English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
riparian U حریم رودخانه و ان چه که در ان باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sandbar U جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
acheval U ارتشی که جناحش در اثرمانعی مانندباتلاق یا رودخانه از ان دورو مجزا باشد
water hole U سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
afflux U خیزاب بالاامدن سطح اب رودخانه بوسیله کاهش عرض رودخانه
up the river U سوی سر چشمه رودخانه بطرف بالای رودخانه
affluent رودخانه ای که به داخل رودخانه بزرگتر یا دریاچه بریزد.
liman U خلیج مصب رودخانه مدخل رودخانه
frontages U حریم
border U حریم
prohibited zone U حریم
sasanctum U حریم
borders U حریم
adytum U حریم
limit U حریم
sanctum U حریم
frontage U حریم
privacy U حریم
bordered U حریم
bordering U حریم
empirical U حریم راه
intrusions U حریم گذری
intrusion U حریم گذری
intruders U حریم گذر
intruder U حریم گذر
verge U حریم شاهراه یا راه
verges U حریم شاهراه یا راه
degagement U [حریم محصور بین راهرو و دهلیز]
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
glacier U رودخانه یخ
glaciers U رودخانه یخ
river line U خط رودخانه
river gravel U شن رودخانه
river clay U گل رودخانه
rever U رودخانه
rivers U رودخانه
river U رودخانه
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
river profile U نیمرخ رودخانه
riverbed U بستر رودخانه
upstream U بالای رودخانه
riverine U سواحل رودخانه
riverward U بطرف رودخانه
stethe U ساحل رودخانه
headwater U بالادست رودخانه
river trip U مسافرت رودخانه ای
river trip U گردش رودخانه ای
lethe U اب رودخانه بزرخ
ostiary U دهانه رودخانه
potamology U مبحث رودخانه ها
riparian U ساحل رودخانه زی
the river karoon U رودخانه کارون
the karoon river U رودخانه کارون
river line U خط ساحل رودخانه
river mouth U دهانه رودخانه
water system U رودخانه و شعبات ان
levee U کناره رودخانه
head stream U سرچشمه رودخانه
alpheus U رب النوع رودخانه
low water U فروکش اب رودخانه
bight U پیچ رودخانه
conferva U علف رودخانه
an open river U رودخانه باز
along the river U درامتداد رودخانه
river beds U بستر رودخانه
river bank U ساحل رودخانه
river banks U ساحل رودخانه
fork of ... river U شاخه رودخانه ...
strands U لایه رودخانه
streams U رودخانه ابراهه
by water U از راه رودخانه
strand U لایه رودخانه
stream U رودخانه ابراهه
river bed U بستر رودخانه
bottom ice U یخ کف دریاچه یا رودخانه
streamed U رودخانه ابراهه
euphrates U رودخانه فرات
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
riparian U وابسته بکنار رودخانه
eyot U جزیره کوچک در رودخانه
forced crossing U عبور اجباری از رودخانه
river basin U ابگیر یا حوضه رودخانه
niagara U رودخانه و ابشار نیاگارا
basin U حوزه رودخانه ابگیر
near bank U ساحل نزدیک رودخانه
bayou U شاخه فرعی رودخانه
river bed level U تراز بستر رودخانه
basins U حوزه رودخانه ابگیر
fluvial U زیست کننده در رودخانه
fluviatic U پیداشده رودخانه رودخانهای
naiad U حوری موجددریاچه رودخانه
upstream U بالادست جریان رودخانه
deliberate crossing U عبور با فرصت از رودخانه
white water U ابشارهای کوتاه رودخانه
inland navigation U کشتی رانی در رودخانه ها
ferryboats U قایق عبور از رودخانه
span U پل زدن روی رودخانه
spanned U پل زدن روی رودخانه
spanning U پل زدن روی رودخانه
ferryboat U قایق عبور از رودخانه
hasty crossing U عبور تعجیلی از رودخانه
sluggish stream U رودخانه با جریان کند
excavation in river bed U خاکبرداری در بستر رودخانه
upstream U مخالف جریان رودخانه
head water U قسمت بالادست رودخانه
head water U بالای رودخانه بالارود
interamnian U واقع در میان دو رودخانه
styx U رودخانه عالم اسفل
bank effect U اثر کناره رودخانه
riverain U ساکن ساحل رودخانه
basin area U حوزه ابریز رودخانه
spans U پل زدن روی رودخانه
levee U دیواره ساحلی رودخانه
keelboatman U کرجی بان رودخانه
chute U شیب تند رودخانه
chutes U شیب تند رودخانه
keelboat U قایق پهن رودخانه
cess U سرازیری کنار رودخانه وغیره
bed building stage of river U تراز سطح متوسط اب رودخانه
strath U بستر پهن مسیر رودخانه
summer bed of a river U بستر تابستانی رودخانه مسیل
to clean arives U رودخانه ایی را لاروبی کردن
detritus U مواد خردوریز محمولات اب رودخانه
to fall down the river U باجریان رودخانه حرکت کردن
fluviatile U نهری زندگی کننده در رودخانه
navigation river U رودخانه قابل کشتی رانی
whitewater racing U مسابقه در مسیر اشفته رودخانه
river forcasting U پیش بینی جریان رودخانه
palisade U صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
palisades U صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
haugh U زمین رسوبی کنار رودخانه
hurst U جای کم عمق در رودخانه یا دریا
he put me across the river U مرا بدانسوی رودخانه برد
fluviomarine U درست شده رودخانه ودریا
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
holm U زمین مسطح وپست نزدیک رودخانه
ice mining U انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
fairway U قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
staff gauge U اشل اندازه گیری ارتفاع اب رودخانه
dragsman U لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
rhenish U شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
fluviograph U الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
fluviometer U الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
fairways U قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
wharf U لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharfs U لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
watershed U منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
watersheds U منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
riparian rights U حقوق خاصه مالکین خریم رودخانه ها و انهار
wharves U لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
riffling U کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffles U کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffled U کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffle U کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
effective snow melt U برف ذوب شده موثر در جریان رودخانه
gorge portion U محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
live lining U ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند
How long is the River Nile? U طول وعرض رودخانه نیل چقدر است ؟
camp-shedding U [پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
logjam U انباشتگی تنهی درختان بریده شده در رودخانه
The teo countries are separated by this river. U این رودخانه دو کشور را از یکدیگه جدامی کند
holm U جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
gauging station U ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
estacade U سدی که ازتیرهاوپایههای چوبی در رودخانه یادریابرای بستن راه
base flow U مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
bank protection U حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
riparian law U قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
nilometer U الت خود نگارودرجه داربرای سنجش بلندی اب رودخانه
ferrybridge U کشتی ای که قطار راه اهن راازروی رودخانه یاخلیج میبرد
gauging section U مقطعی از کانال یا رودخانه که عمق اب یا سرعت اب اندازه گیری میشود
alluviation U رسوبات ماسه و شن ناشی ازکم شدن سرعت جریان رودخانه
terrigenous U تشکیل شده بوسیله عمل سایش رودخانه وجریان اب خاکزاد
estuaries U دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
estuary U دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
caisson U اطاقکی که جهت دستیابی به بستر رودخانه به سمت پایین گودبرداری میشود
snag boat U کشتی بخاری کوچک که با ان بستر رودخانه هارا ازموانع پاک می کنند
The Pied Piper of Hamelin U نی نواز هاملن [با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
The Pied Piper of Hamelin U فلوت زن رنگارنگ هاملن [با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
ferryboats U قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
ferryboat U قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
cobb doglas production function U ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
shaggy ugs U فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
ferries U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferry U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferrying U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com