Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
whisk
U
حرکت سریع و جزیی
whisked
U
حرکت سریع و جزیی
whisking
U
حرکت سریع و جزیی
whisks
U
حرکت سریع و جزیی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
braided
U
حرکت سریع
braid
U
حرکت سریع
skitter
U
حرکت سریع
braids
U
حرکت سریع
yerk
U
حرکت سریع و شدید
swooped
U
حرکت سریع نزولی
sallies
U
حرکت سریع شلیک
swooping
U
حرکت سریع نزولی
sally
U
حرکت سریع شلیک
swoops
U
حرکت سریع نزولی
swoop
U
حرکت سریع نزولی
scud
U
حرکت سریع ابر
scuds
U
حرکت سریع ابر
scudded
U
حرکت سریع ابر
jete
U
حرکت سریع پابطرف خارج
cannonball
U
سریع السیر حرکت کردن
fast cruise
U
ازمایش حرکت سریع ناو
slew
U
حرکت سریع لوله توپ
papering
U
حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
paper
U
حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papered
U
حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papers
U
حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
tinctures
U
اثر جزیی رنگ جزیی
tincture
U
اثر جزیی رنگ جزیی
roll on roll off
U
سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
rollover
U
استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
hunting
U
حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
skips
U
حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skipped
U
حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skip
U
حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
marine express
U
کالای سریع الحرکت از راه دری_ا سیستم حمل و نقل سریع دریایی
dma
U
اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
dma
U
CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود
snap pass
U
پاس سریع با پیچش سریع مچ
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
trifler
U
جزیی
triaxial
U
سه جزیی
trifid
U
سه جزیی
tripartite
U
سه جزیی
mean
U
جزیی
minor
U
جزیی
meaner
U
جزیی
meanest
U
جزیی
smallest
U
جزیی
partial
U
جزیی
triple
U
سه جزیی
tripled
U
سه جزیی
tripling
U
سه جزیی
triples
U
سه جزیی
vain
U
جزیی
small
U
جزیی
smaller
U
جزیی
triploid
U
سه جزیی
triplex
U
سه جزیی
Apart of the whole.
U
جزیی از کل
two bit
U
جزیی
trivial
U
جزیی
trimerous
U
سه جزیی
two-bit
U
جزیی
triplet
U
سه جزیی
practical entropy
U
انتروپی جزیی
single component gases
U
گازهای تک جزیی
duplicity theory
U
نظریه دو جزیی
partial volume
U
حجم جزیی
component drawing
U
رسم جزیی
partial pressure
U
فشار جزیی
tincture
U
طعم جزیی
partial view
U
نمای جزیی
tinct
U
اثریارنگ جزیی
meaner
U
جزیی ناچیز
meanest
U
جزیی ناچیز
tinctures
U
طعم جزیی
mean
U
جزیی ناچیز
partial mobilization
U
بسیج جزیی
one component system
U
سیستم یک جزیی
partial charge
U
بار جزیی
trifle
U
چیز جزیی
partial loss
U
خسارت جزیی
partial ionization
U
یونش جزیی
trifles
U
چیز جزیی
liquation
U
گداز جزیی
tinges
U
رنگ جزیی
tinge
U
رنگ جزیی
part plan
U
نقشه جزیی
tetramerous
U
چهار جزیی
tetrastichous
U
چهار جزیی
work unit
U
یک قسمت جزیی از کار
partial differential equation
U
معادله دیفرانسیل جزیی
partial ionioc character
U
خصلت جزیی یونی
partial
U
غرض الود جزیی
partial derivative
U
مشتق جزیی
[ریاضی]
internal discharge
U
تخلیه جزیی داخلی
multicomponent system
U
سیستم چند جزیی
partial molar properties
U
خواص جزیی مولی
avocation
U
کار جزیی مشغولیت
partial molar volume
U
حجم جزیی مولی
law of partial pressure
U
قانون فشارهای جزیی
speedy
U
سریع السیر سریع
speediness
U
سریع السیر سریع
minor sort
U
مرتب سازی جزیی جورسازی فرعی
This is only a slight difference.
U
این فقط یک اختلاف جزیی است
micrometer scale
U
طبله اعدادجزیی مقیاس اعداد جزیی
tenantable repair
U
تعمیراتی که بر عهده مستاجراست تعمیرات جزیی عین مستاجره
gear cluster
U
مجموعه چرخ دنده هایی که جزیی از یک محور میباشد
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
counter clockwise
U
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
U
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skulls
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens
U
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skull
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch
U
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
nodes
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch
U
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding
U
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile
U
بدون حرکت بی حرکت
coarse setting
U
تنظیمات دقیق دوربین یازاویه یاب بستن تنظیمات جزیی به زاویه یاب
aerodynamics
U
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
rapid
U
سریع
snell
U
سریع
rather
U
سریع تر
galloping
U
سریع
accelerator
U
سریع
wing footed
U
سریع
sweepy
U
سریع
spankings
U
سریع
accelerators
U
سریع
gleg
U
سریع
spanking
U
سریع
prompted
U
سریع
sudden
U
سریع
swifter
U
سریع
swiftest
U
سریع
swifts
U
سریع
prompt
U
سریع
prompts
U
سریع
swift
U
سریع
rate of march
U
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
moment of momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
angular momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
pirouettes
U
چرخ سریع
expressing
U
سریع السیر
pirouette
U
چرخ سریع
fleeting
U
سریع الزوال
windstorm
U
باد سریع
dispatched
U
انجام سریع
fleetingly
U
سریع الزوال
polypnea
U
تنفس سریع
rough and ready
U
سریع العمل
quick recovery
U
بهبود سریع
quick recovery
U
رونق سریع
progressive chess
U
شطرنج سریع
posthaste
U
سریع السیر
quick fire
U
تیر سریع
bullets
U
توپ سریع
bullet
توپ سریع
speed
U
سریع کارکردن
speeding
U
سریع کارکردن
winder
U
دویدن سریع
speeds
U
سریع کارکردن
quickstep
U
گام سریع
expresses
U
سریع صریح
raids
U
تک نفوذی سریع
despatches
U
انجام سریع
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com