Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sallies
U
حرکت سریع شلیک
sally
U
حرکت سریع شلیک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
volleying
U
پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volleys
U
پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volley
U
پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volleyed
U
پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
skitter
U
حرکت سریع
braids
U
حرکت سریع
braid
U
حرکت سریع
braided
U
حرکت سریع
volleys
U
شلیک کردن بصورت شلیک درکردن
volley
U
شلیک کردن بصورت شلیک درکردن
volleyed
U
شلیک کردن بصورت شلیک درکردن
volleying
U
شلیک کردن بصورت شلیک درکردن
whisk
U
حرکت سریع و جزیی
whisked
U
حرکت سریع و جزیی
whisking
U
حرکت سریع و جزیی
swoops
U
حرکت سریع نزولی
swooping
U
حرکت سریع نزولی
swooped
U
حرکت سریع نزولی
swoop
U
حرکت سریع نزولی
whisks
U
حرکت سریع و جزیی
scud
U
حرکت سریع ابر
scuds
U
حرکت سریع ابر
scudded
U
حرکت سریع ابر
yerk
U
حرکت سریع و شدید
slew
U
حرکت سریع لوله توپ
fast cruise
U
ازمایش حرکت سریع ناو
cannonball
U
سریع السیر حرکت کردن
jete
U
حرکت سریع پابطرف خارج
papered
U
حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
paper
U
حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papering
U
حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papers
U
حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
fires
U
شلیک تیراندازی شلیک کنید
fire
U
شلیک تیراندازی شلیک کنید
fired
U
شلیک تیراندازی شلیک کنید
volley bombing
U
شلیک تیرباران شلیک کردن
roll on roll off
U
سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
rollover
U
استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
hunting
U
حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
skips
U
حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skipped
U
حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skip
U
حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
marine express
U
کالای سریع الحرکت از راه دری_ا سیستم حمل و نقل سریع دریایی
dma
U
اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
dma
U
CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود
snap pass
U
پاس سریع با پیچش سریع مچ
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
firing
U
شلیک
volley
U
شلیک
fired
U
شلیک
volleys
U
شلیک
firing line
U
خط شلیک
fires
U
شلیک
fire
U
شلیک
volleying
U
شلیک
volleyed
U
شلیک
sallies
U
شلیک کردن
firepower
U
قدرت شلیک
sally
U
شلیک کردن
signal of distress
U
شلیک خطر
fire
U
شلیک کردن
spontaneous discharge
U
شلیک خودانگیخته
to fire a shot
U
شلیک کردن
salvoes
U
شلیک کردن
fired
U
شلیک کردن
salvo
U
شلیک کردن
broadsides
U
بایک شلیک
fire off
U
شلیک کردن
broadside
U
بایک شلیک
fires
U
شلیک کردن
distress gun
U
شلیک خطر
to fire off
U
شلیک کردن
volley fire
U
تیر شلیک
volley fire
U
اتش شلیک
reported
U
صدای شلیک
gun fire
U
شلیک توپ
reports
U
صدای شلیک
volleyer
U
شلیک کننده
report
U
صدای شلیک
volley bombing
U
شلیک دسته جمعی
volleyed
U
شلیک بطوردسته جمعی
fusillade
U
شلیک متوالی تیرباران
volleying
U
شلیک بطوردسته جمعی
He shot himself.
U
او به خودش شلیک کرد.
discharges
U
شلیک عصبی تخلیه
discharge
U
شلیک عصبی تخلیه
snap shoting
U
بی درنگ شلیک کردن
to fire a torpedo
U
اژدری شلیک کردن
volleys
U
شلیک بطوردسته جمعی
volley
U
شلیک بطوردسته جمعی
to launch a torpedo
U
اژدری شلیک کردن
shoot up
<idiom>
U
درهوا شلیک کردن
speediness
U
سریع السیر سریع
speedy
U
سریع السیر سریع
gun lap
U
شلیک اخرین دور مسابقه دو
number of rounds
U
تعداد تیرهای شلیک شده
national salute
U
شلیک 12 توپ به احترام پرچم ملی
To fire a shot
U
تیر انداختن ( درکردن ، شلیک کردن )
distress gun
U
شلیک توپ هنگامی که کشتی درخطراست
banzai
U
شلیک توپ جهت تبریک وتهنیت
gun salute
U
سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
range ladder
U
تنظیم تیربه روش نردبانی با شلیک گذار و کوتاه
minute gun
U
توپی که به فواصل معین به احترام مرگ کسی شلیک میکند
salvos
U
در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
counter clockwise
U
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
U
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skull
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens
U
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skulls
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
salvoes
U
شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
salvo
U
شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
run up
U
بسرعت خرج و تلف کردن شلیک کردن
travelling overwatch
U
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
round
U
تعداد تیر تعداد شلیک دور
roundest
U
تعداد تیر تعداد شلیک دور
cannon shot
U
تیررس توپ شلیک شده از توپ
bounding overwatch
U
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding
U
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile
U
بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics
U
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
sweepy
U
سریع
wing footed
U
سریع
galloping
U
سریع
snell
U
سریع
gleg
U
سریع
rapid
U
سریع
swifter
U
سریع
sudden
U
سریع
swiftest
U
سریع
swifts
U
سریع
prompts
U
سریع
prompted
U
سریع
accelerator
U
سریع
accelerators
U
سریع
swift
U
سریع
prompt
U
سریع
rather
U
سریع تر
spankings
U
سریع
spanking
U
سریع
angular momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
moment of momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march
U
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
quickest
U
جلد سریع
accelerated depreciation
U
استهلاک سریع
converts
U
پاسکاری سریع
highflyer
U
دلیجان سریع
quickest
U
تند و سریع
accelofilter
U
صافی سریع
continuate
U
سریع الاتصال
hotshot
U
بارکشی سریع
hypernoea
U
تنفس سریع
rapid access
U
با دستیابی سریع
fast
U
سریع السیر
highflier
U
دلیجان سریع
prompt
U
سریع عاجل
fasted
U
سریع السیر
prompt
U
سریع کردن
sneak raid
U
دستبرد سریع
high speed printer
U
چاپگر سریع
snapback
U
بهبودی سریع
rapid transit
U
شطرنج سریع
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com