Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
stand out
U
حرکت کردن ناو به سمت دریا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
sail
U
کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sailed
U
کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sailings
U
کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
ship to shore
U
حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
Other Matches
sound velocity
U
سرعت حرکت صوت در اب دریا
continental shelf
U
مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
neap tide
U
کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
isovelocity
U
نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
mean sea level
U
سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
skim sweeping
U
پاک کردن مین در عمق کم دریا
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
jetsam
U
کالایی که برای سبک کردن کشتی به دریا می ریزند
holding anchorage
U
لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
raster
U
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
sailings
U
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailed
U
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sail
U
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
braid
U
ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braids
U
ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braided
U
ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
lumbers
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbering
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbered
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumber
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
move on
U
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
loitering
U
معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiters
U
معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiter
U
معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitered
U
معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
departures
U
حرکت کردن
waggles
U
حرکت کردن
move
U
حرکت کردن
moved
U
حرکت کردن
to bear oneself
U
حرکت کردن
waggled
U
حرکت کردن
moves
U
حرکت کردن
waggling
U
حرکت کردن
whir
U
حرکت کردن
departure
U
حرکت کردن
get under way
U
حرکت کردن
inch
U
حرکت کردن
skews
U
کج حرکت کردن
skew
U
کج حرکت کردن
sail
U
حرکت کردن
have way on
U
حرکت کردن
to weigh anchor
U
حرکت کردن
waggle
U
حرکت کردن
skewing
U
کج حرکت کردن
sailings
U
حرکت کردن
sailed
U
حرکت کردن
counter clockwise
U
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
zigzagged
U
حرکت زیگزاگی کردن
underway
U
در حال حرکت کردن
crab
U
به پهلو حرکت کردن
sailings
U
با نازوعشوه حرکت کردن
crabs
U
به پهلو حرکت کردن
dart
U
بسرعت حرکت کردن
darted
U
بسرعت حرکت کردن
darting
U
بسرعت حرکت کردن
lugging
U
سنگین حرکت کردن
lugs
U
سنگین حرکت کردن
spanks
U
با سرعت حرکت کردن
spanked
U
با سرعت حرکت کردن
spank
U
با سرعت حرکت کردن
sailed
U
با نازوعشوه حرکت کردن
sail
U
با نازوعشوه حرکت کردن
crawfish
U
به پشت حرکت کردن
to bolt
U
ناگهانی حرکت کردن
pule
U
باصدا حرکت کردن
whirry
U
بعجله حرکت کردن
lazier
U
باکندی حرکت کردن
laziest
U
باکندی حرکت کردن
lazy
U
باکندی حرکت کردن
trances
U
باچالاکی حرکت کردن
trance
U
باچالاکی حرکت کردن
infile
U
به ستون دو حرکت کردن
lug
U
سنگین حرکت کردن
lugged
U
سنگین حرکت کردن
skeet
U
باسرعت حرکت کردن
streaked
U
بسرعت حرکت کردن
sneak
U
دزدکی حرکت ه کردن
make leeway
U
حرکت پهلویی کردن
streaking
U
بسرعت حرکت کردن
spiral
U
بطورمارپیچ حرکت کردن
range
U
سیر و حرکت کردن
spiraled
U
بطورمارپیچ حرکت کردن
spiraling
U
بطورمارپیچ حرکت کردن
spiralled
U
بطورمارپیچ حرکت کردن
larrup
U
سنگین حرکت کردن
sneaked
U
دزدکی حرکت ه کردن
sneaks
U
دزدکی حرکت ه کردن
to make an early start
U
زود حرکت کردن
streaks
U
بسرعت حرکت کردن
streak
U
بسرعت حرکت کردن
trails
U
بدنبال حرکت کردن
trailing
U
بدنبال حرکت کردن
trailed
U
بدنبال حرکت کردن
trail
U
بدنبال حرکت کردن
to move on
U
واداربه حرکت کردن
to tail to the tide
U
باجزرومد حرکت کردن
zigzagging
U
حرکت زیگزاگی کردن
submarine
U
زیردریا حرکت کردن
zigzag
U
حرکت زیگزاگی کردن
submarines
U
زیردریا حرکت کردن
spiralling
U
بطورمارپیچ حرکت کردن
spirals
U
بطورمارپیچ حرکت کردن
zigzags
U
حرکت زیگزاگی کردن
jink
U
بسرعت حرکت کردن
ranges
U
سیر و حرکت کردن
ranged
U
سیر و حرکت کردن
mean sea level
U
ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
wriggling
U
حرکت کرم وار کردن
troupe
U
بصورت دسته حرکت کردن
wriggle
U
حرکت کرم وار کردن
jibe
U
ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
ambulate
U
حرکت کردن درحرکت بودن
paddling
U
با باله شنا حرکت کردن
galvanize
U
تحریک کردن به حرکت واداشتن
hulks
U
باسنگینی ورخوت حرکت کردن
troupes
U
بصورت دسته حرکت کردن
departing
U
روانه شدن حرکت کردن
maneuver
U
حرکت دادن یاحرکت کردن
choking
U
مسدود کردن از حرکت بازداشتن
belt
U
باشدت حرکت یا عمل کردن
lomomote
U
از جایی بجایی حرکت کردن
to bolt
U
با سرعت زیاد حرکت کردن
belted
U
باشدت حرکت یا عمل کردن
zoomed
U
با صدای وزوز حرکت کردن
hulk
U
باسنگینی ورخوت حرکت کردن
criss-cross
U
بهطور متقاطع حرکت کردن
criss-crossed
U
بهطور متقاطع حرکت کردن
wriggles
U
حرکت کرم وار کردن
to outgo
U
حرکت کردن
[به مقصدی]
[کشتی]
draw away
U
جلوتر از دیگران حرکت کردن
wriggled
U
حرکت کرم وار کردن
gibes
U
ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
belts
U
باشدت حرکت یا عمل کردن
leapfrog
U
باجست وخیز حرکت کردن
skip
U
رقص کنان حرکت کردن
slugs
U
مثل حلزون حرکت کردن
skulks
U
گروه دزدکی حرکت کردن
rippling
U
بطور موجی حرکت کردن
ripples
U
بطور موجی حرکت کردن
to flounce
U
حرکت تند و ناگهانی کردن
skipped
U
رقص کنان حرکت کردن
skips
U
رقص کنان حرکت کردن
to fall down the river
U
باجریان رودخانه حرکت کردن
to tailgate the motorist in front
U
سر به دم حرکت کردن
[اصطلاح روزمره]
slug
U
مثل حلزون حرکت کردن
skulked
U
گروه دزدکی حرکت کردن
slugged
U
مثل حلزون حرکت کردن
jibed
U
ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
lobbing
U
با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
lobs
U
با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
leapfrogs
U
باجست وخیز حرکت کردن
leapfrogging
U
باجست وخیز حرکت کردن
leapfrogged
U
باجست وخیز حرکت کردن
maneuver
U
حرکت جنگی مانور کردن
sway away
U
رد کردن ضربه با حرکت بدن
jibes
U
ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
depart
U
روانه شدن حرکت کردن
rippled
U
بطور موجی حرکت کردن
ripple
U
بطور موجی حرکت کردن
departs
U
روانه شدن حرکت کردن
lob
U
با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
whish
U
باصدای هیس حرکت کردن
lobbed
U
با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
jibing
U
ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
skulking
U
گروه دزدکی حرکت کردن
cannonball
U
سریع السیر حرکت کردن
criss-crosses
U
بهطور متقاطع حرکت کردن
accost
U
در امتداد چیزی حرکت کردن
zooms
U
با صدای وزوز حرکت کردن
zoom
U
با صدای وزوز حرکت کردن
paddle
U
با باله شنا حرکت کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com