English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
family law U حقوق خانواده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
common low U سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
rule the roost <idiom> U عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
public international law U حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
postliminum U قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
detention of pay U ممانعت ازپرداخت حقوق توقیف حقوق
protective duty U حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
harbour dues U حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
attainder U سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
advalorem duty U حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
allotment advice U پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
authorized stoppage U برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
families U خانواده
clan U خانواده
wife U خانواده
clans U خانواده
household U خانواده
households U خانواده
ilk U خانواده
menage U خانواده
family U خانواده
gens U خانواده
paterfamilias U بزرگ خانواده
paterfamilias U سالار خانواده
crustaceans U خانواده خرچنگ
family planning U تنظیم خانواده
accipitres U خانواده لاشخوران
crustacean U خانواده خرچنگ
familial U مربوط به خانواده
broken homes U خانواده گسیخته
nuclear families U خانواده هستهای
royalty U از خانواده سلطنتی
nuclear family U خانواده هستهای
broken home U خانواده گسیخته
patriarch U رئیس خانواده
patriarchs U رئیس خانواده
horseflesh U خانواده اسب
strips U موسس خانواده
actinide series U خانواده اکتینیدها
goodman U بزرگ خانواده
turnicidae U خانواده بلدرچین
turnix U خانواده بلدرچین
type font U خانواده حروف
home visit U بازدید خانواده
gas family U خانواده گاز
zinnia U خانواده گل اهاری
font family U خانواده فونت
family therapy U خانواده درمانی
lanthanide series U خانواده لانتانیدها
to maintain one's family U خانواده خود را
the girls U دخترهای یک خانواده
penates U خدایان خانواده
patronymic family U خانواده پدرنامی
patriarchate U ریاست خانواده
schizogenic family U خانواده اسکیزوفرنی زا
sheik U رئیس خانواده
mustelidea U خانواده سمور
motorola 000 family U خانواده موتورولا
subfamily U خانواده فرعی
member of a family U عضو خانواده
family structure U ساخت خانواده
family of computers U خانواده کامپیوترها
family expenditure U هزینه خانواده
computer family U خانواده کامپیوتر
clansman U عضو خانواده
clannishness U خانواده پرستی
citrus U خانواده مرکبات
circuit family U خانواده مداری
batrachia U خانواده غوکان
arachnida U خانواده کارتنه
apiaceae U خانواده چتریان
conjugal family U خانواده زن و شوهری
consanguine family U خانواده هم خون
family budget U بودجه خانواده
extended family U خانواده گسترده
ecomania U بیزاری از خانواده
bring home the bacon <idiom> U نانآور خانواده
culicidae U خانواده پشه
culex U خانواده پشه
crustaceous U خانواده خرچنگ
crustacea U خانواده خرچنگ
cruciferae U خانواده چلیپاییان
matriarchs U رئیسه خانواده
sheiks U رئیس خانواده
nations U خانواده طایفه
matriarch U رئیسه خانواده
nation U خانواده طایفه
sheikh U رئیس خانواده
sheikhs U رئیس خانواده
royalties U از خانواده سلطنتی
matronymic family U خانواده مادرنامی
family doctor U پزشک خانواده
family doctors U پزشک خانواده
nabid U خانواده کک و ساس و حشرات
to return to the fold [family] U به خانواده خود برگشتن
family size U تعداد افراد خانواده
lady beetle U سوسک خانواده Coccinellidae
lady bird U سوسک خانواده Coccinellidae
apiaceous U وابسته به خانواده چتریان
family man U مرد خانواده - دوست
He left his family in Europe . U خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت
patriarch U رئیس خانواده یا طایفه
patriarchs U رئیس خانواده یا طایفه
ganoidei U خانواده سگ ماهی مینافلسان
wear the pants in a family <idiom> U رئیس خانواده بودن
cycas U گیاه از خانواده سیکاس
viverrine U خانواده گربه زباد
urticaceous U وابسته به خانواده گزنه
canine U وابسته به خانواده سگ سگ مانند
family planning programs U برنامههای تنظیم خانواده
family men U مرد خانواده - دوست
lobelia U خانواده گیاهان لوبلیا
mangroves U خانواده شاه پسند
born in the purpule U عضو خانواده سلطنتی
acarina U خانواده کرم جرب
acalephe U خانواده گزنه دریایی
salicaceous U وابسته به خانواده بید
pyralidid U خانواده بزرگی ازپروانه ها
royalties U اعضای خانواده سلطنتی
family planning U برنامه ریزی خانواده
royalty U اعضای خانواده سلطنتی
saltbush U خانواده گیاهان قازایاغی
mangrove U خانواده شاه پسند
nabidae U خانواده کک و ساس و حشرات
napoleonic U وابسته به خانواده ناپلئون
cetaceous U وابسته به خانواده بال
materfamilas U مادر خانواده کدبانو
feverweed U دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
cimex U سرخک خانواده ساس وسرخک
pteridophyta U گیاهان اوندی خانواده سرخس
pteridophyte U گیاهان اوندی خانواده سرخس
A curse has been laid on the family . U خانواده لعنت شده یی است
to provide for one's family U خوارباربرای خانواده خودتهیه کردن
leguminous U وابسته به خانواده پروانه اسایان
santalaceous U وابسته به تیره یا خانواده صندل
plantagenet U خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
clannishly U مانند یک خانواده یاقبیله دراتحاد
tudor U خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
stuart U خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
styloipodium U ته خامه گیاهان خانواده هویج
convolvulaceous U وابسته به خانواده نیلوفرپیچ پیچکی
habit family hierarchy U سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
crocodilian U وابسته به خانواده تمساح یانهنگ
gadoid U وابسته به خانواده ماهی روغن
I am the bread winner of the family . U نان آور خانه ( خانواده ) هستم
aaron's beard U گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family . U مادر بزرگمان مرد خانواده است
maccabees U خانواده میهن پرستان مکابی یهود
gasteropod U حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
vestal U روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
koalas U کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
sequoia U سرخ چوب که ازدختان خانواده کاج
koala U کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
Generosity runs in the family. U سخاوت دراین خانواده ارثی است
ferula U خانواده انقوزه وشقاقل و رازیانه ومانندانها
one of the most respected families U یکی از خانواده های بسیار محترم شمرده
paulownia U جنسی از درختان کوچک چین از خانواده گل خوک
he is a shame to his family U ننگ یامایه رسوایی خانواده خود میباشد
albatross U یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
rushed U بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
lancastrian U در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
rush U بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
He did it for the sake of his family . U محض خاطر خانواده اش این کاررا کرد
pocket borough U حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
albatrosses U یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
rushing U بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
ling U ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae
fagaceous U وابسته به خانواده الش وزان وبلوط یاشاه بلوط
fleur de lys U گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
Afro- پیشنود به معنی آمریکایی که خانواده او از آفریقا آمده باشند.
page of presence U لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
There seems to be a jinx on that family. U به نظر می رسد که این خانواده جادو شده است.
flower de luce U گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
fleur de lis U گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
rhythm method U روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن
geometrid U خانواده پروانه یابندهای باریک بدن پروانههای هندسی
Main Street [American English] U کسب و کار و خانواده های متوسط در اجتماعی به عنوان یک گروه
knight marshal U کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
page of bonour U لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
What does Main Street think of this policy? U بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
homestay U خانواده مهمان دار [کسی که برای آموزش زبان یا فرهنگ در آن کشور می گذراند]
casework U مطالعه بسیط اجتماع و محیط فرد یا خانواده برای تشخیص مرض ودرمان
transistors U معروفترین خانواده دروازه و طرح مدار ترانزیستوری که ترانزیستورهای دو قط بی آن مستقیماگ کنترل میشود.
transistor U معروفترین خانواده دروازه و طرح مدار ترانزیستوری که ترانزیستورهای دو قط بی آن مستقیماگ کنترل میشود.
pay check U چک حقوق
paying U حقوق
salary U حقوق
salaries U حقوق
pay U حقوق
jus U حقوق
pays U حقوق
duties U حقوق
stipend U حقوق
law U حق حقوق
law U حقوق
laws U حق حقوق
civil U حقوق
laws U حقوق
rights U حقوق
jurisprudence U حقوق
stipends U حقوق
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com