whats your age?
U
چند سال داری ؟
household art
U
اصول خانه داری
housekeep
U
خانه داری کردن
continence
U
خویشتن داری پرهیزگاری
chest
U
تابوت خزانه داری
baby-sits
U
بچه داری کردن
capitalistic
U
منسوب به سرمایه داری
baby-sitting
U
بچه داری کردن
bourgeoisie
U
سرمایه داری بورژوازی
You have cobwebs in your head.
<idiom>
U
تو گچ تو سرت داری.
[اصطلاح]
explicit rent
U
اجاره داری کردن
get by
U
نگه داری کردن
house keeping operation
U
اعمال خانه داری
double entry
U
دفتر داری مضاعف
What do you feel like having today?
U
امروز تو به چه اشتها داری؟
Chancellor of the Exchequer
U
وزیر خزانه داری
Chancellors of the Exchequer
U
وزیر خزانه داری
chests
U
تابوت خزانه داری
to rule the roast
U
اختیار داری کردن
run the show
U
اختیار داری کردن
angularity
U
زاویه داری لاغری
nolle proseequi
U
خود داری از پی کرد
chamberlainship
U
پرده داری گنجوری
capitalist system
U
نظام سرمایه داری
attorn
U
اجاره داری کردن
bailment
U
امانت داری سمساری
refrainment
U
خود داری اجتناب
procurator general
U
کفیل خزانه داری
precapitalism
U
ماقبل سرمایه داری
keepworthy
U
قابل نگه داری
black capitalism
U
سرمایه داری سیاه
precapitalism
U
پیش از سرمایه داری
joint tenancy
U
اجاره داری مشترک
capitalist countries
U
کشورهای سرمایه داری
advanced capitalism
U
سرمایه داری پیشرفته
mixed capitalism
U
سرمایه داری مختلط
light housekeeping
U
کارهای خانه داری
wake
U
شب زنده داری کردن
to keep shop
U
دکان داری کردن
waked
U
شب زنده داری کردن
to keep house
U
خانه داری کردن
wakes
U
شب زنده داری کردن
to possess oneself
U
خود داری کردن
to govern one's passions
U
خود داری کردن
joint tenancy
U
شرکت در اجاره داری
keep house
U
خانه داری کردن
succulence
U
اب داری حالت ابکی
spatiality
U
فضا داری فضائیت
quartermaster
U
رسته سررشته داری
land tenure
U
اجاره داری زمین
quartermasters
U
رسته سررشته داری
holding
U
متصرفی اجاره داری
industrial capitalism
U
سرمایه داری صنعتی
baby-sit
U
بچه داری کردن
home economics
U
اقتصاد خانه داری
baby sit
U
بچه داری کردن
refrains
U
خود داری کردن
day nursery
U
بچه داری در روز
day nurseries
U
بچه داری در روز
refrain
U
خود داری کردن
refrained
U
خود داری کردن
refraining
U
خود داری کردن
keeps
U
حفافت امانت داری
keep
U
حفافت امانت داری
baby-sat
U
بچه داری کردن
He has a glib (an oily, a persuasive,asmooth)tongue.
U
آدم سر وزبان داری است
quartermaster
U
فروشگاه وسایل سررشته داری
quartermasters
U
فروشگاه وسایل سررشته داری
accounties
U
علم حساب یا دفتر داری
to run the show
U
در کاری اختیار داری کردن
Do you have an extra pen to lend me?
U
یک قلم زیادی داری به من بدهی ؟
You really are cheeky!
U
واقعا" عجب رویی داری !
He is a brainy person .
U
آدم کله داری است
piquancy
U
گوشه داری طعنه امیزی
purulence
U
زخم چرکی چرک داری
I cant be bothered. bother the flies!
U
برو بابا حوصله داری !
cornetcy
U
پرچم داری سواره نظام
passive resistance
U
خود داری از قبول یاموافقت
roister
U
عیاشی و شب زنده داری کردن
ruffed
U
دارای یقه چین داری
capitalization
U
اعمال سیستم سرمایه داری
capacity utilization rate
U
نرخ بهره داری از فرفیت
mental reservation
U
خود داری از ذکر مطلبی
Treasury Department
U
اداره خزانه داری
[ در آمریکا]
laws of motion of capitalism
U
قوانین حرکت سرمایه داری
to have custody of
U
نگهداری یا امانت داری کردن از
jointure
U
اجاره داری مشترک و مشاعی
to contain one self
U
خود داری یا حوصله کردن
subtenancy
U
اجاره داری دست دوم
gange
U
باسیم نازک نگاه داری کردن
wombats
U
جانور کیسه داری شبیه خرس
free enterprise
U
رقابت ازاد درسیستم سرمایه داری
wombat
U
جانور کیسه داری شبیه خرس
municipalist
U
طرفدار نظارت یا اقدامات شهر داری
to recede from an engagement
U
از افهار عقیدهای خود داری کردن
to keep oneself to oneself
U
ازامیزش بادیگران خود داری کردن
to flinch the flagon
U
ازخوردن نوشابه خود داری کردن
tenantry
U
اجاره داری کلیه مستاجرین یک ملک
He is of noble birth.
U
آدم پدر و مادر داری است
to recede from an opinicn
U
ازافهار عقیدهای خود داری کردن
stagnation thesis
U
تز انحطاط و ورشکستگی رژیم سرمایه داری
to keb at a lamb
U
ازشیردادن به بره خود داری کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com