English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
yerk U حرکت سریع و شدید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
surges U تموج سریع برق نوسان شدید
surged U تموج سریع برق نوسان شدید
surge U تموج سریع برق نوسان شدید
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
rushed U حرکت شدید
rushing U حرکت شدید
rush U حرکت شدید
electric U حرکت شدید بار الکتریکی در یک هادی
braids U حرکت سریع
braided U حرکت سریع
braid U حرکت سریع
skitter U حرکت سریع
swooping U حرکت سریع نزولی
whisk U حرکت سریع و جزیی
sallies U حرکت سریع شلیک
scudded U حرکت سریع ابر
scuds U حرکت سریع ابر
sally U حرکت سریع شلیک
swoop U حرکت سریع نزولی
swoops U حرکت سریع نزولی
scud U حرکت سریع ابر
whisking U حرکت سریع و جزیی
swooped U حرکت سریع نزولی
whisks U حرکت سریع و جزیی
whisked U حرکت سریع و جزیی
slew U حرکت سریع لوله توپ
jete U حرکت سریع پابطرف خارج
fast cruise U ازمایش حرکت سریع ناو
cannonball U سریع السیر حرکت کردن
paper U حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papered U حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papering U حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papers U حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
roll on roll off U سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
rollover U استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
hunting U حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
skipped U حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skips U حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skip U حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
fervor U حرارت شدید اشتیاق شدید
fervour U حرارت شدید اشتیاق شدید
marine express U کالای سریع الحرکت از راه دری_ا سیستم حمل و نقل سریع دریایی
dma U اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
dma U CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود
snap pass U پاس سریع با پیچش سریع مچ
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
speedy U سریع السیر سریع
speediness U سریع السیر سریع
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
severer U شدید
draconic U شدید
sweltering U شدید
two fisted U شدید
vehement U شدید
vehemently U شدید
keenest U شدید
rigorous U شدید
inclement U شدید
severest U شدید
severe U شدید
grievous U شدید
rugged U شدید
towering U شدید
strenuous U شدید
stalwart U شدید
stalwarts U شدید
vigorous U شدید
drastic U شدید
drastically U شدید
slashing U شدید
incontrollable U شدید
hyperpyrexia U تب شدید
intense U شدید
high wrought U شدید
violent U شدید
tougher U شدید
diametric U شدید
sopping U شدید
boisterous U شدید
forcible U شدید
acute U شدید
raging U شدید
climacteric <adj.> U شدید
toughest U شدید
intensive U شدید
diametrical U شدید
keen U شدید
extensive U شدید
tough U شدید
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
rain shower باران شدید
workouts U کار شدید
actude conditions U شرایط شدید
violent wind U باد شدید
workouts U تمرین شدید
impetuous U تند و شدید
pash U باران شدید
workout U ورزش شدید
workout U کار شدید
workouts U ورزش شدید
workout U تمرین شدید
chronic U شدید گرانرو
bedlam U اشتباه شدید
penchant U میل شدید
exquisite U شدید سخت
rain cats and dogs <idiom> U باران شدید
gird U ضربه شدید
schwarmerei U احساسات شدید
rumbustious U سخت شدید
passion U تعصب شدید
revulsion U تنفر شدید
salvo U افهاراحساسات شدید
salvoes U افهاراحساسات شدید
vehemence U غضب شدید
sthenic U شدید نیرومند
boom U رونق شدید
hard U مشکل شدید
high explosive U سوختار شدید
heavy U شدید پرزور
slats U ضربه شدید
slat U ضربه شدید
high order detonation U انفجار شدید
high rate discharge U تخلیه شدید
clavus U سردرد شدید
heavies U شدید پرزور
heavier U شدید پرزور
boomed U رونق شدید
booming U رونق شدید
booms U رونق شدید
hardest U مشکل شدید
harder U مشکل شدید
galloping inflation U تورم شدید
heaviest U شدید پرزور
aggravator U شدید کننده
advertising blitz U تبلیغات شدید
hyperinflation U تورم شدید
an intensive particle U ادات شدید
hypersensitivity U حساسیت شدید
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum U سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
pathetic U دارای احساسات شدید
zing U جیغ شدید وتند
nosedived U نزول شدید یا ناگهانی
violent pain U درد سخت یا شدید
hardball U رقابت شدید و بیرحمانه
nosedive U نزول شدید کردن
nosedive U نزول شدید یا ناگهانی
escalate U شدید کردن یا شدن
groundswell U طغیان شدید دریا
goings-over U عیب جویی شدید
going-over U عیب جویی شدید
escalating U شدید کردن یا شدن
nosedives U نزول شدید کردن
escalates U شدید کردن یا شدن
nosediving U نزول شدید کردن
nosedives U نزول شدید یا ناگهانی
nosedived U نزول شدید کردن
escalated U شدید کردن یا شدن
nosediving U نزول شدید یا ناگهانی
did you hurt your self a U ایاهیچ اذیت شدید
mass casualties U تلفات و ضایعات شدید
impacts U اصابت اثر شدید
burst advertising U شروع تبلیغات شدید
die U پارو زدن شدید
hyperdeflation U انقباض پولی شدید
hunger for data U میل شدید به داده ها
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com